کسی چه می داند ؟

آدم بالش اش را هم که عوض می کند چند روز اول سختش است چه برسد به شغلش ... زمان می برد تا عادت کند به محیط جدید و همکاران جدید و کار جدید ... یکسری چیزها باید یاد بگیرد که تا حالا باهاشان سر و کار نداشته و هیچ ذهنیتی در موردشان ندارد ... یکسری خصوصیاتش را باید عوض یا لااقل جرح و تعدیل کند برای وفق دادن خودش با شرایط تازه ... عینهو یک خانه تکانی اساسی یا اسباب کشی یا اصلن مهاجرت به یک دیار غریب و ناشناخته ... خیلی از اندوخته های قدیمی ممکن است علیرغم مطلوب و کارآمد بودن و صرف زمان و انرژی بسیار برای اندوختنشان در محیط جدید هیچ به کار نیاید و این یعنی تقریبن از صفر و از نو شروع کردن ... اینجور تغییر های بزرگ حتی برای آدمهای طالب تغییر و تنوع و زود سازگار شونده و اهل ریسک هم دشوار است چه برسد به یکی مثل من که تجربه این سی و شش سال زندگی می گوید خیلی اهل تغییر و طالب قورباغه ( یا هر جک و جانور دیگری ) قورت دادن نیستم ... با اینحال و با وجود همه مشکلات و سختی های احتمالی عمیقن خوشحالم از وقوع این شرایط جدید و قصد دارم حتی الامکان به این موضوع با دید مثبت و انرژیک نگاه کنم ... شاید واقعن روزهای بهتری در راه باشند کسی چه می داند ؟ ... به مرور بیشتر می نویسم از کار جدیدم ... مرسی بابت دعاها و آرزوهای خوبتان ...