فک کن یه مخترع

ریموتی اختراع کنه که زمان رو به عقب برگردونه

اونوخت تو یکی شو بخری بذاری توو جیبت

و توو خیابون قدم بزنی و هر کیو که حال کردی

ریموتو بگیری سمتش ، دکمه شو فشار بدی

و خودتم باهاش بری عقب ، بری اون دور دورای زندگی ش

هر روز با زندگی یه نفر ، یه صبح تا غروب

بعدش شب بیای خونه ت ریموتو بذاری روو میز

لباساتو در آری بری دوش بگیری 

بیای روو کاناپه دراز بکشی و به اتفاقات اون روز فک کنی

و فردا دوباره از نو ...