این عکس را دیروز غروب گرفتم ... شب وختی داشتم توی گوشی م نگاش می کردم اتفاقی شد که این شکلی دیدمش ... یعنی از یک زاویهء دیگر ... و اینطوری شد که دیدم همان منظرهء ساده و زیبا از زاویه ای دیگر چقدر نامانوس و عجیب و پیچیده و حتی ترسناک به نظر می رسد ...
خیلی چیزها در زندگی آدم برعکس پروسه ای ست که این عکس طی کرد ... یعنی خیلی از اتفاقات و پیشامدهای زندگی که برای آدم نامانوس و عجیب و پیچیده و حتی ترسناک است وختی از زاویهء دیگری نگاش کنی ساده و حتی شاید در بعضی مواقع زیباست ... ساده یعنی قابل درک و هضم ... و زیبا یعنی که زشت نیست آنقدر که فک می کنیم هست ... زشت هم یعنی آزار دهنده ... بلاتشبیه عینهو قشنگ که شاعر می گوید یعنی تعبیر عاشقانهء اشکال ...
عکس اصلی را اینجا ببینید ، مقایسه کنید و اگر حال داشتید به اراجیفم فکر کنید ...
اول
سلاااااااام و صبح بخیر و خدا قوت و از این قبیل انرژیهای مثبت تقدیم شماااا....
دوم
مث عکس سونوگرافی می مونه
مححححححشر گفتین آقا محسن....
از اونجا میفهمیم هر بدی واقعا بد نیست و هر خوبی واقعا خوب نیست که چند تا آدم تو شرایط یکسانی قرار میگیرن و هر کدوم بنا به افکار و حس و حالشون اون شرایط و اتفاق رو مثل همین عکس جورهای مختلفی میبینن و درک میکنن و عکس العمل نشون میدن....پس اون شرایط و پیشامد خوب و بد نیست...ماییم که ازش خوبی یا بدی میسازیم.....
خیلی دوست داشتم این پستتون رو.....
این عکسی هم که گرفتین خودش خیلی خوشگله...ولی حتی این عکس چرخیده هم قشنگه...انگار تو یه تونلیم که سقفش از آبه!چیزیکه تو واقعیت ممکن نیست....منکه حس خوبی دارم به عکس
چه جالب بود واقعن.
ولی در همه ی موارد جواب نمی ده محسن جان .
مثلن : من کلی عکس از تو توی گوشیم دارم ولی از هر زاویه ای که بهشون نیگا می کنم همه شون یک پخ ان!
من کی گفتم در همهء موارد جواب می ده چاقال ؟!
سلام داداشی صب بخیر
اول حس کردم تو یه جایی عکس گرفتین که تو سقفش آب در جریانه!!
بعد دققت کردم دیدم نه عکس بر عکسه..
این عکسو میشه به اتفاقات زندگی تشبیه کرد که مثلا یه حرفی رو به رفیقت میزنی طرف از اون حرف یه برداشت وارونه میکنه حالا تو هی حرص میخوری حرفتو ثابت کنی اما تو مخش نمیره! اصلا جریان تو ذهن اون یه جوردیگه شکل گرفته..
ولی آرش من عکسای تو رو از هر زاویه ای نیگا می کنم همون جیگری هستی که بودی ! ... فک کنم باید به قول سهراب چشمای قزوینی مو بشورم !!
اراجیف چیه برادر من. حرفت درسته.
برعکس هم قشنگه چون چیزی از اصل قضیه عوض نشده. زاویه دید ما فرق کرده.
هر دوتاش قشنگ بود. هم اصلش هم برعکسش
سلام
جالبه
زاویه دید هرکس با توجه به حالش یه جوره،مثل این که یه نفر از پشت پنجره بیرونو نگاه کنه،یه روز که سر حاله قشنگیه منظره رو ببینه،روز دیگه که بی حال و حوصله ست کثیفیه پنجره رو
حق با شماست باید زوایای مختلف رو در نظر گرفت
سلام..............
