خنده دار اینجاست ، که تو پرسیدی نظرتون در مورد نحوه نوشتن من چیه ؟ اون برداشته در مورد پیژامه توضیح داده و اینکه زمونای قدیم آدما یه دست لباس داشتن یا دو دست. سر صبحی از خاب بیدار شده و یه کلمه فارسی توی وبلاگت خونده. دیگه شروع کرده در موردش رساله نوشتن. آخه بگو ، خواهر من ، تو اول ببین داستان چیه ، بعد بشین یه طومار ردیف کن. من چقدر بیکارم که نشستم همه حرفاشو خوندم.
ببین من خودم گفتم که الان بیدار شدم . دیگه دلیل نشد بل بگیری حرف خودم رو علیه من که! وادارم نکن یه کاری کنم که کف همایونیت بریدن که سهله تسمه پاره کنه هاااااااا . دست به شانتاژم هم که میدونی خوبه!
بعد این جملهی آخری اصلن هم تهدید نبود . جنبهی خبررسانی داشت فقط!
ااااااا کرگدن جان ! جداشون نکن دیگه ! چرا میخوای اوضاع رو آروم کنی ؟!!!! ما عاشق اغتشاش هستیم !!! به حرف کرگدن گوش نده مهسا جون ! اون کاری رو که گفتم انجام بده !
خیر سرم لینک گذاشتم که مللت برن هنر عکاسی مو سیاحت کنن ! انقد کولی بازی در میاری که بحث اصلی گم میشه ! الحق که یه دختر بابلی چادر به کمر بستهء اصیلی مهسا جان !!
اول صبحی چیه؟ خوبه اونجا چاهار - پنج بعد از ظهره الان هااااااااا . منم اصلن دلم میخواد عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! کنم . به تو چه!
محسن یعنی تو واقعن میشی بابای نمونه! بچه تازه از خواب بیدار شده رو که اینجوری باهاش رفتار نمیکنن که! مخصوصن اگه بچههه به دخمل عموی جیگرش رفته باشه . باید کللی نوازشش کنی و نازش رو بکشی نه این که بگی عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! نزن سرم رفت ! برو یه ذره از بابایی من یاد بگیر چه بابایییه خوبیه داد نمیزنه سرم هیششششششششششش وخت
رها بانو جان شما هر چهقدر که دلتون خواست آتیش بیارین . الان هم اگه نشد ما میگذاریمشون جزو ذخیرههای ارزی!!!!!!! بعدن از خزانهی همایونی میکشیمشون بیرون و استفاده میکنیم ازشون
من یه دو دقیقه نبودم ، ببین چه الم شنگه ای راه انداختیا.
به جای این حرفا برو عکسای هنری کرگدن رو نگاه کن. اون عکس پیری رو واسه امثال تو گذاشته، ای گمراه. یعنی اینکه اون آینده ته. حالا باز سر هیچ و پوچ دعوا راه بنداز. تو بلاد کفر که هستی لااقل اهل تدبر باش. اینا همه نشانه اس از برای تو.
در ضمن رها بانو ، به دل نگرفتیم. خاطر همایونی مان منبسط شد تازه شم.
من رو بگو که گفتم حیفه اون چار تا خال شیویدت رو نکشم کچل میشی . بیخودی دلم برات سوخت! نمیدونستم میآی و ایییییییییییینجوری میتازوونی بهم! الان چنان گیس و گیسکشی راه بندازم که . تو فقط منتظر شانتاژ باش! خب؟
خوبه که محسن به باطنت پی برده. من که از اولش هم می دونستم. حتی تذکر هم دادم که اون عکس هالوین بخاطر گریم نیست. باطنش کللن این شکلیه. ولی خب . هنوزم دیر نشده. همین که کرگدن متوجه شد که توی این ساعت نباید آپ کنه خودش کافیه. اصلن کاشکی میشد آپ های کرگدن فقط تو مملکت خودمون قابل مشاهده باشه.
من هیچی بهت نمی گم. برو و به عکس پیری فوتوبلاگ کرگدن خوب نگاه کن. امیدوارم که تاثیر داشته باشه واست.
آلن مثل این که یادت رفته از من درخواست یه مستشار مخصوص به عوض یادگاری خواسته بودی که تازه تو استخر هم قرار بود بهت تحویل بدم هاااااااااا .
حالا تو باطن من رو در همون نگاه اول دیده بودی دیگه قرار نبود تو بوق و کرنا بکنیش که! قرار بود بین خودمون بمونه . منم به کسی نگم که عوض یک مستشار ثابت یه قرار داد با شرکت مزبور میبندم که مستشار رو هی مطابق میل حضرت همایونی هی دم به ساعت آپتودیتش کنن
نه که من خارج نشینم و با اهالی فقانس هم نشست و برخاست داشتم و دارم . و تازه خانوم هم هستم و نه آقا!!!!!! نازخاتون دوست منه! کللن شما الان چیزی نمیتونی بگی
نه خیر عزیز جون . شما مشکلی دارین با این مساله؟ رها بانو که از اسمشون معلومه رها هستن و آزادن! آلن هم که ترکیبی هستن از حضرت همایونی و برزوخان! منم که این جا کامنتدونی وبلاگ عمو جونمه و یه جورایی سرقفلی دارشم . حرفیه؟!
