حمید چند ضلعی !
وحید آخرین باقرلو !
حامد جیگر طلا !
یوتاب
نئوبلاگر
دختر آبان
پسر آبان
م.ح.م.د
سپهر خان
بهار سلام تنهایی ( مامان سپهر خان )
بابای آرتا خان
نیما
ماهی تنگ بلور
احسان پرسا
مسی ته تغاری
می نو
رعنا
تیشتریا
نازگل ( کاغذ کاهی )
آلن
عاطفه
شکیبا
هاله
احسان جوانمرد
میثمک
حسین ترابی ( پسر یک مزرعه دار )
آوا
کودک فهیم
آنتروپوید
آرش ناجی قلمدون
آرش پیرزاده ( بابای هانا )
حرفخونه
هیشکی
ماهان مومنی
نینا
آناهیتا
امید
ایرن
مهدی پژوم
کیامهر
ابله خاتون
نیمه جدی
مونا شهریاری
میس اووووووم !
هومن
آااااره !
آففففرین !
دوربین مخفی رو خوب اومدی !
پرستیژه آقا مهدی را برم ، ایول
احسان خان پرسا کجا کار میکنن ؟!
آقا جریان مشکوکه
چی مال من قشنگترین بوده
تموم شد عکس ها یا کماکان ریفرش کنیم؟
خسته نباشین کار جالبی بود.
تموم شد !
ولی ممکنه یدونه یدونه اضافه بشه !
مثلن الان نیمه جدی عزیز فرستاده که دارم آپلودش میکنم ...
شما با این کارت از لیست آب هندوانگان (البته به قول خودتون جسارت نمیکنیم) خارج شدید و در سختی و چالاکی یه چیزی شدین تو مایه های پوست هندوانه .خسته نباشید من که فقط وبلاگاتونو میخونم ازتون ممنونم. از این عکسا بیشتر از همه ناز گل. هیشکی. حرفخونه و حسین ترابی برام جالب بودن . نازگل فضای کارش آرامش خوبی داشت. هیشکی سفیدی اتاقش و میز کارش و اون تابلوش نشون میده که هر چند به ظاهر خسته و شاکیه اما حس زیر پوستیش یه دختر شاده.حرفخونه نوستالژی عجیبی داشت یاد لحاف کرسی افتادم و اینکه چه حالی می داد اونموقع زمستونااا.عکس آقای حسین ترابی هم تموم قشنگیش به دستای زحمتکششونه که تو عکسشون کاملا مشخصه . واقعا خسته نباشین راستی آقا احسان جوانمرد عکسشون نا جوانردانه سیاسی است ها.بازم ممنون. هدی
آقا یکی بیاد برا ما تحلیل کنه مثه بازی دست خط ها
نبوووووووووووووووووووووووود ؟!
نیمه جدی جان هیچ ایمیلی از شما نرسیده ...
دوستان دیگه هم اگه عکس فرستادن و جزو این عکسا نیست لطفن یادآوری کنن ... مرسی .
آخه تازه فرستادم یه بار دیگه چک کنین!
خوب از اینکه ملتی رو اسگل کردی چه حسی داری؟واقعا!!من از سر شب اینجا ول میگردم...ملت همون خودمو گفتم خوب...ولی کری گدی جون اگه تونستی کسیو گیر بیاری یه نظر راجع به اتاقا بده عالیه..فکر خیلی خوبیه
سلام...من که تو این بازی نقشی نداشتم...اما...مردونه خونه ی خودت!!!! ( با اعتماد به نفس تمام ) خونه خودمون...از خونه ی همه خوشگل تر و متفاوت تره...بگذریم که بعضی اتاقا واقعا چشم نواز بودن...و اینکه واقعا زیبایی یه خونه تو نوشتن نوشته های زیبا اصلا دخیل نیست و به وبلاگ خوبی داشتن اصلا کمکی نمی کنه !!!
خداییش کار جالبیه !
آقا محمد اگه قرار باشه تحلیلتون کنم باید بگم شما از اون دسته دکترایی میشی که قیچی و انبر دست و انواع سخت افزار جراحی رو تو دل و روده بیمارات جا میزاری و بدتر از اون اینکه وقتی متوجه میشی که عکسشو ببینی . من همینجا خواهش میکنم جراح مراح نشی و اگه هم شدی قبلش یه خبر بدی که خواننده های بلاگزیت از دست نرن . هدی
اول از همه با خواننده های بلاگزیت شرو میکنم !