با اینکه بشددت از تعارفات رایج در بلاگستان دلخورو ناراحتم اما اینجا باید بی تعارف بگویم که تحلیلت حرف نداره بچچه.......این تعارف نیست یه واقعیته.....
من همین نوع نگاه خاص و غریبتون رو دوست دارم آقای باقرلوی عزیز و همیشه چراغ خاموش نوشته های محشرتون رو می خونم و لذت می برم و صبح های قشنگی رو با شما و قلمتون شروع می کنم . ممنونم .
ممنون خانوم زائر عزیز ... اون بچچه که گفتید خیلی چسبید !
مرسی دوست چراغ خاموشم ... شما لطف دارید ...
دم خونه ماس؟
خانوم من زن و بچچه دارم !
چرا واسه من مساله درست میکنی ؟!
من چه می دونم خونهء شما کجاس ؟!!!
حالا دیدی درمورد بعضی حرفا آدم منظورش یه چیزیه بعد مخاطبت کلن عکس حرفتو میفهمه
خانوم شما چقده باکمالاتید ماشالا !
حالا گفتید خونه تون کجاس ؟!!!
همون روخدونه رو بگیر بیا جلو من خودم میام استقبالت
قیافه ات ترک شش دانگ
چشمهایت قروینی
شکمت در آفساید
همجون کشتی گیران چینی
دماغت با نود درجه چرخش
بینی نمی شود
می شود سینی
با این هیکلت اما
چه اعتماد به نفسی داری
که عاشق شلوار جینی!!
خانوم حالا کاری نداریما ! ولی دیدید منظورتون از همون اولشم همین بود و مخاطبم کلن درست فهمیده بوده ؟!!!
قبلنا موزون تر و مقفا تر می سرودید جناب ناجی الکچل خراسانی !!
حرفت درسته ...
ولی من اکثر اوقات قسمت زشت و ترسناک و پیچیده قضیه رو می بینم.
چون فک میکنم اگه از اون زاویه ای نگاه کنم که قشنگ و ساده باشه ، در واقع خیلی خوشبینم و دارم خودم رو گول می زنم.
به عنوان مثال ، تا حالا خیلی از کارای دوستام رو تعبیر به خیر میکردم. ولی بعدش دیدم که اشتباه می کردم.و باید واقع بین تر می بودم.
منم گفتم بعضی وقتاعکس میشه نه همیشه خدارو شکر این دفعه صاف بود
موزون را تر خواهم کرد
اگر از مسیر همان رودخانه بیایی
...اینجا دارم معنی بعضی لغت هارو تازه می فهمم..
..تو پست قبل پایین اومدن فک یعنی شاد شدن...و اینجا اراجیف یعنی...حقیقت محض !...
..مررررسی کرگدن گرامی..عاااالی بود..اما اگه درخت و میله هارو حذف نمیکردی هم جالب در میومد...راستش اینجا خلاءهستش ..و من در هوا معلق و شناور شدم..وعکس اصلی رو سروته دیدم...جالب بود !...
سلام!
کلن نتیجه گرفتم که اصولن سر و ته ام!!
مثه کرکسی که تو قفس نگه داشتم ...
کلن ! اصولن ! استاد مرسی که قواعد نوشتاری رو رعایت می فرمائید ! لطفن روی دانشجوهاتونم کار کنید !!
حق با شماست...اما بستگی داره ما کجای کار باشیم...از کجا نگاه کنیم...
سخته وقتی میون یه گرداب گیر کردی به زیباییای دریا فکر کنی...اما اگه بشه خیلی خوبه...
ممنون...پستتون منو برد به فکر...
شاید هم این پروسه توی زندگی ما برعکس اتفاق نیافته بلکه کامل همین طوری باشه که برای این عکس هست.
سلامممممم
ایول دید فلسفی
متاسفانه خیلی وختها فرمایشتون صدق میکنه جناب کوشالشاهی ...
سلام علیکم:
چقدر جالب !
