-
زندگی منشوری ست در حرکت دوّار ...
-
بیست و چند سال پیش
وختی سریال داستان زندگی ( هانیکو )
با آن موسیقی به یاد ماندنی
و این جمله در اول تیتراژش از شبکه دو پخش میشد
انقدر بچچه سال بودم که معنی ش را درست متوجه نشوم ...
درک همین جملهء ساده انگار نیاز به افتادن در این دُور دوّار دارد ...
-
منشور در حرکت دوارتون رو بخوریم قربان
حالا خوردنی هست یا نه ؟
بد مزه نباشه
زبونم لال این منشورتون چی هست اونوقت ؟
کجا نگهش میدارین ؟
چیز ناجوری نباشه ؟
شما مگه پیش ما چیز بد خوردی تا حالا ؟!
میگم نکنه این منشور همون آفتابه است ؟
و ایضن ما هم پیش شما !
نه والا
کیا
ابی اینجاس
جات خالی می خوایم بشینیم به می گساری ...
سلامتی هر چی رفیق
سلامتی خودم
از لج این روزگار لعنتی حرومزاده ...
موقع می گساری جای مارو هم خالی کن کرگدن خان
اخی...یاد سالهای اخر دهه ۶۰ انداختی منو....خداییش داری که ما هم رفتیم جزو اون دسته ادما که میگن بیست سال پیش....
گه گیجه ی گرفتی؟
قربان این همون خبر مذکور در کامنتدونی قبل بود آیا ؟ (آیکون پسرکی 6 ساله با چشمهای متعجب)
اون خبر تلویحن و غیر مستقیم
توی این پست لعنتی مستتره !
حالا که وقتت آزاده!، توقع پستهای طولانی تری ازت داریم جناب باقرلو...
راستی...به نظر من این روزگار مادر ج..ن..ده ست ...نه حرومزاه...ای بابا...این که همون شد...خب کلا همه چی هست دیگه...تف بهش...
به آفتابه هم میگن من - شور! یعنی آفتابه توی کله ی گنبدی می زده ی دوارت داری؟؟؟
آره واقعن ! حالا که سرت گرمه انتظار داریم بلندتر باشه پستت!
مخمون گ.و.ز.ی.د همو محسن!!!
شاید چون فیلمش به سن ما قد نمی داد!!!
سلام دوست عزیز، از حضور صمیمانه تون در وبلاگم خیلی تشکر می کنم.
با این پستتون یاد اون سال های بچگی و انتظارهام برای دیدن این سریال افتادم یادش به خیر، تا سال ها فکر می کردم می گه « دبار » بعد اصلاً نمی فهمیدم یعنی چی؟!
سریال قشنگ و سرگرم کننده ای بود در اون سال های جنگ زده .....
بیــــــــــــــــــــــســـــــــــــــــــــــتم...
خوب هم میچرخونتمون این دور دوار...
نوش...
یه صفحه کاغذ رو بچسبونین به یه میله یا خودکار یا.....بعد دو طرف این میله یا خودکار رو بگیرین تو دوتا دستتون و شروع کنین به چرخوندن....یه استوانه درست میشه حول اون محور....چیزی که میبینیم یه استوانه ست با وجود اینکه میدونیم فقط یه تیکه کاغد مستطیل شکل و یه خودکار تو دستمونه......
این دنیا همینه...واقعیات با حقایق فرق میکنن...همه چی مجازیه...واسه همین نباید زیاد جدیش گرفت....اون کاغذ که از حرکت بایسته همه چی معلوم میشه....ما میمونیم ویه تیکه کاغذ و یه میله که به جای استوانه بهمون قالب کرده بودن!
سلام استاد ...ما همچنان میدوواریم در خماری دووارنده ی شما!!!نمیشه چالا اون خبر رو غیر تلویحا! اعلام بفرمایید و ما را از این سر گیجه خلاص؟!
علامت تشدید کجای کیبرده؟ من هرچی میگردم نیست!و آیا احیانا با محل کارتون مشکل پیدا کرده اید احیانا؟نمیدونم چرا همچنین بو هایی به مشامم اصابت میکند!!!یا بوی نا رفیقی و نا مردمی انگار!!!یا نمک خوری و نمکدان شکنی احیانا!
جان به لب گشتیم استااااااد!!!
یاد ِ اون روزا بخیر...
بچه بودم ولی یادمه !
چه جورم می افتیم توو دور ِ دوار !!
گاهی واقعاً گیج ِ گیج می شیم...
یاد ِ بازی ِ عکس های دوران ِ مدرسه هم افتادم که برا تحلیل ِ عکس ِ من نوشته بودین خانوم ِ هانیکو ! یادتونه ؟!
منشوری که وقتی به آن از یک طرف نور سفید
بتابانیم از طرف دیگر هفت رنگ را بعنوان
انوار خروجی می دهد...حتی نور سفید
هم هفت رنگ است...
یاحق...
