محسن خان من امروز از صبح نه دوربین رسیده دستم نه موبایل! به جان هرکه که دوس میداریم فردا حتی شده میرویم از خیابان یکی را برمیداریم میبریم محل کارمان تا از ما عکس بگیرد آنوقت برایتان ایمیل میکنیم!
کرگدن
دوشنبه 29 شهریورماه سال 1389 ساعت 05:06 ب.ظ
فردا دیر است همی ! ولی بفرستید به آخر پست امشب افزون می کنیمش !
دکولته بانو
دوشنبه 29 شهریورماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ
سلام آقا محسن من همیشه مطالبتون رو می خونم وبراتون پیامم گذاشتم اما منو لینک نکردید اشکال نداره راستش مزاحمتون شدم که اینو بگم البته به چندتا از دوستان دیگه هم از جمله اقا حسین ترابی هم گفتم و در جریان کار قرارشون دادم .دوستم براش مشکلاتی پیش اومده که درصدد این شدیم که بشینیم فکر و راهی پیدا کنیم دوستم یه باغ زیتون داره که الان نگران محصولاتشه همین جوری که داشتیم صحبت می کردم من بهش پیشنهاد دادم که من می تونم براش کاری کنم بهش قول دادم که پابه پاش بهش کمک کنم من بهش گفتم توی اینترنت براش تبلیغ می کنم و تا بتونم براش سفارش زیتون و روغن زیتون بگیرم خودشم قبول کردکه سفارش ها رو بیاره تحویل بده خب من نقطه شروع رو از تهران بهش پیشنهاد کردم .ما از شهرستان رودبار هستیم و اشنایی کامل با محصول زیتون دارم. ازتون خواهش می کنم کمکمون کنید شاید شما توی آشناهاتون بتونید برامون سفارش بگیرید نی دونم می تونم روی کمکتون حساب کنم میدون مشغله کاریتون فوق العاده زیاده همیشه می خونمتون اما خب ماها جوونیم و پرانرژی . دوستم میگه شرمنده ات شدم اخه کدوم دختر امروزی میاد اینجوری کمک کنه و پایه باشه البته بگم مقداری از سرمایه اش هم بامنه و به نوعی ما شریک هستیم اما هدف اصلی من کمک به اونه . من منتظر جوابت هستم و خیلی خوشحال میشم نظرتو بهم بگی و راهنماییم کنی .............. میدونم باتلاشی که مادرنظرگرفتیم موفق میشیم . منتظر هستم .......... اگه خودتونم نتونستید توی اشناهاتون ببینید کسی سفارش زیتون و روغن زیتون نمی خواد خب اینم یه نوع تبلیغ اینترنتیه دیگه . بعد نظرتون اگه صلاح بدونید شماره تلفن رو براتون می فرستم .
زیر عکس ما البته اگر رسیده دستتان بنویسید: خودمان هم توی عکس هستیم محض اینکه فکر نکنید سکرتیم.اما اگر نمیبینید مشکل از دوری عکس ما نیست.مشکل از چشمهای غیر مسلح شماست!
ابله خاتون
دوشنبه 29 شهریورماه سال 1389 ساعت 09:01 ب.ظ
کرگدن خان من با اجازتون یه استقاده ی ابزاری بکنم از اینجا... . آقای پرسا، چرا بلاگتون باز نمیشه؟ پارسبلاگ مشکل داره یا آدرس اشتباهه؟ (امیدوارم بخونید اینرو)
فک کنید... الان همه پشت همون پی سی هایی که قراره تا ساعاتی دیگه ( خدا میدونه چن ساعت دیگه!) ببینیمشون نشستن زل زدن به مانیتور و هی ریفرش می کنن هی یه آیه قران میاد جلو چشمشون. الف لام میم... ( بدم نیس، یه ثوابیم مینویسن پامون)...
کرگدن
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ
بابا پاره شدم تا عکسارو سیو کردم و سایزاشونو یکی کردم و حجمشونو کم کردم ! الانم دارم آپلودشون می کنم !
ای بگم این کیا مهر چی نشه اخه اینم ایده بود از خونتون قلمبه دادی تو مخ محسن خان ما
واحه
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1389 ساعت 12:15 ق.ظ
یه پیشنهادی دارم حجم مورد نیاز برای عکسها و همچنین سایز یکسانی رو که مد نظر دارید اعلام کنید اونایی که به فتوشاپ واردند خودشون اینا رو انجام بدهند یه کم کار شما سبکتر می شه اینجوری...
