تولدت مبارک هادی صداقت عزیز !

۲۸ بهمن سالگرد تولد صادق هدایت بزرگ بود

یکصد و هشتمین سالروز تولد این افسانهء باشکوه و تلخ ... 

یاد سالهای آخر دبیرستان و اوائل دانشگاه که  

به بلعیدن حریصانهء داستانهای کوتاه دیوانه کننده اش گذشت بخیر ...  

این یادداشت برادرزاده اش جهانگیر هدایت هم خواندنی ست : 

۲۸ بهمن ماه ۱۳۸۹ صادق هدایت یکصدو هشت ساله می‌شود. گرچه او ۵۹ سال قبل در پاریس به زندگی خود خاتمه داد ولی این یک مرگ فیزیکی بود و نام و شهرت و افکار و آثار او نه تنها زنده‌اند بلکه انگیزه بسیاری کتب و مقالات و پژوهش‌ها و بررسی و مراسم و جشن‌ها شد.
صادق هدایت زندگی دنیایی کوتاهی داشت، ۴۸ سال ولی هنوز طنین آخرین فریادش که همان خودکشی بود به گوش می‌رسد.
صادق هدایت در وطنش، مملکتی که زاییده شد، درس خواند، رشد کرد، زندگی کرد و آثار خود را نوشته و منتشر کرد اما درحال حاضر چه وضعی دارد؟
درهمه دیرمغان نیست چومن شیدایی/ خرقه جائی گروی باده و دفتر جائی
صادق هدایت شیدایی است که تمام آثارش شش سال است مهر ممنوع‌الچاپ و ممنوع الانتشار خورده و اجازه نمی‌دهند آثار او تجدیدچاپ و منتشر شوند. خانه پدری صادق هدایت را ۳۰ سال است بیمارستان دکتر امیر اعلم که دیوار مشترکی با آن خانه دارد تصرف کرده است. ابتدا مهدکودک کارکنان بیمارستان بود که هنوز آثارش مثل عکس‌های کارتونی روی دیوارها، تاب و سرسره و چرخ فلک و غیره درحیاط این خانه خاطره تلخ را تجدید می‌کنند و حالا شده کتابخانه بیمارستان چون بیمارستان آموزشی است. اطاق صادق هدایت، اطاقی که درآن بوف کور، سه قطره خون، وغ وغ ساهاب و غیره نوشته شده چند تا کامپیوتر گذاشته‌اند و دانشجویان دارند با آنها چه می‌کنند؟ من نمی‌دانم، اگر کسی بخواهد خانه هدایت را بازدید کند آنقدر سرش قرطاس بازی درمی‌آورند که خسته شود برود پی کارش اما اگر سرسختی کرد و هرطوری بود آمد که خانه را به بیند به او می‌گویند مگر بیکاری آمدی این خانه را به بینی؟ برو جاهای روحانی را به بین.
میز تحریر صادق هدایت در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درحال ازمیان رفتن است. مسئولین این دانشکده از اینکه میز هدایت بر اثر بی‌توجهی در مسیر نابودی حرکت می‌کند فوق‌العاده خوشحال‌اند و شاید مرتب این موفقیت خود را به رؤسایشان گزارش می‌دهند.
لوازم و وسایل باقی مانده از صادق هدایت در انبار زیرزمین موزه رضا عباسی ۳۰ سال است خاک خورده، لطمه دیده و در خطر نابودی‌اند. موزه محکم این آثار را در سیاهچالی حبس کرده و به شدت مراقبت می‌کند که مبادا کسی آنها را به بیند و گرد و خاکشان را بزداید. قسمتی از این لوازم مانند یک فرش کوچک از بین رفته، هزار بیشه هدایت که چوبی است در شرف ازمیان رفتن است. آن چه کاغذی هستند دارند پودر می‌شوند و نگاهدارندگان میراث فرهنگی مملکت درنهایت دقت؛ برنامه‌ی محو و نابودی این آثار بسیار پرارزش فرهنگی را دنبال می‌کنند!
مسابقه ادبی صادق هدایت ۳ سال است مورد قهر و غضب قرارگرفته و حتی در فرهنگسراها و خانه هنرمندان اجازه نمی‌دهند برای این مسابقه یادبودی از صادق هدایت برگزار شود و حداکثر کارشکنی برای جلوگیری از این مسابقه ادبی انجام می‌شود.
در نمایشگاه‌های کتاب نه تنها عرضه کتب صادق هدایت یا درباره او ممنوع است اگر پوستری باشد که تصویر صادق هدایت را نشان می‌دهد مأمورین فرهنگ نژاد می‌آیند روی صورت صادق خان کاغذ می‌چسبانند که کسی او را نه بیند.
پستخانه اگر از خارج کتب صادق هدایت یا مربوط به او را به ایران بفرستند؛ مصادره می‌کند و آن کتاب یا مجله هرگز به گیرنده نمی‌رسد.
کار به جایی رسید که حتی کتب هدایت به مقصد من را هم مصادره می‌کنند. حق دارند می‌ترسند من آثار عمویم را بخوانم و منحرف شوم!
بله، صادق هدایت در وطنش به شدت تحت سانسور، محرومیت و ظلم است ولی تمام کتابهایش را در خیابان‌ها به‌طور قاچاقی می‌فروشند. هنوز بوف کور یکی از ۱۰ داستان سورئالیست برتر ادبیات دنیاست! آثارش به ۲۵ زبان دنیا ترجمه شده و یکی از معروفترین نویسندگان ایران، زبان فارسی و آسیاست.
مهم نیست همه بگیر و به بندها در پایان سرنوشت مشترکی دارند
صادق خان تولدت مبارک!