آقا ایول...
جدا این بازی هایی که میذاری جالبه ...
هرچند تو قبلیا زورم میومد شرکت کنم و ایضا همچین حس کامنت گذاشتن هم نبود ولی بالاخره گفتم برای یک بار هم شده هم تو بازی شرکت کنم هم یه کامنتی چیزی هم بذارم حاضری بزنم :دی
نمیدونم چرا ، اما عکس هیشکی بانو ، بیشتر از همه به دلم نشست ...
اتاق وحشت جان !
والا بلا من هیچ ایمیلی از شما نداشتم !
وگرنه ما که شهرهء شهریم به بی سانسوری قربان !!
نیمه جدی چقد کتاب داره
باید بیام با انبر دست همشو بردارم برا خودم !
کار خیلی جالب و فکر بکری بود.
خسته نباشید.
به م.ح.م.د: قابل شمارو نداره
ممنون کرگدن عزیز
مشغول خوندن وبلاگ خودتونم هستم تو عکس!
منم دوست دارم تو این بازی شرکت کنم....دی:!
منم دعوت...؟!
سلام.خیلی با حال بود ....با خواهر بزرگتر و کوچیکترم با هیجان عکس ها رو دنبال کردیم .....خیلی ایده ی نابی بود
آقا عکس بچگی ما هم افتاد!
ولی در کل ماهی تنگ بلور زیبا تر بود
آقا من دیگه تو بازی هات شرکت نمی کنم!!!
قهرم الان!!!
آقا این پسر آبام چه خشنه!!!!!!!ترسیدم
آقا فوق العاده بود!
سلامممممم
ما همچنان رو حرفمون هستیم
ما هم الان در حال روانشناخت گری هستیمممم
سلام
آقا یه عالمه ممنونم که منم تو بازی راه دادید!
میگم چقدر مدل موهای ماهی تنگ بلور قشنگه
ماهی جون میشه به منم بگی چه مدلی کوتاه کردی؟
از بین عکسا فکر کنم عکس ابله خاتون از همه طبیعی تر باشه آخه بعضی های تابلوی که تو اون محیطی که عکس انداختن وبلاگ نمی آپند مثلا عکس نازگل با اینکه خیلی زیباست و با سلیقه گرفته شده طبیعی نیست
عکس حرفخونه منو یاد بچگی هام انداخت!آخه یادم ما بچه که بودیم زمستونا همه دور هم دور کرسی میشستیم و هم گپ میزدیم و هم گرم میشدیم حالا اینم از نوع مدرنشه که ایشون با یک کرسی گرم تو جمعهای مجازی شرکت میکنند!
خلاصه اینکه کارتون عالی بود و چیز خیلی قشنگی شد و من خیلی لذت بردم بازم یه عالمه مرسی
ما که قسمت نشد این عکسی رو که گرفتیم بفرستیم اما خیلی کار جالبی بود محسن خان..اطاقها هرکدوم یه دنیا حرف دارن واسه گفتن...اما در کل اطاقهای دخترا خیلی دلنشین تر و قشنگتره و اطاق پسرها انگار همون وقت مرتب شده! یه جورایی روانشناسی شخصیته به قول خودت...مرسی از این ابتکار قشنگ...راستی احسان پرسا هم به نظر من یه جایی تو مایه های ا ن ر ژ ی ا ت م ی یا مای ک رو سا ف ت کار میکنه!
ما منتظر این وحید خان وب گپ بودیم. نشد که!
ضمنأ این نئو چرا شاکی بود؟
فقط از ته دل میگم خسته نباشی !!
چه همتی داشتی واقعن ....
خیلی ذهن خلاقی داری اصولن ...
:::::::::::::::::: چقدر آدم احساس نزدیکی بیشتری میکنه با مخاطب هاش ... یه حس خیلی خوب میده به آدم .::::::::::::::::::::::::
انبردست محمد منو کشته !! آخه پسر جان مشکوک میزنی دیگه ....
احسان جوانمرد هم که عجب سر نترسی داره هااااااا
بچه جان اون جمله هه چیه رو تخته نوشتی ! نمیدونه اینجا حکومت نظامیه ؟؟
آقای پژوم هم که اوه اوه چقدر جدی ان !! آدم میترسه
کیامهر جان ما دلمون رو صابون زده بودیم همون اتاقه که کرگدن دیده رو ببینیم !!! قبول نیست این .....
ابله خاتون جان بد نگذره !!!