اوووووووووووووووول
جان خودم تو توی شرکتتون از بیخ بیکاری !
عین خودم !!
به جان خودم ؛ از صبح تا حالا دارم وبلاگا رو می جورم.
از بس که حوصله ام سر رفته از بیکاری.
تو هم که هم بیکاری و هم تمبل.
بابا یه دو خط بنویس ؛ بذار یه خورده زمان سپری بشه.
البته خدا رو شکر دیگه چیزی به اتمام ساعت کار باقی نمونده.
اولن درود بر دو عدد بیکار : آلن و کرگدن !!!
امید آنکه بنده پیر نشوم ... یعنی به پیری نرسم ...
آفتاب هم برای نورافشانی تبعیض قائل میشه توی این دوره زمونه ... ای روزگار !
به نام خدا و درود به رها بانو
میگم محسن ، مهسا توی پست قبلی چه توضیحات قشنگی داده خدائیش.
کف همایونی مان برید.
این تازه از خاب بیدار شده ، اینهمه حرف زده.
اگه وسط روز بود ، چقدر حرف می زد.
آره !
ناشتا قد ۵ تا آدم زنده حرف زده !!
محسن این جملهیی که الان گفتی یعنی چی آخه؟
«ناشتا قد ۵ تا آدم زنده حرف زده !! »
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خنده دار اینجاست ، که تو پرسیدی نظرتون در مورد نحوه نوشتن من چیه ؟
اون برداشته در مورد پیژامه توضیح داده و اینکه زمونای قدیم آدما یه دست لباس داشتن یا دو دست.
سر صبحی از خاب بیدار شده و یه کلمه فارسی توی وبلاگت خونده. دیگه شروع کرده در موردش رساله نوشتن.
آخه بگو ، خواهر من ، تو اول ببین داستان چیه ، بعد بشین یه طومار ردیف کن.
من چقدر بیکارم که نشستم همه حرفاشو خوندم.
ببین من خودم گفتم که الان بیدار شدم . دیگه دلیل نشد بل بگیری حرف خودم رو علیه من که! وادارم نکن یه کاری کنم که کف همایونیت بریدن که سهله تسمه پاره کنه هاااااااا . دست به شانتاژم هم که میدونی خوبه!
بعد این جملهی آخری اصلن هم تهدید نبود . جنبهی خبررسانی داشت فقط!
دقیقن !
هرررررررررررررررر !!
هاااااااا دیدی همهی کامنتها رو درست نخوندی . واحه گفته بود که پیژامه کلمهی فقانسوییه . این توضیح در مورد کامنت واحه بود
مهسا جان !
برادر زادهء گلم !
شما برو دست و صورتتو بشور
بعدم صبحونه تو بخور
آااافففرین دختر خوب !!
آخ جووووووون !!! دعوا ! مهسا جون بپر گیسهای آلن رو بکش ! آلن تو هم واینستی نگاه کنیا !!!
نمیخواااااااااااااممممممممممممممم!
دههههه!
من باباییمو میخوام الان!
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر!
ااااااا کرگدن جان ! جداشون نکن دیگه ! چرا میخوای اوضاع رو آروم کنی ؟!!!! ما عاشق اغتشاش هستیم !!! به حرف کرگدن گوش نده مهسا جون ! اون کاری رو که گفتم انجام بده !
اول صبحی
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر !
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر !
نکن بچچه سرمون رفت !!
آلن تو گیس داشتی؟
من چرا تو عکسات ندیدم پس؟
گریه نکن عزیزم ! مهسا جون برو جلو من هواتو دارم !
خیر سرم لینک گذاشتم
که مللت برن هنر عکاسی مو سیاحت کنن !
انقد کولی بازی در میاری که بحث اصلی گم میشه !
الحق که یه دختر بابلی چادر به کمر بستهء اصیلی مهسا جان !!
حالا گیس که نه ! منظورم همون دو تا دونه شیویت بود !
اول صبحی چیه؟ خوبه اونجا چاهار - پنج بعد از ظهره الان هااااااااا .
منم اصلن دلم میخواد عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! کنم . به تو چه!
ما بریم ! شما دوستان رو هم به آرامش دعوت می کنم ! مزاح فرمودیم . امیدوارم به دل نگرفته باشید ...
نه گناه داره رها بانو جان . حیفه . کچل میشه . اونوقت دیگه نمیشه بهش گفت کابوی . باید بهش گفت کرگدن!
باشه مهسا جون ! هرچی تو بگی ... ما صرفن نقش تماشاچی و آتیش بیار معرکه رو در اینجا ایفا کردیم !
