اولن :
این پستِ مریم رو دوس داشتم ...
خودش عنوانشو گذاشته دلم تنگه
ولی من اسمشو گذاشتم سه برادرون ...
.
دومن :
از تمام بچچه هایی که توی کامنت های
دو پست ماقبل آخر وبلاگ کیامهر احیانن ازم
دلخور شدن خاضعانه و صمیمانه معذرت می خوام ...
.
سومن :
شامگاه پنجشمبه س
لطفن برای شادی روح بزرگ شیرزاد نازنین
فاتحه ای شعری کلامی با خودتون زمزمه کنید ... مرسی .
.
اول شدیم رییس؟؟
خوب حالا که اول شدم جونم برات بگه که من هم پست مریم رو خیلی دوست داشتم یعنی خط به خط باهاش گریه کردم هر چی خاطره از وقتی که هر چهارتایی مون پیش مامان اینا بودیم رو یادم اورد....
و دوم:
ممنون که اینقدر متواضع و دوست داشتنی هستی....
سوم:
روحش شاد
الکی نیست که به محسن خان شهریار بلاگستان میگن
بخاطر همین روحیه ی فوق العاده اشه
اما یه گلایه دارم ؛ اخر نزدی تو سرماهاااااااا بگی بچه من برادر بزرگترتما ، زبون درازی نکن
اخوی
شما جیگر مایی !
و ایضن تاج سر ما ...
ما خیلی خیلی خیلی مخلصیم
سلام....
اولن:پست مریم جون رو خوندم و بیشتر از قبل دلتنگ داداشیم شدم.....خدا سه برادرون رو برای هم نگه داره و الهی که سایۀ مادر مهربون و صبورشون مستدام باشه....
دومن:جزو اون گروه قرار ندارم اما عاشق این صداقت و تواضعتون هستم.....
سومن:تمام روزهای هفته به یاد شیرزاد نازنین هستم و هستید و هستند...اما پنجشنبه ها کلا غربت عجیبی داشته همیشه و حالا بیشتر هم حس میشه....روحش شاد........
ایشالا که جمعۀ قشنگی داشته باشین و به جای بی حوصلگی،پر از آرامش و عشق باشه روزتون.......
ارادت داریم زیااااااد
ما بیشتر حاج خانوم !
پست مریم خیلی قشنگ بود.
یاد ایام بچگی خودمون افتادم.
-------------------------------------
در مورد معذرت خواهی هم باید بگم که ، خیلی کارت درسته.
اینجور متواضعانه معذرت خواهی کردن کار هر کسی نیست.
ولی یادت باشه عزیزم ، اگه یه میخی توی دیوار فرو کنی ، وقتی درش میاری ، جاش می مونه.
-------------------------------------
روح شیرزاد عزیزم شاد باشه.
یه روز باید برم سر مزارش. دلم واسش تنگ شده.
۳-به روی چشم.
سلام استاد....
1....امان از این نوستالژی ها...
2...کرگدن کرگدن است....حتی وقتی کفرش در میاد از شلوغکاری به اصطلاح و گارد میگیره و به یه چوب همه رو میتارونه!!من که دلخور نشدم..پس این پاراگراف شامل حال من نمیشه!!!
3....به روی چشم....روح شیرزاد خان و دل مریم بانویش در آرامش...
پست مریم بانو رو خوندم...دلم بچگی خواست...

دلخوری که نه....ولی حالا یه فکری میکنیم...
روحش شاد...دم غروب پنجشنبه ها معمولا به یاد درگذشته ها هستم...
پسته مریم عالی و بنظرم خودش خوش قلمت ر اومد تا ...البته حامدم خوش قلمه حداقل تو اون پستی که مریم لینک داده بود خوش قلمی مریم واضحتر بود
بعدشم حاج آقا بزرگی گفتن کوچیکی گفتن شما صاب اختیارین هرچند من نظری ندادم
ممنون از یادآوری برا فاتحه
دروووووووووووووووووووووووووود
زنده ای٬ زنده ایم..
باشی بچچه٬ سایت رو سرمون
سلاممم کرگدن عزیز
اولن می ریم می خونیم..
دومن :یعضی شهامت ها خیلی با ارزشند...
سومن :ممنونم به نوبه خودم....
...ایول الله !!!!...به این خضوع و خشوع و لوطی گری جناب کرگدن...
...مریم نوشت خیلی دلچسب بود...شوق انگیز و دل انگیز !..
...یاد شیرزاد عزیز گرامی..
عرض ارادت
پست مریم جون رو بعد از ظهر خوندم،خدا حفظشون کنه و لحظه هاشون قشنگ.
دومن شما بزرگواریتون رو نشون میدین.
سومن به روی چشم.
سلام
یادش گرامی
سومن را خواندیم و دلمان عجیب گرفتــــــــ...
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام.
پست مریم بانو که واقعاً دلنشین بود ، واقعاً !
من که در جریان این موضوع و دلخوری و اینا نیستم ولی هیچوقتم از دست کسی مثل شما دلخور نمی شم !
اتفاقاً امشب که شب تولدم بود یاد شیرزاد کردم . یادش گرامی !
قلمشون پایدار
------------------------------
روحش قرین رحمت باد
سلام دادا محسن.. امیدوارم روز جمعه ی خوبی داشته باشید..
سلام جناب کرگدن.
پست مریم رو خوندم و لذت بردم.