محسن خان من امروز از صبح نه دوربین رسیده دستم نه موبایل!
به جان هرکه که دوس میداریم فردا حتی شده میرویم از خیابان یکی را برمیداریم
میبریم محل کارمان تا از ما عکس بگیرد آنوقت برایتان ایمیل میکنیم!
فردا دیر است همی !
ولی بفرستید به آخر پست امشب افزون می کنیمش !
به به ....چقدر کامنتداری شوما!
این عکس آق م.ح.م.د دیدن داره ها! کلی زحمت کشیدن سر فرستادنش! ;)
عکس من رسید؟ شما به شعور مخاطب احترام میذارید. اشکال از این بلاگفای در به دره!!!!
ما نیز از صنف آب هندوانگان خارج شدیم بحمد الله.
فرستادیم محسن خان.
زحمتش را بکش.
مممباشه!
من هم با اجازتون لینک عکس برای این بازی وبلاگی رو به صورت کامنت خصوصی ارسال کردم.
سلام آقا محسن من همیشه مطالبتون رو می خونم وبراتون پیامم گذاشتم اما منو لینک نکردید اشکال نداره راستش مزاحمتون شدم که اینو بگم البته به چندتا از دوستان دیگه هم از جمله اقا حسین ترابی هم گفتم و در جریان کار قرارشون دادم .دوستم براش مشکلاتی پیش اومده که درصدد این شدیم که بشینیم فکر و راهی پیدا کنیم دوستم یه باغ زیتون داره که الان نگران محصولاتشه همین جوری که داشتیم صحبت می کردم من بهش پیشنهاد دادم که من می تونم براش کاری کنم بهش قول دادم که پابه پاش بهش کمک کنم من بهش گفتم توی اینترنت براش تبلیغ می کنم و تا بتونم براش سفارش زیتون و روغن زیتون بگیرم خودشم قبول کردکه سفارش ها رو بیاره تحویل بده خب من نقطه شروع رو از تهران بهش پیشنهاد کردم .ما از شهرستان رودبار هستیم و اشنایی کامل با محصول زیتون دارم. ازتون خواهش می کنم کمکمون کنید شاید شما توی آشناهاتون بتونید برامون سفارش بگیرید نی دونم می تونم روی کمکتون حساب کنم میدون مشغله کاریتون فوق العاده زیاده همیشه می خونمتون اما خب ماها جوونیم و پرانرژی . دوستم میگه شرمنده ات شدم اخه کدوم دختر امروزی میاد اینجوری کمک کنه و پایه باشه البته بگم مقداری از سرمایه اش هم بامنه و به نوعی ما شریک هستیم اما هدف اصلی من کمک به اونه . من منتظر جوابت هستم و خیلی خوشحال میشم نظرتو بهم بگی و راهنماییم کنی ..............
میدونم باتلاشی که مادرنظرگرفتیم موفق میشیم . منتظر هستم ..........
اگه خودتونم نتونستید توی اشناهاتون ببینید کسی سفارش زیتون و روغن زیتون نمی خواد خب اینم یه نوع تبلیغ اینترنتیه دیگه . بعد نظرتون اگه صلاح بدونید شماره تلفن رو براتون می فرستم .
اگه میشه اینو خصوصیش کنید یا حذف .
سلام آقا محسن ! این ممد خودشو کشت ! یه لطفی بکن ببین درست بوده عکسش یا نه ؟ دمت گرم !
اقا کامنت ما رسید؟عکسمونو ندزدن؟!!!
اومدم بگم به به! شما بی کم و کاست ۵ سال بزرگتر از مایید
بی یک روز پس و پیش.
اینو از مصاحبه تون توی UNCUT فهمیدم
میگما این متولید ۲۱ اسفند کلا آدمای باحالین نه؟
کدوم یک از موارد در یک زندگی به ترتیب اولویت مهم تر است؟ عشق - سمکمس - پول
محشر بود
کرگدن: پول - سمکمس - عشق ! ... چرا می خندید ؟! ... خب پول، سمکمس و عشق میاره ... سمکمس، عشق میاره ... ولی عشق به تنهایی چه گـ.هی میخوره خدایی ش ؟!!
