آدم تا وختی از آدمهای نزدیک و دور اطرافش بدی یا خوبی بزرگ ( شما بخوانید کلفت ) ی ندیده باشد ( نخورده باشد ) معمولن دربارهء آدم های غریبه و ناشناسی که در طول زندگی اش می بیند هیچ قضاوت و تقسیم بندی خاصی - به جز قیافه و ظاهر - ندارد ... یعنی وختی از کنار آدمهای روزگار رد می شود صرفن یک ناظر است و نه یک قاضی ... و همه آدمهایی که نمی شناسد تقریبن برایش یک حکم دارند ... حالا در نگاه کوتاهی توی پیاده رو ممکن است - صرف نظر از بحث جنسیت - مجذوب طرز راه رفتن و خندیدن یا قیافه جذاب و نگاه گیرا یا فرم باسن و سایر برجستگی های یکی شان بشود و توی دلش یک چیزهایی هم بگوید ولی این چیزهای یاد شده خیلی مربوط به مسائل اخلاقی و فلسفی و عمیق زندگی نمی شود ...
اما امان و هزار امان از وختی که آن چیز کلفت یاد شده در ابتدای این سطور را ببیند ( بخورد ) ... آنوخت است که ذهن آدم اتوماتیک وار می شود یک دادگاه سیار و آنلاین که حتی غریبه ترین و ناشناس ترین آدمهای اطرافش را هم با یک نگاه می نشاند روی یک صندلی الکتریکی توی یک اطاق تاریک و نور چراغ ذهن مشوش و داغ و ملتهبش را می اندازد توی صورت طرف و شروو می کند به بازجویی و قضاوت یکطرفه ای که خودش هم می داند اکثرن چرند است اما لذتبخش ... و اینطوری می شود که آدمها عینهو آب خوردن قابل تقسیم بندی به دسته های سیاه و سفید و صفر و یکی می شوند ...
آدمهای خوب آدمهای بد ... آدمهای کثیف آدمهای زلال ... آدمهای دروغگو آدمهای صادق ... آدمهای چیپ آدمهای باشخصیت ... آدمهای خائن آدمهای وفادار ... آدمهای مهربان آدمهای نامهربان ... آدمهای آرام آدمهای وحشی ... آدمهای شایسته آدمهای بی لیاقت ... آدمهای رذل آدمهای شریف ... آدمهای دلسوز آدمهای خودخواه ... آدمهای حقیر آدمهای بزرگوار ... آدمهای به درد بخور آدمهای آشغال ... آدمهای نازنین آدمهای مهوع ... آدمهای بی معرفت آدمهای بامرام ... آدم های مریض آدمهای سلامت ...
اول
دقیقا همینطوره که میگین...
چقدر قشنگ نوشتین
شاید اگه من میخواستم این حسو بنویسم کلی طول میکشید و بعدشم به این روونی نمیشد
عالی بود
البته من فکر می کنم دچار یه مشکل اضافی هستم . اون هم اینه که با دیدن افراد جدید این چیزها تو ذهنم بیشتر از چیزهایی که تو نوشتی شکل می گیره :
حیوون دروغگو ! حیوون صادق ! حیوونی ! حیوون نامرد ! حیون بی سر و پا ! حیوون محترم ! آهای حیوان ! و . . .
حدود یکساله که دارم زور می زنم دیگه کسی رو قضاوت نکنم.
خدائیش خیلی سخته.
ولی از وقتی که دارم این تمرینو میکنم ، خیلی سبک شدم.
آدما رو باید بعد از مرتکب شدن یه رفتار مورد ارزیابی قرار داد.
تازه اونم نه تنهایی. با خود همون فرد.
خوب نظر من که تابلوئه چیه...
کلا از این فرم قضاوتها خوشم نمیاد
ولی موافقم
اون ته ذهن همیشه وجود داره...حتی کم رنگ
بد یا خوب...
آدم باید خیلی وارسته باشه که ته ذهنش با روی ذهنش یکی باشه...
من ۳ روز پیش یک پست نوشتم و یک قسمتهاییش مربوط میشد به همین پست شما و قضاوت و...
ولی ثبت موقت کردم...
هی میگم وقت مناسب برای انتشارش کی میرسه؟
وای به اون روزی که سنگ محک آدم،یه آدم خیلی بیخود و مزخرف باشه یا یه آدم خیییییییلی خوب....در اینصورت هیچوقت ترازوی قضاوتمون میزون نمیشه...
اکثر آدمهای این دنیا حد وسط این مواردی هستن که شما نوشتین...نه سیاه سیاه...نه سفید سفید....نه رذل رذل...نه شریف شریف....
از اونجایی که عادت داشتم موقع قضاوت کردن در بارهٔ یه آدم هی خودم رو بذارم جاش و هی تحلیل کنم و نتیجه ش فقط به فنا رفتن اعصاب و روانم بود خیلی وقته با خودم عهد کردم که راجع به هیچ بنی بشری قضاوت نکنم و برچسب خوب و بد و غیره بهش نزنم....