محسن یعنی تو واقعن میشی بابای نمونه! بچه تازه از خواب بیدار شده رو که اینجوری باهاش رفتار نمیکنن که! مخصوصن اگه بچههه به دخمل عموی جیگرش
رفته باشه . باید کللی نوازشش کنی و نازش رو بکشی نه این که بگی عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! نزن سرم رفت ! برو یه ذره از بابایی من یاد بگیر چه بابایییه خوبیه داد نمیزنه سرم هیششششششششششش وخت
آخه بچچه داریم تا بچچه !
رها بانو جان شما هر چهقدر که دلتون خواست آتیش بیارین . الان هم اگه نشد ما میگذاریمشون جزو ذخیرههای ارزی!!!!!!! بعدن از خزانهی همایونی میکشیمشون بیرون و استفاده میکنیم ازشون
ها منظورت اینه که بچهی یک عدد کرگدن عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر!
نمیزنه هیچوقت؟
خب راست میگی البته از جهاتی . اون با شاخش میگذاره به نشیمنگاه همه!
من یه دو دقیقه نبودم ، ببین چه الم شنگه ای راه انداختیا.
به جای این حرفا برو عکسای هنری کرگدن رو نگاه کن.
اون عکس پیری رو واسه امثال تو گذاشته، ای گمراه.
یعنی اینکه اون آینده ته.
حالا باز سر هیچ و پوچ دعوا راه بنداز.
تو بلاد کفر که هستی لااقل اهل تدبر باش.
اینا همه نشانه اس از برای تو.
در ضمن رها بانو ، به دل نگرفتیم. خاطر همایونی مان منبسط شد تازه شم.
من رو بگو که گفتم حیفه اون چار تا خال شیویدت رو نکشم کچل میشی . بیخودی دلم برات سوخت! نمیدونستم میآی و ایییییییییییینجوری میتازوونی بهم! الان چنان گیس و گیسکشی راه بندازم که . تو فقط منتظر شانتاژ باش! خب؟
تازه عکسهای عمو جونم رو هم همون اولش دیدم و همونجا واسهش کامنت هم گذاشتم
یادم باشه دیگه این ساعت
که تو مثل اژدها از خواب پا میشی
آپدیت نکنم !
اینجا الان یک عالمه از اون آیکونهای جیغ و سوت و دست و خندهی شیطانی و قهقههی پرشینبلاگ رو میخواد فقط!
ما کلللللللللی محظوظ شدیم از فرمایش شما در این کامنتتان عمو جان
خوبه که محسن به باطنت پی برده.
من که از اولش هم می دونستم.
حتی تذکر هم دادم که اون عکس هالوین بخاطر گریم نیست. باطنش کللن این شکلیه.
ولی خب . هنوزم دیر نشده.
همین که کرگدن متوجه شد که توی این ساعت نباید آپ کنه خودش کافیه.
اصلن کاشکی میشد آپ های کرگدن فقط تو مملکت خودمون قابل مشاهده باشه.
من هیچی بهت نمی گم. برو و به عکس پیری فوتوبلاگ کرگدن خوب نگاه کن. امیدوارم که تاثیر داشته باشه واست.
آلن مثل این که یادت رفته از من درخواست یه مستشار مخصوص به عوض یادگاری خواسته بودی که تازه تو استخر هم قرار بود بهت تحویل بدم هاااااااااا .
حالا تو باطن من رو در همون نگاه اول دیده بودی دیگه قرار نبود تو بوق و کرنا بکنیش که! قرار بود بین خودمون بمونه . منم به کسی نگم که عوض یک مستشار ثابت یه قرار داد با شرکت مزبور میبندم که مستشار رو هی مطابق میل حضرت همایونی هی دم به ساعت آپتودیتش کنن
جون مو راس میگی ؟
ها . پس مو با تو دوستوم.
( به شیوه برزو خان)
به شیوهی برزو خانه دیگه هان؟
تو فقط دست از پا خطا کن . منم اگه به نازخاتون نگفتم! تازه از مستشار هم خبری نیست
گفتوم اسم نازخاتون رو به زبون نیار .
نه که من خارج نشینم و با اهالی فقانس هم نشست و برخاست داشتم و دارم . و تازه خانوم هم هستم و نه آقا!!!!!! نازخاتون دوست منه! کللن شما الان چیزی نمیتونی بگی
ببخشید که نگرانتون کردم.از لطفتون ممنونم
تو این سی تا نظر غیر از آلن مهسا و رها بانو کسی دیگه نبوده نظر بده!؟!؟
نه خیر عزیز جون . شما مشکلی دارین با این مساله؟
رها بانو که از اسمشون معلومه رها هستن و آزادن!
آلن هم که ترکیبی هستن از حضرت همایونی و برزوخان!
منم که این جا کامنتدونی وبلاگ عمو جونمه و یه جورایی سرقفلی دارشم . حرفیه؟!