آقا ما همون نوشته هارو کپی کردیم اینجاها. نمی دونم چرا وسط های کلمات شنیعش به جایی اسپیس م گذاشت
زیر عکس ما البته اگر رسیده دستتان بنویسید:
خودمان هم توی عکس هستیم محض اینکه فکر نکنید سکرتیم.اما اگر نمیبینید مشکل از دوری عکس ما نیست.مشکل از چشمهای غیر مسلح شماست!
دیدن ما مقامات عالیه معنوی می طلبد!کشکی که نیست!
اإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإ چرا میم نوشتتون رو عوض کردید؟
دوشمبه شب نشده هنوز؟ ;)
چه باحال بود مصاحبه ت.
یه بار باید قشنگ جریان آشناییتو با مریمترین برامون تعریف کنی.
من یکی که خیلی مشتاقم بخونمش
اقا ما خسته ایم
اگر خوابمان برد
پیشا پیش خوش بگذره
و از همینجا میگم
اگر عکس من هم تو بین عکسا بود
مدیونین که نخندین و بچه فرضم نکنین
[گل][گل][گل][گل][گل]
ما که دیگه آپ نمی کنیم در نتیجه میز کامپیوترمان هم خیلی به درد بازی شما نمی خورد
منتظرما>نه اینکه فضول باشم نه جون خودم اصلا فقط میخوام ....چیز..همین دیگه ....خوب یه کم فضولم دروغ چرا
ما فی الحال مهمان داریم !
ولی قول می دهیم امشب آپدیت نکرده نخوابیم !!
کرگدن جان ما مردیم از فضولی
زود باش دیگه
کرگدن خان من با اجازتون یه استقاده ی ابزاری بکنم از اینجا...
.
آقای پرسا، چرا بلاگتون باز نمیشه؟ پارسبلاگ مشکل داره یا آدرس اشتباهه؟ (امیدوارم بخونید اینرو)
مصاحبتو خوندم
عکسا رو کی میزاری؟
اگر کیامهره بندازش بیرون
جوابش با من
اصلا غصه نخور
فک کنید... الان همه پشت همون پی سی هایی که قراره تا ساعاتی دیگه ( خدا میدونه چن ساعت دیگه!) ببینیمشون نشستن زل زدن به مانیتور و هی ریفرش می کنن هی یه آیه قران میاد جلو چشمشون. الف لام میم...
( بدم نیس، یه ثوابیم مینویسن پامون)...
بابا پاره شدم تا عکسارو سیو کردم و سایزاشونو یکی کردم و حجمشونو کم کردم !
الانم دارم آپلودشون می کنم !
بابا من تو سن رشدم شبا باید زود بخوابم آقای بد قول
حیف اگر زودتر فهمیده بودم حتما عکس فضای اطراف سیستم را می فرستادم... ولی الان اصلا حس و حالش نیست اگر تا فردا تمدید شه احتمالا می فرستمش...
ای بگم این کیا مهر چی نشه
اخه اینم ایده بود از خونتون قلمبه دادی تو مخ محسن خان ما
یه پیشنهادی دارم حجم مورد نیاز برای عکسها و همچنین سایز یکسانی رو که مد نظر دارید اعلام کنید اونایی که به فتوشاپ واردند خودشون اینا رو انجام بدهند یه کم کار شما سبکتر می شه اینجوری...
اقا از الان گفته باشم مال کیامهر نباشه من این عکسارو فیلتر میکنم
ایده از خونشون میده خودش عکس نده
خلاصه گفته باشم
حاجی فقط بگو عمر ما قد میده که پست امشبتو درک کنیم یا نه ؟
تزول دیگه بابا.
در ضمن مصاحبه ات رو هم خوندم.
خیلی خوب بود. دل و دماغی بود.
منظورم این نبود که مصاحبه ات دماغی بود.
منظورم اینه که همچین سرکیف و سرحال جواب داده بودی.
دمت گرم.
آپ کردم فعلن ده تاشو !
الباقی ام کم کم و گاماس گامس رفرش کنید هی !!
سلامممممممم دوباره
این کامنت ما کوشش؟؟؟؟
بزرگتری گفتند کوچکتری گفتند...
ما همانا ۱۱ماه از شما بزرگتریم..
ممنون.