ممنون از همهء دوستان نازنینی که دیروز تشریف آووردن ...
مریم - کیامهر و مهربان - مهدی و رولی و رضا فتوحی - محسن و ایرن - هیشکی - آلن - آرش پیرزاده - کوروش تمدن و خانمش - پاتینا و همسرش - ماهی تنگ بلور و دوستشون - الهه و دلارام و هاله بانو - نازنین - میلاد عزیز - کیومرث - خانم رزاز و دوستاشون - عاطفه خانم و سودابه - بهنام - تیراژه بانو و دوستشون - حبیب - شازده کوچولو که از شمال گل فرستاده بودن و بقیه دوستانی که اونجا بودن ولی ما نمیشناختیمشون ... و همینطور تمام بچچه هایی که دیروز ظهر دلشون توی قطعه ۷۴ بهشت زهرا کنار دل شیرزاد عزیز و مریم نازنینش بود ...
-
متاسفانه پدربزرگ تیراژه بانوی عزیز هم دیروز ظهر وختی ایشون بهشت زهرا پیش ما بودن فوت کردن ... همینجا خدمتشون تسلیت عرض می کنم و امیدوارم روح پدربزرگ نازنین ایشون و همه پدربزرگها و مادربزرگهای باصفا ، شاد و قرین رحمت و مغفرت و آرامش ابدی باشه ...
این هفته که گذشت واقعا هفته ی بدی بود من هر روز یه خبر فوت شنیدم دیگه بدتر از این نمیشد
خدا رحمت کنه جمیع رفتگان رو
سلام...
برای شیرزاد آپم...
خوشحال میشم بیاین..
دلتون دریایی
روحش شاد و در آرامش ...
خیلیا دلشون دیروز اونجا بود
حیف فاصله ها اجازه ندادن که..
خدا بیامرزتشون
عزیز تیراژه بانو رو هم همینطور...
به اشد وضع و از صمیم قلب ، دلم می خواست بودم ولی خیلی دور تر از اونی بودم که بتونم.
برای مریم خانوم طلعتی آرزوی صبری عظیم دارم... برای شما هم همین طور.
خصوصی دارین قربان
خوشحالم رفتین و مریمو آروم کردین و خودتونم سبکتر شدین هرچند الان دیگه هیچ شکی برا دفن جسمش در کار نیست و فقط روحشه که باهامونه
روحش شاد !
من اولین باری بود که تو جمع صمیمانه با بچه ها بودم
اما همه میگن این دنیا مجازیه
اما نه این دنیا از واقعیت هم واقعی تره
دست همتون درد نکنه
سلاممممم
روحش شاد..و دل مریمش وخانواده و دوستانش صبور..
هیچوقت از یاد نخواهم بردش هر چند ندیده بودمش..
و متاثر شدم به اندازه ای که یک دوست واقعی رو از دست میدی...
فقط صبر برای دل مریمش و دل دوستانش....
چقدر سخته وقتی هیچی کاری جز گفتن همین یه جمله از دستت ساخته نیست...دیگه نمی خوام هیچی بگم...
همین!
دل من هم همراه دلهایی بود که با شما بودند در کنار مریم عزیز و شیرزاد آرام ....
روحش همیشه قرین شادی .
روح آقاشیرزاد و آن پدربزرگ شاد و قرین آرامش . همینطور بی هوا و بی نوبت یکی یکی لباس جسم رو در میاریم و پر می کشیم به سوی ابدیت. خداکنه فرود خوبی داشته باشیم. جناب باقرلو زندگیت پرعزت که اینطور بی نظیر هوای دل رفقا رو داری
تسلیت میگم
روحشون شاد ...
انشالله خدا همراه و همقدم مریم شیرزاد باشه
و کمکش کنه این بار غم زمین بزاره
محسن خان هنوز تو دیروز کنار قبر شیرزاد جا موندممم
روحش خندان و دل مریمش شاد باشه. ان شاءالله.
خدا به مریم عزیز صبر بده.امیدوارم تیراژه عزیز هم صبور باشن .
روحش شاد
دیروز دوتا حس هم زمان داشتم.یکی این که سراسر غم بودم .دوم اینکه خوشحال بودم ،خوشحال بودم برای این همدلی قشنگ.حیف که این همدلی برای سوگ یه دوست عزیز بود... ولی بازم خوشحال بودم از اینکه آقا شیرزاد اونقدر دوستداشتنی بود که این همه دوست دور هم جمع بشن و اشک بریزن برای نبودنش.
برای دعای آخرتون :آمین
سلام.وبلاگ زیبایی داری اگه موافق باشی میتونیم تبادل لینک کنیم.
اگر نبودیم اما دلمان با شما بود ...

امیدوارم هم دل مریم عزیز و هم دل همه ی شما رفقای نازنینش زودتر آروم بشه ....