تا حالا بهش فک نکرده بودم
درسته زاویه دید ما به هرچیزی اگع تغییر کنه معنی اون هم تغییر خواهد کرد
همینطور اگه نوع تفکرمون و طرز فکر کردن ما عوض شه نوع نگاه ما به زندگی تغییر میکنه و دنیا جور دیگه ای میبینیم
به خاطر همین بعضیا رو زندگیرو زیبا میبینن و بعضیا زشت
مرسی
خیلی خوب بود
اتفاقی اتفاقی ، اومدم اینجا و دیدم که شما به صورت اتفاقی این عکس رو اینجوری دیدی اما من هر عکسی که از منظره (بدون وجود آدم) میگیرم ، برعکس نگاه میکنم . لذتی داره !
به خاطر همین بعضیا زندگی رو زیبا میبینن و بعضیا زشت
سلام بر عموی نوظهور
خوبید؟
چرا اراجیف؟ اتفاقا خوبه آدم زاویه دیدش رو عوض کنه ممکنه نتیجه ترسناک نامانوس یا پیچیده باشه اما مهم اینه که بلد باشی یک جور به همه چیز نگاه نکنی
اه ه ه ه ه ه ه ه ه ه چه فیلسوفانه شد
میشه یه سوال بی ربط به این پست بپرسم؟
بچه که بودم گاهی طاقباز دراز میکشیدم و زل میزدم به سقف و سعی میکردم تصور کنم اگر وسایلی که الان رو زمین چیده شده ، روی سقف بود...و ما به جای راه رفتن رو کف ، رو سقف راه میرفتیم چجوری میشد؟؟؟
این عکسه منو یاد اون روزا انداخت.
اما در کل خیلی باحاله آدم به این فکر کنه که ممکنه چیزایی که میبینیم ....درستش یه فرم دیگه باشه و ما نمیبینیم. توضیحش سخته.بی خیال. فقط فکره.
اراجیف نیست حضرت اجل...حقیقت است...
این از زاویه ی دیگه نگاه کردن برای من یعنی همون زود قضاوت نکردن درباره قشنگی ها و زشتی های پیرامونمون..
خب باید سعی کنیم خودمون رو جای طرف مقابل بذاریم و موقعیتشو درک کنیم..
شعاری شد میدونم..
این عکسه برا من یعنی انگار یکی واستاده اون لب تا هلت بده و بیفتی توآب!
کرگدن جان نگفتی این تعمیر گاه مجازه کجاس؟ بهش نیازمندم
عجب !
سلام خان عمو چطوری؟
اوضاع میزونه یا ورارونس؟
یه عالمه حرف داره این تصویر برعکس البته قسمت فش و ترسناکش بیشتره تا معنویاتش
اقا محسن سلام
خیلی مخلصیم
خیلی خوشم اومد از عکس و نگاهت و همچنین تحلیلت
من برد به یه قسمتی از یه کتابی که چند سال پیش خونده بودم که تو همین زمینه "تاویل" ابیاتی از مولانا اورده بود
مولانا میگه :
آن یکی ماهی همی بیند عیان
وان یکی تاریک می بیند جهان
وان یکی سه ماه می بیند به هم
این سه کس بنشسته یک موضع نَعم
در جواب الن باز مولانا میگه :
حق بود تاویل کان گرمت کند
پرامید و چُست و با شرمت کند
ورکند سستت حقیقت این بدان
هست تبدیل و نه تاویل است آن
این برای گرم کردن آمده است
تا بگیرد ناامیدان را دو دست
به نظر من زندگی و دنیا از هر طرف که بهش نگاه کنی چه از روی سر، از روی پا، از روی دست، برعکس، مورب، مستقیم، کج هر طور بهش نگاه کنی کلن هیچ پخی نیست
در ضمن جناب کرگدن این که رودخونه دم خیابون سازمان اب نرسیده به فلکه اول صادقیه است
دم خونه دوست من
حاجی به اراجیفتان فکر کردیم دیدم پر بیرها هم نمی گید ...
الان خوشحالیم. اما راستی شما خوبی ؟
داداشی من آپ کردم
وای!
فک کن اون زیر وایسی یهو آبا بریزن رو سرت!
دنیای واروونه!