حبیب : من مرد تنهااااای شبم ...
من : چاییدی اخوی ... پس بیا ما رو سیاحت کن ...
مرد تنهای شب ... صُب ... ظهر ... عصر ... دیروز ... امروز ... هنوز ... همیشه ...
-
***
پی بازی صوتی نوشت :
خیلی متاسفم که امسال اینطوری شد و اینطوری شدم و نشد که بشود بازی صوتی عید را باشکوه تر از یلدا دور هم باشیم ... اینجا فرشته بانو زحمت یک بازی صوتی را کشیده اند به مناسبت نوروز که ما هم جسارتن صدای داغونمان را فرستادیم با اعتماد به نفس کامل .
-
ایراندخت عزیز هم اینجا توضیحاتی داده اند درباره جشنواره خیریه آزاد کردن کودکان زندانی .
-
اول در صفه ی دوم
هیشکی مث مو نمیتونه تو صفه ی دوم اول بشه
اول میشوم آی ی ی ی ی اول میشم
اصن من قهرمان اول شده تو صفه ی دومم
صداتون خیلی هم خوب بود...
با فتحه بخون:
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
یک عدد خصوصی دارین
حالا همه تنها شدن دیگه؟؟؟
آخه محسن خان باقرلو با این همه ادم دورو برش تنهاس؟؟
ما که باور نمیکنیم
صداتون رو هم شنیدیم ؛ ایشالله که امسال عیدتون از نوع خوبش باشه !
چقدر من دوست داشتم فایل صوتی شمارو
پر بود از ارامش
سلام خدمت جناب کرگدن.
عارضم که قربان بنده عقیده دارم این بازی صوتی رو برای عید هر چند انجام ندادین اما بهتره. چون حس میکنم یه بازی رو وقتی زنجیره وار ادامه بدی.خود به خود ارزش اون کار اولیه و مانایی اون کار در ذهن هم کم میشه.ضمنا شما که بگی صدای داغون. امثال من چی باس بگن؟ باس برم سر به بیابون بذارم دیگه.
دیگه که همین.
در مورد پست قبلی یه چیزی به نظرم اومد. منم دبیرستانی که بودم سندروم جفت کردن داشتم. مدام کفاش و هر چیز به دستم میومد رو جفت میکردم.مدام درب کمد و درب یخچال و شیر گاز و آب و همه چیزو چک میکردم.مدام نگاه جاده میکردم و هر آشغالی که میدیدم باید برمیداشتم و مینداختم اونطرف.
و به طرز فجیعی درمونده شده بودم. و خونواده من سنتی،فقیر،با سطح فرهنگی بسیار ضعیف و بیسواد بودند که راحت بگم،به هیچ جاشون نبود که بچه دارند و اگر میگفتم باید برم روانپزشک بهم میخندیدن.
خلاصه این مشکل سه چهار سالی گریبانمو گرفت تا خود به خود خوب شد.
عموما اینطور مشکلاتی که تو دوران دبیرستانه.تو آدمایی اتفاق میفته که روح هنجارشکنی دارند. روحی دارند که نمیخواد گوسفند باشه و مغزشون در مقابل تمامی دنیا و تمامی اتفاقات کنجکاو و گاها سرکش و لجوجه...
الغرض اینه الانم دپرس شدیدم و با این خونواده اگر بهشون بگم بهم میخندن که برو بابا.ملت درد نون دارن. تو درد چی ...!
صدای تو منو یاد آدمی میندازه که نمیدونم باید از شنیدنش شاد بشم یا غمگین.....
اما فکر کنم که دوست دارم این تن صدارووو کلا
بازی صوتی فقط بازی صوتی کرگدن...من جای دیگه صدا نمی ذارم
خیلیییییییییییییییییییییییییییییی حیف شد
صداها رو شنیدم ولی شرکت نتونستم بکنم!
شما شاد باش محسن خان بی خیال بازی و این حرفا...