سلام
چقدر دوست داشتم وقتی برای اولین بار دیدمتون بخندم و بگم من همونم که همیشه دعوام می کنید و فکر می کنید خیلی لوسم اما متاسفانه در شرایطی دیدمتون که حتی نتونستم خودم رو به اسم هم معرفی کنم
روزهای خوبی نیست
امیدوارم این ادیبهشت خیلی زود تموم بشه
......خیییلی رفیقی کردید...خیییلی مروت داشتید...دستتون درد نکنه..و جمیعا حسته نباشید..
...روز وداع قشنگی رو ساختید دوستان !...
...بار وظیفه مارو هم بدوش گرفتید...از این بابت ممنونیم و سپاسگزار....
شیرزادعزیز !...امروز با بچه های بلاگستان دور هم جمع بودید..همون چیزی که خیلی دوست داشتی مرد..نه ؟!...
روحت در آرامش ابدی...
از صبح هی میام وبلاگتون تا دو خط بنویسم براتون...اما نگاه دیروزتون حک شده تو خاطرم و لال میشم وقتی یاد نگاهتون میفتم....نگاهتون جوری بود انگار همه جا بودین و هیچ جا نبودین...هم حضور داشتین و هم حضور نداشتین.....
دیروز خیلی خجالت کشیدم....خیلی....از اینکه هیییچ کاری ازم برنمیومد تا کسی رو آروم کنم...از اینکه هیچی نمیتونستم بگم تا بفهمین دلم ترکید با شکستن بغضتون....
محسن عزیز دست شما و کیامهر و بقیه بچه هایی که برگزار کننده برنامه دیروز بودید درد نکنه.
من مطمئنم که روح شیرزاد اونجا حضور داشته و شاید امروز بهتر بدونه که چقدر دوستانش دوسش داشتن ودارن.
فقط توروخدا مراقب مریمش باشید.
خدا به همه صبر بده..
روح شیرزاد شاد..
سلاااااااااااااااااااااااااااام.
چقدر خوب که دور ِ هم جمع بودید و این ضیافت ِ زیبا رو در کنار ِ شیرزاد برپا کردید ! خلیی یهتون فک می کردم و دلم با شماها بود .
روح شیرزاد عزیزمون شاد !
چه فخری فروخت شیرزاااااااااااااااااد من به ضیافتی که شما زمینیان آسمانی با بزرگی و سخاوت دیروز در آرامگاهش برایش برگزار کردید
قدمهای تک تکتون روی چشمهای مریمش که به خداوندی خدا شب وروزم شده زندگی با شما
محسن جان امروز شیرزاذم درست ۱۰ دقیقه بعداز رفتنم به خانه ی جدیدش کنارم بود تا وقتی که برگردم
بخدا شک ندارم که خودش بود
درست ۱۰ دقیقه بعد از رفتن ما یه پرنده اومد و نشست روی درخت کاجی که همون نزدیکی بود و اونقدر قشنگ و بلند خوند که ناخودآگاه توجهمو به خوذش جلب کرد
میدونی؟!
اون اطراف پراز پرندست ولی نمیدونم یه دفعه چرا اینقدر توجهم بهش جلب شد
اینقدر محوش شده بودم که هیچ صدای دیگه ای نمیشنیدم
یه دفعه با صدای مامان شیرزادم به خودم اومدم که گفت:مریم تو هم داری به همونی فکر میکنی که من فکرمیکنم؟
گریه امونم نداد و سرمو تکون دادم که آره
بخدا این شیرزاده................
مطمئنم
میدونی از کجا شکم به یقین تبدیل شد؟
از اونجا که این پرنده ۳ بار از اون جایی که نشسته بود بلند شد ورفت ولی هربار که من بیتابی میکردم میومد و رویه درخت نزدیکتر می نشست و دوباره بلند آواز میحوند
آخه اونجا اینهمه درخت هست و اونهمه جا برای نشستن یه پرنده
چرا هر دفعه هموون اطراف و کنار من
دیدمش و الان یه خورده آرومترم و ذستای تک تکتونو بخاطر اینهمه مهربونی و بزرگیتون میبوسم
عزیز دلم.........
چقدر کامنت مریم عزیز قشنگ بود.......
معلومه که شیرزادت تنهات نمیذاره خانومْ گل........
راحت بخوابی عزیز و خواب شیرزاد عزیزت رو ببینی.
کرگدن جان،
تو هم خسته تباشی و همهء بچه ها
خدا ترو برای دوستهات نگه داره
امیدوارم یخورده آرومتر شده باشی
متاسفم که نتونستم بیام. روحش شاد
سلام داداشی..
این کامنه که بی اسمه کامنت مریم شیرزاده...
قلبم آروم شد میبینم مریم آروم تره..
سلاممم
مریم عزیز صمیمانه برات صبر و آرامش آرزو می کنم
تسلیت