بله متاسفانه همینطوره
اما کاش به این سادگی قضاوت نمیکردیم. درسته که هر کدام از ما ممکنه سختیهای زیادی کشیده باشیم یا سرمان کلاه رفته باشه، یا پشت پا خورده باشیم و خلاصه از همان چیز کلفتهایی که گفتین!
اما
من فکر میکنم این قضاوت ما در مورد دیگران، هیچ آسیبی به دیگران نمیرسونه، در واقع اصلا از آن آگاه هم نمیشن، مگه اینکه به زبان بیاد یا یک جوری به طرف حالی بشه، در واقع تمام آسیب رو خود شخصی که داره قضاوت میکنه متحمل میشه. این به نظر من یک شعار نیست و واقعیته که
کسی که به راحتی در مورد دیگران قضاوت میکنه، درون خودش رو تاریک میکنه. منظورم روح و این چیزها نیست. اگه دقت کنیم و به درون خودمون رجوع کنیم، میبینیم که این جور قضاوتها تنها باعث ناآرامی و اعصاب خوردی خودمان شده است.
البته اگه قضاوت هم مثبت باشه ممکنه باعث نوعی خوشبینی دور از واقع بشه...
سلام آقا...
این دسته بندی ها را به هیچ وجه نمی پسندم. آدم ها نه ساه اند نه سپیدو نه سایر آن ها که گفتید از نظر من. همه را می شود در جای گاه و محیط و هزار بستر دیگر که در آن بوده اند دید و دوست داشت. یقین می دان ام که شما این گونه اید. دوست داشتن و مهر زلال تان را به همه آدم ها دیده ام و خوب می شناس ام...
البته از حق نگذریم من در همه زندگی ام از آن ها که می شناس ام شان یک آدم رذل سراغ گرفته ام تنها و آن هم همیشه مایه شگفتی ام است...
قضاوت عبور از لبه تیز یک شمشیر بسیار تیزه....هیچوقت نتونستم خودمو برای درد بعدش اماده کنم بخاطر همین همیشه از قضاوت پرهیز کردم........بقول الن فقط اینطوری میتونی سبک باشی.......با همه ی شباهتایی هم که گاهی بین ادما می بینم فرض بر این میذارم که میشه خوشبین منتظر نتیجه موند...تازشم کسی که بد میکنه به خودش بیشتر اسیب میرسه تا ما...........
و جدی جدی چقدر این قضاوت ها لذت بخشه...اینکه یه کسی رو بذاری و تا فیها خالدونش رو تجزیه کنی و بعد هم در موردش رای گیری یک نفره بکنی و آخر سر هم حکم صادر کنی!!!....به خدا ما ملت دیوانه ایم
آی امان از کلفتاش....
...این خاکستری خیلی رنگ قشنگیه !!...
...مخلوط سفیدی و سیاهی !...
..رنگ آدمهاس !...
...میشه خاکستری روشن داااااااشت..تا خاکستری تیره !!..
..از وقتی دیدم که میشه و شده و تونستن ..آدمهارو با تمام زشتی شون ببخشند و اونام متارکه کردن با بخش تاریک خودشون..دیگه یقین کردم که ..آدمها طیف اند...که شرایط و آگاهی شون مثل یه منشور..بخشی از این طیف رو بوضوح نشون میده !!
درسته، متاسفانه! یا شایدم خوشبختانه! یا شایدم بدبختانه یا شایدم؟ ...
قاضی ها با اون قاضی بودنشون درست قضاوت نمی کنن ما که رشته برقیم !
...کرگدن جان به این دوست عزیزتر از جان ات بگو که ...نیاد یواشکی اون بالا.. یه دالی کنه و بگه..اول ..
..و بعد هم غیب بشه !!..
..چی شده کیامهر ستاره سهیل شده جناب..؟!
قاضی ها با اون قاضی بودنشون درست قضاوت نمی کنن چه برسه به ما که رشتمون برقیم !
اگه این قضاوت کردن ها فقط تو ذهن خودمون باشه نفع و ضررش به خودمون برمیگرده اماااااااااااااااا .........
قضاوت....
ترجیح میدم آدما رو سیاه و سفید نبینم...چون اینجوری خودم بیشتر آزار میبینم...همونطور که تا الان دیدم...
سلام
اتفاقا مدتی بود سعی میکردم رو ذهن خودم کار کنم تا همینجوری راجع به آدما قضاوت نکنم
ولی خداییش کار خیلی سختیه خب
یه جورایی گاهی وقتا از دست آدم در میره
من همیشه سعی میکنم خودمو در هر شرایطی جای طرف مقابلم بذارم حالا هر جور که میخواد باشه یا از هر کدوم از دسته هایی که شما گفتید..
یه وختایی برام گرون تموم شده یه وختایی هم نتیجه داده..
سلام
آره همین طوره! ولی خوب درباره ی همه هم نباید بد قضاوت کرد!
چقد رمن امروز د رمورد قضاوت مطلب خوندم...