زندگی منشوری است در حرکت دوار
منشوری که با رنگهای بدیع و دلفریبش
آن را خارق العاده خاطره انگیز و پرشور ساخته است
این مجموعه دریچه ای است به سوی داستان زندگی......
یادش بخیر هانیکو...تازه خبرنگار هم بود....
بزار بچه برادرت جلو چشمت قد بکشه بیشتر معنی شو می فهمی
سلام .
منم باید یک کم بیشتر فکر کنم راجع به این جمله !
کیامهر برادر

اینجا زن و بچه رد میشه بابا! این حرفا چیه جلو بچه آخه؟ بخورمش یعنی چی؟
کرگدن جان آروم باش داداش
این روزگار واسه همه همینجوره! غصه نخور
...صبح بخیر محسن خان...
...شما هم منظورتون کلیت متن اش بود که سمیرا نوشته ..؟!
...یا همین یه جمله .. که برداشتهای مدورانه دیگه ای هم میشه ازش داشت...؟!
..خلاصه اش کنم..یکم بیشتر در موردش می نوشتید..!!
راستی...به مبارکی و میمنت..تغییر شغل دادید جناب...؟!
نوش!
هر چی بیشتر بش فک کنیم کمتر به نتیجه می رسیم!
داستان زندگی از اون سری چیزاییه که با یه جرقه و الهام ناگهانی به سامون می رسه ... زور زدن فایده نداره!
نوووووش
کرگدن تغییر شغل داده؟چیکاره شده؟نکنه شده وزیر ارتباطاتت؟یا شده مدیر بلاگ اسکای؟
گنبد دوار رو عشقه نه گندله دوارتو
گندت بزنن باز رفتی ضیافت
سلام در این حرکت دوار و این منشور دوار اونقدر می چرخونندمون تا سرمون گیج بره و بخوریم زمین و بعدش هیچی............. خدا کنه نسل بعدی بفهمه و خوار و مادر چرخ و چرخنده و .......... یکی کنه
بعضی وقتا به این نتیجه می رسم که زندگی به طرز وحشتناکی ، احمقانه س.
و بعضی وقتا به طرز احمقانه ای تکراری و یکنواخت.
سلام عرض شد..



مهمولن حالم که خوب باشه زندگی کردنو دوس دارم اما حالم که بد باشه و دلم از روزگار پر باشه میخوام بمیرم و صبح روز بعد و نبینم..
من معتقدم به یه چیزی.. چند بار دیگه ام اینو گفتم که زنگی باید کرد و گرنه زندگی مارو می...
تو بچگی معنی خیلی چیزا رو نمی فهمیم اما وختی سن و سالمون بیشتر میشه زندگی چنان کشیده ای تو گوشمون میزنه تا معنی هممه شونو بفهمیم.. کشیده هااا یکی نر یکی ماده...
سر گیجه گرفتم تو این دور های دوار...دارم بالا میارم..
به قول یارو گفتنی.. یکی به زندگی بگه وایسه..من میخوام پیاده شم
من فکر کنم نبودم اون موقع ، چون هیچی یادم نیست از این سریال که میگین
ولی خیلی جمله ی قابل تأملیه
بحث از زندگی که میشه بهم میریزم
دور میزنیم دور می زنیم دور میزنیم....
اینطوریه؟
منشور همون 4 ضلعی مسطحه؟!!
بیستو چند سال پیش که من نبودم!
حالا چیکار کنم؟!!!
ای بابا! ما هنوز نیافتادیم تو دور دوار اینیم، وای به روزی که بیفتیم.
برای من که شده منشورِ مجنون کن!
بیچاره ما که تو این حرکت دورانی گیر افتادیم و نه راه پس داریم نه راه پیش
گه گیجه گرفتیم رفت اخرشم نفهمیدیم چی به چی بود
سرگیجش فقط موند واسه ما
.
.
راستی مرزبان نامه آپه
منتظرتم
گفتی منشور یاد دوتا چیز افتادم!
1-منشور اخلاقی فدراسیون فوتبال
۲-عبور نورسفید از منشور و تجزیه اون به رنگ های مختلف!
اما وقتی(یا به قول خودت وختی)نور سفیدی در کار نباشه منشور یک گوشه بی کار میمونه تا بپوسه!
زندگی ماها هم گاهی همینطوریه.خبری از نور سفید و کلا چیزهای سفید توش نیت تا بتونیم تجزیه اش کنیم،بتونیم از استعدادهامون استفاده کنیم.
بتونیم از زندگی لذت ببریم.
راستش پست پیش را زیاد دوس نداشتم.یک جاهاییش گرفتار خودسانسوری شدم!
اما خب واسه تخلیه بد نبود!بعدش تازه مغزم به کار افتاد.
خیلی موافقم
فقط از وقتی کامنت مریمترین عزیز رو خوندم، دارم دعا دعا میکنم که کارت رو از دست نداده باشی :(
خدا نکنه.... نفوس بد نمیزنم......