با اینهمه قسط و قرض و قوله و بدهی و بدبختی
اول صبحی توی اتوبان تندگویان نرسیده به کشتارگاه
با صد و بیس تا سرعت
زد به یک عابر ک.ون گشادی که لابد حال نداشته از پل عابر رد شود
مرد عابر روی آسفالت داشت تمام میکرد که خطِ ترمزش تمام شد و ماشین واستاد
در آن لحظهء وحشتناک و بُحرانی اولین جمله ای که گفت می دانی چی بود ؟
بغضش را قورت داد و زیر لب گفت :
خب اینم از این ...
-
***
پی شفاف سازی نوشت :
شکر خدا این اتفاق ، امروز صبح فقط توی ذهن مزخرف من افتاده است !
-
اوووووووووووووووووول
عجب اتفاق بدی.
یه چیزی تو این مایه ها که فقط همینو کم داشتیم...
واقعا جز این چی می تونسته بگه؟ اونم با بغض...
سلام.
سلام.یادم رفت اسمم رو بنویسم
کی ؟
معمولا نوشته هات مستندن یعنی این اتفاق افتاده .
چه غم انگیز...هر چی سنگه مالِ پای لنگه...
نمیدونم این اتفاق واقعیه یانه؟..خداکنه همچین اتفاقی نیفتاده باشه...
..اما ترجمه این کلمات آخرش میشه :"..دیگه بدبختی ام تکمیل شد..فقط یه قتل غیرعمد کم داشتم که اونم اومد تو پروندم.."
..یاترجمه اش میشه:"...خب..شد دیگه... اتفاقه...میفته..خداروشکررو که بدترازاین نشد !..."
..یامیشه:"..خب کارمو کردم...تموم شد...چندوقته منتظر این فرصتم...مردک به سزای عملش رسید.."
بهرحال هزاربرداشت میشه کرد...خیلی جمله مبهمیه !!..
خیلی غم انگیز بود ولی نمی دونم چرا یه ریز دارم می خندم
ببخشید جریانه این لینکاتون چیه هر روز بالا پایین میشن ؟
وای نه ...
اینم از این یعنی تمام ؟! مُرد ؟!
جدا اتفاق افتاد؟

زدی رفت؟
نمی دونم چرا انتظار دارم اگر جای راننده بودم کلی ماتم بگیرم که قیافه انسانی تری بگیرم
خب به ذهنت بگو حواسشو جمع کنه وگرنه مجبوری ماشینو بفروشی و کل زندگیتو بدی بابت دیه اون عابر بیچاره!
خدا خیرت بده که شفاف سازی کردی!
اول سلام آقا.
دوم خب، الحمدلله.
چه چیزهایی تو ذهن شما اتفاق می افته . نمی تونی به چیزهای بهتر فکرکنی ؟؟؟؟
خوب این هم ار این انگار مگس کشته .
خوبه خودتم می دونی ذهنت مریضه!
عکست هم خوب بود تو فوتو بلاگت!سبزیش قشنگ بود!
الحمدا... .البته علارغم قیافه کرگدنیت با این دل گنجشگیت انتظار فکر و خیالشم نداریم ازت ولی خوب دیگه حالا خوبه عابره رو نبردی بهش ت جا ... آره داداش.من اگه بودم تا تهش میرفتم.مااااااااچ
چرا به عابر فحش می دهید زانو درد داره نمی تونه اونهمه پله رو بالا بره شما خودتون از پل عابر پیاده می روید آنور خیابان؟! تازه من که ترس از ارتفاع هم دارم به وسط پل می رسم حرکت کردن برام سخت می شه و تصور اینکه الان پل فرو بریزه من لابلای سرعت ماشینها تکه تکه می شوم...
خدا نکنه همچین اتفاقی واسه کسی بیفته
حتی ادمی که هیچ مشکلی نداره
جان من نفوس بد نزن
در مستند " سیکرت " میگه :..هرچی تو ذهن تون اتفاق بیفته ...همون به واقعیت تبدیل میشه !!..."
..نه.. نه..خدانکنه ..زبانم الکن..
خیلی ممنون که شفاف سازی کردین مثل اون بیمارستان نشد!
چه ذهن عجیب غریبی!!!!!!!
مرض داری مگه تن و بدن ما رو میلرزونی
اااااااااه نصفه جون شدم. میشه کله ی صبحی ازین اتفاقها نیفته توی ذهنتون؟؟؟؟ لطفا
خب خدااا رو شکر( ازجهت بنی آدم اعضای یک پیکرند/ دیگرند(هر چی خودت خواستی) ولی کم کم داشتیم ذهن شما رو جدی می گرفتیم
...محسن خان...چهلم عمه زری گذشت...خدارحمتش کنه...دیگه فکرنمی کنی وقتشه اون لباس سیاه عزارو درآری ؟! ...
درعالم مجازی هم میشه دوستان جمع شن..و باآوردن یه دست لباس سبزرنگ ...لباس سیاه رو ازتنت درآرن...
پس... فردا لباس سبز تنت هست انشاالله..سرت سلامت باشه جناب...همیشه لباس جشن وسروربپوشی.......
مامانگار جان ، اون مرحوم اسمش عمه ناهید بود.
عمه زری الان سوئده.
بابا ما که مردیم و ز نده شدیم !
عجب ادمایی پیدا میشن
سلامممم
ای بابا......
سلام.محسن خان.بیخیال اینا...موج مثبت اقا...

اتفاق بس ناراحت کننده ای است...
اونم اول صبحی...یعنی بدتر از قرض و قوله
همیشه شاد باشی
..محسن جان معذرت میخوام...منظورم عمه ناهید بود...چه حواسی دارم من..
بیچاره ذهنت اول صبی چه چیزایی میاد توش
اینجا چرا این رنگی شده شهریار ؟
این خیال پردازی ها مال پشت فرمون که نبوده؟!
این چه فکر مذخرف انرژی گیریه اول صبح میکنی؟؟؟؟
منم از این فیلمای اکشن واسه خودم زیاد میسازم. جالبه دو سال پیش یه شب این فیلمو ساختم که:یه بچه کوچیک میره زیر ماشین و له میشه! البته نه که بهش فکر کنما!خودش یهو تصویرش از ذهنم میگذشت! (یه بار و دوبار نبود که!)تا اینکه یکی دو روز بعد از این فکر و خیالم عمه ام زنگ زد و گفت در خونشون یه ماشین تصادف کرد و یه دختر بچه که توو ماشین بوده افتاده بیرونو زیر چرخای ماشین له شده....
ذهن من از شما هم مزخرف تره! نه؟
(امیدوارم اینجور فکرای شما واقعی نشن!)
خوب خدا رو شکر!
سلااااااااااااااااااااااااااااام.
خدا بعدیاشو بخیر کنه !!!
عجب چیزایی توو ذهن شما اتفاق می افته !!!
خدا رو شکر واقعی نبوده این داستان !!!
و همچنان این زندگی ... ادامه دارد!
خدا بگم چی کارت کنه ... اخه این افکار مریض چیه روان ما رو هم بهم میریزی !!
سلام دوست من
وبلاگ جالب داری
ما شما رو لینک کردیم. اگر موافقی شما نیز ما را به نام
«پایگاه خبری ایران پرس» لینک کن