دادگاه سیار آنلاین خیلی جالب بود
خدا نکنه آدما ضربه بخورن تا مجبور به قضاوت یک طرفه بشن..
اوهوم ...
چه سخته اینطور زندگی کردن !
سخت شده زیندیگانیخ موحسووون...
ادام دییر تهنا باشم از هامیسی بهتردی
ولی به نظر من وقتی چند تا ضربه ی خیلی کلفت بخوری از کسی که تو دادگاهت خوب شناخته شده بود اونوقته که دیگه یاد میگیری هیچوقت راجع به دیگران قضاوت نکنی.
من یه قانون مسخره دارم: همه خوبن تا اینکه خلافش ثابت شه! حالا اون خلاف هم اگه توجیه نا پذیر باشه!!! البته خوب بودن با قابل باور یا اعتماد بودن فرق داره ها!
جایی نوشته بود خدا هم تا وقتی یکی زنده است راجع بهش قضاوت نمیکنه، گفتنش به زبون راحته اما ترک کردن این اخلاق از ترک کردن سیگار هم سختتره.
اخه تو رو چه به این کس شعر ها !

برو بچسب به همون مبل دری دهاتی ابی که ازش عکس انداختی به همه نشون بدی
سلام
این ها که گفتی تو وجود همه هست فقط بعضی هاش پررنگتره و بعضیاش کمرنگتر
ولی وقتی آدم ضربه میخوره فقط بدهاش رو میبینه
سلام کرگدن جان ...
با قضاوت عقده های حقارتمان پر میشود ...!
... گل ...
من مرض خوشبینی دارم! همه ادما به نظرم گل و بلبلن!! این ینی گاگولیسم حاد!!! طرف منو ...هم حساب نمیکنه من به عرض سورتم بش لبخند میزنم!
البته صورت!!
سخته ولی ممکنه...
شبیه تبلیغای تلویزیونی شد
شهریار نمیدونین چقدر لذت بخشه وقتی از سر کار خسته و له و لوردیده برمیگردم و میبینم شما آپ کردین...نمیدونین!
منظورم از سخت بودن٬قضاوت نکردن در مورد آدما بود و منظورم از ممکن بودن ایضا همان قضاوت نکردن می بود
بذارین به حساب هنگ بودن مخ اینجانب
خوش به حال کسی که میتونه واقعن این اخلاقو نداشته باشه. چون قضاوت دیگران اولین ضربه رو به خودمون میزنه.
اما اشاره ی خوبی کردید.بله وقتی آدم از دوست و غریبه رودست خورده باشه ....بی اراده نمیتونه سریع اعتماد کنه به هر آنچه در ظاهر میبینه.
من متاسفانه خیلی این اخلاق رو دارم.
من راجع به آدمای ناشناخته هیچ وقت قضاوت نمی کنم. بیشتر قضاوت ها برای افراد آشناست و بس.
دوست ندارم اینکار رو .
اما تقریبن اجتناب ناپذیره .
ذهنت خودبخود یه گرادی جلوطرف میگیره .
یا باز باز ُیا بستهء بسته .
یا برات یه آدم بالسویه است طرف .
من هیچوقت به خودم اجازه نمیدم رفتارم با آدمها از روی اون پیشداوری ذهنی یا قلبی باشه . اما معمولن درست از آب درمیاد لامصب .
تا ۷۰ -۸۰ ٪ درست از آب درمیاد .
اون بالایی منم
بابا چقد منفی ؟؟؟
من خیلی از اینارو که گفتی فرض نمیکنم .یعنی خیلیاشون خیلی کمرنگن
فکر کنم ادمها بیشتر خاکستری هستن
همونطور که دوست ندارم کسی راجبم قضاوت کنه منم سعی میکنم نکنم این کاروووووووو
سلام
البته بعضی آدما خودشون باعث می شن در موردشون قضاوت کنیم آخه هستن دوروبرم مزخرفن
سلام دوست گرامی
وبلاگم با چند نوشته ی کوتاه به روز است و
منتظر حضور ارزشمند شما
راستش جدیدنا ذهنم ریخته به هم... اصلا هیچ نوع دسته بندیی از آدما ندارم ....
ولی انصافا پست خوبی شده.
درسته می فهمم...
دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
حالا چته اینقد توپت پره؟!!!!
خدا - لااقل می ذاره - آدما بمیرن بعد قضاوت کنه ..
اونوقت همین آدما ..
وای از این آدما
داد از این آدما
همشون نه ها .. کمشون هم نه - ولی ..
سلام.
ارادت داریم.
برای عرض ادب و سلام چند بار اس ام اس زدم اما نرسید دستت، دیروز هم تماس گرفتم که دیدم خانمه گفت موبایلت خاموشه. من البته به خانمه اعتماد ندارم اما خب ممکنه شماره ات را عوض کرده باشی.
در هر حال ارادت داریم.
در پناه خدا باشی حاج محسن.
من معمولا سعی میکنم حدس بزنم طرف تو دادگاه ذهنش داره چی دربارم میگه... وحشتناکه!