خوشحالم که
محسن برگشته و توی پرسه می نویسد ...
فقط کافی ست همین پست دومش ( کمتر از یکسال زمان باقی ست ) را بخوانید تا مثل من تصدیق کنید که حضور آدمهایی مثل محسن با این قلم جادویی و دیوانه کننده برای بلاگستان غنیمت بزرگ و ارزشمندی ست و غیبتشان خسرانی عظیم برای آن دوستانی که دنیای مجازی بلاگستان برایشان اصلن جنبهء فان و سرگرمی ندارد ...
محسن عزیزم ... یه بار دیگه تیتر رو بخون بچچه !
-
پی نوشت :
نوشته های اخیر و کللن سبک و سیاق جدید
وبلاگ مریم خانم ( خواهر ایرن ) را خیلی دوست دارم ...
-
اول شدم
خوشحالم که محسن عزیز دوباره می نویسه
کیا جان مرسی بابت ایمیل این عکس ...
شب خوش

خوبین آقا؟
بله این آقای محسن ایرن بانو خیلی قشنگ مینویسند و البته من چند تا وبلاگ دیدم ازشون که همه رو بعد مدتی رها کردن...
امیدوارم اینجا ادامه بدن .
راستی
آقای کرگردن
یعنی شما الان دقیقا بیکار شدین؟
یعنی دقیقا عین اون پست که خوندم؟
ای بابا...امیدوارم کاری که باب میلتونه زود زود نصیبتون شه...
سلام استاد...چه قدر محسن تو این بلاگستان هست که برای هرکدوم باید یه جور نگران شد!...شلوغکاری "پاییز"....به ماتحت دنیا زدن "کرگدن"....و غیبت خسران آلود یک "پرسه"...خدایا تمام محسن های بلاگستان را سلامت بدار..الهی آمین!
منم امیدوارم که محسن بنویسه.خوب می نویسه.دیشب اشکم رو درآورد نوشته اش.
در مورد خواهرم هم که ای بابا...:)
..سلام..
..اگه لطف میکردی و از محسن محمدپور همیشه خندان..یه عکس شادتر..یا حداقل بدون اخم میگذاشتی بهتر نبود کرگدن جان..؟!...
..خبر خوشی دادی..ممنون از اطلاع رسانی ات..
شهریار خودت گفتی پس بهشم باور داشته باش که نبود بعضیها برای کسانی که بلاگستان تفریح و فان نمی دونن خیلی مهمه...
کاش همیشه باشی مرد...
لازمه بگم مخاطب شمایید؟
سلام عرض شد برادررررررررررر
من واقعن خوشحالم که محسن کنارمونه و باز مینویسه بلاگستان بدون اون صفایی نداره..
سلام
نمیشناسمشون ولی میرم سر میزنم وقتی شما میگی حتما یه چی هست
خیلی این عکس جالبع موج کنار دریا و عمو تو و دوستت
امیدوارم همیشه بخندی
والا من تعریف این محسن خان و زیاد شنیدم ولی اصلا بلاگشون نرفتم برم ببینم چه خبره
ماشالا این محسنا دست به قلمشون حرف نداره
برم ببینم این یکی هم مثل بقیه هست یا نه
این عکستون چقد قشنگه ادمو هوایی می کنه دلم دریا خواست
ای بابا محسن خان شرمنده کردین! وادارم کردین برای اولین بار بعد از این همه خوندن وبلاگتون بالاخره کامنت بذارم! در مورد محسن که مطمئنم اگر همت کنه می تونه نه تنها تو وبلاگش غوغا کنه (که می کنه) بلکه حتی می تونه یک سناریست موفق یک نویسنده باحال یا حتی یک نمایش نامه نویس خوب بشه! ای کاش همت کنه
داداشی من آپم
خوشحالم که برگشتن و دوباره می نویسن ! واقعاً نوشته هاشون دلنشینه !
این عکس خیلی خوبه..از اونایی ِ که میشه قایمش نکرد و به همه نشون داد.. از اونایی که میشه ازش هزار جور خاطره واسه این و اون تعریف کرد...
جفتمون خود ِ خودمونیم توش..
ممنون که این پست رو نوشتی و این کلمات رو در باره من به کار بردی..
نوشتن یکی از معدود چیزهاییه که همیشه خوشحالم میکنه و باعث میشه آروم شم...
مرامت رو عشقه رفیق .....
چه قدر خوبه که به فکر دوستانتون هستین.
وبلاگ مریم خانومو دوست داشتم...اما انگار دیگه عمر وبلاگ خونی ام به سر رسیده عمو!
مثل کسی ککه دچار مرض نوشتنه دلم می خواد فقط بنویسم....
سلام... شب شما بخیر..
چه عکس قشنگی..
http://www.soundsofmychildhood.com/
سلام.


خوشحالم محسن خان برگشتند من نمیشناسمشون اما حرف شما سنده.
میبینم که اومدین ساحل دریای ما عکس انداختین!!!
شاد باشید و عاشق
دستخط زیبایی داشتن..بی هیچ تپقی
امیدوارم همیشه بنویسن
یاحق...
سلام . ممنون از این خبر خوش .