آوا جون یه جند تا چیز دیگه هم میچسبوندی !! کمه هاااا
این حرفخونه جان چه جای باحالی آپ میکنه ! لوکیشن کاملن با اسم وبلاگش همخونی داره
خلاصه کرگدن جان دمت گرم !
محسن دیشب یادم رفت ازت تشکر کنم.
واقعن دستت درد نکنه. خیلی زحمت کشیدی.
هم ایده قشنگ بود و هم عکسا.
در کل خیلی بازی جالبی بود. دمت گرم.
خیلی قشنگ بود!
اصلا اسم بازی جذبم کرد فکر نمیکردم همچین چیزی باشه!
معابد!!
آقا منم دعوت ؟؟؟؟؟ :))
محسن خان ممنون! خیلی عالی بود طرحت! خسته نباشی
بسی لذت بردیم.
تعریفتو زیاد شنیدم.اومدم ببینم وافعا کرگدنی؟
پس عکس حمید ( ابر چند ضلعی ) کو این همه اونجا افاضات فرمودن در مورد بدبختی و بیچارگی اپ نمودنشان
آقا قبول نیست
نه مال کیا مهر مال خودشه نه مال حمید هست
بابا ای ول!
دم همگی گرم
عکس حمید و وحید تو راهه !
تا ظهر به قافله می پیونده گمونم !
حالا شما ظهر یه سر بزنید شاید جنسای جدیدمون رسیده بود !
خیلی عالی بود...واقعن به درد تحلیل می خوره...البته من تو همه ی عکسا یه نقاط مشترکی رو حس می کردم.احساسم اینجوری بود.حالا وقتی یه کسی وبلاگش رو به روز می کنه و ما شروع می کنیم به خووندن پستش ؛ انگار راحت تر می تونیم تصور کنیم اون تو چه فضایی داره می نویسه و اون هم می دونه بقیه دارن تو چه فضایی می خونن.
خوب پس ما رویم رد کار خودمان
اخر ماهه حقوق بچه ها رو بدیم
دوباره بر میگردم
ای کاش محسن پایز بلند هم عکس میداد
بازم ممنون و خسته نباشی
خسته نباشی دلاور....واقعا همت والایی به خرج دادی محسن جان
- این دوربین مخفی که مسی ته تغاری گفت خییییییلی خوب بود...
- کامنت "اتاق وحشت" رو ندیدم! مگه چی گفته بود؟...نئو چرا شاکیه!؟...
- دمت گرم...از اون کاراییه که فقط از خودت برمیاد...خدا میدونه اینو از ته دل میگم که اگه تو نبودی یه چیزی در بلاگستان کم بود...مثل خداداد میمونی تو روزای تکرار نشدنی تیم ملی...ابول داری به خدا...
- هر عکس رو بارها نگاه کردم و همش تو ذهنم آدمها و لحظه هایی که پشت این مانیتورا داشتن رو ذهنم تصور کردم...بی نظیره این پست...
مرسی خیلی جالب شده
حمید جان پس شما کی عکس میدی ؟!
- طلبه شدم برای هر عکس در خلال کارهای شرکت یکی دو خطی بنویسیم...به ترتیب از بالا شروع میکنم!
- خدا کنه این رامین لعنتی زودتر از خواب بیدار بشه بیاد شرکت عکسمو بفرسته تا تمثال مبارکم گرما بخش محفل شما باشد! (ولی پیشاپیش اعلام میکنم که این عکس رو امروز صبح و کمتر از ده دقیقه بعد از بیدار شدن به خفت گیری کرگدنی انداختم! گفتم که ظهر به بعد اگه بچه مچه دور و اطراف مانیتورتون بود بفرستیدش دنبال نخود سیاه بعد رفرش کنید! نمیخوام تو رو حیه اش تاثیر بذاره!
- راستی کامنتا از همین الان داره سنگین میشه...یه فکری بکن...بازم همون پیشنهاد که اولین بار دادم و مسخره کردی رو ارائه میکنم!...صد و پنجاه رو که زد بالا یه پست به عنوان ادامه کامنتها بذار...
حالا من حتما باید دیشب حالم بد میشد که اینقدر دیر برسم به اینجا. از یکساعت پیش دارم عکسا رو می بینم و کامنتا رو می خونم.
.
واقعا خسته نباشی محسن خان! به راستی که شهریار بلاگستان بودن برازنده تونه قربان...
این میثک چقدر محیط کارش مدیر عاملیه
حمید خان هم عکس خودشو بده هم مملی رو!