امروز عصر موقع برگشتن از شرکت
در خیابان آذربایجان زدیم به یک پیرمرد موتور سوار ...
درست است که پیرمرد محکم خورد زمین
و موتور افتاد روش و دست و پاش درد گرفت
و میوه ها و زولبیا بامیه ای که خریده بود پخش زمین شد
و دسته ترمز و آینه و راهنمای موتورش شکست
و باک موتورش فرو رفت و بنزینش ریخت کف آسفالت
ولی پیرمرد خجالت نکشید از سن و سالش و از آن ریش سفیدش ...
دریغ از یک فحش خار مادر ... دریغ از سر سوزن کولی بازی ...
دریغ از یک یقه گیری کوچولو ... حتی نکرد خسارت موتورش را بگیرد ...
این هم شد مملکت ؟ ... جددن که چه مردمانی شده ایم ؟
راستی
شما که تا آذربایجان تشریف اوردین ، چرا یک چایی پیش ما نخوردین؟ آها روزه بودین حکما
چه خوب میشد اگر اون پیرمرد هم وبلاگ نویس بود و مثل شما مینوشت که اون روز چی شده و دقیقا مثل کاری که شما کردین احساسش رو از برخورد با شما میگفت!(البته به شیوه ی معکوس!!)
کنجکاوی بر انگیزه که شما اون لحظه چیکار کردید..چهره تون چه شکلی شده و ...
هر چند که این شیوه روایت فقط از شما بر می آید ولاغیر..
عزیزم اگر این اتفاق برات تو خیابون فرمانیه یا زعفرانیه می افتاد حالا داشتی گوشه ی زندان اب خنک می خوری باز خدا رو شکر ...
همیشه کامنتای خصوصیتو بی جواب میزاری، هوم؟
ربطی نداره اما دلم خواست اینو اینجا بنویسم..
.
.
.
بین رد رژ لب رو یقه تا جای ریمل رو شونه، یه دنیا غم فاصله ست!!!
این جک ر.و میگم از حال و هوای اون کامنت قبلی دربیام:
از ترکه میپرسن: شیشه چطوری درست میشه؟
میگه: واجبی میزارن روی پشم شیشه، پشماش میریزه شیشه میمونه!
خانم صدف عزیز !
کامنت خصوصیمو جواب ندادم چون
سوژهء مورد نظر مدام توو همین کامنتدونی پلاسه !
و می تونید سوالتون رو از خود الدنگش بپرسید خب !!
قربان نمی نویسید ؟
ما که دلمون پوسید که
چقدر بنده خدا نجیب بوده !
ما اگر بودیم جد و آباد طرف رو قهوه ای میکردیم !
شانس آوردی ها !
به ما هم سر بزن !
وگرنه طی یک عملیات مجازی تیکه پارت میکنم !
بلاگستان رو تحریم کردید ؟؟؟؟؟
چرا نمی نویسید پس
چقدر کامنت تلخ رژ لب و ریمل آلود محسن خان دلگیر بود.
کاش نشانه هایی مثل همین علایم زنانه ی رد ریمل و جای رژلب برای یافتن حال و هوای ابری یا آفتابی مردانه هم بود تا بفهمیم آن مرد چه حالی داشته...
و ما هم مثل کیامهر خان و بقیه...دلمان پوسید..آپ نمیفرمایید؟
Dorooooooooooooooooooooooooooood
hala jaryan chiye? Sadaf dar morede mane ALDANG chi porsidi in chaghale badoom shaki shode?!! hum?
poshte sare man harf zadin? Gofti ALDANG fahmidam man mokhatab bodam
be Tiraje: In statuse facebookam bod, dishab gozashtam jaryan dare... dashtam ye seri vasayelamo madoom mikardam ke toshon chanta ax bod... to on ax yagham rojelabi bod.. yade on roz Oftadam... any way... age neshanehaye mardane az halo hava khabar midad ehtemalan mard az shekame gondash ke por az ghambade va kaleye kachalesh ke az bas fek mikone mohahs rikhte tabloo mishod dorost mese baziaaaaaaaaaaa ke baz chan roz naneveshtan maro gozashtan to kafo khono negarani
.
.
.
emza:
khode pelase Aldangam
CHAGHAL BIA UP KONNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNNN

پست جدید پلیززززززززززززز...........
یک کم از آقای سعیدی راد یاد بگیر نکبت!
شرمنده مون کردن.
در هر حال زندگی مثل دومینو میمونه !
ما به همدیگه میخوریم و ولو میشیم رو زمین
دونه به دونه ... نوبت به همه هم میرسه به وقتش
خدا هم احتمالا تو وی آی پی نشسته داره تخمه میشکنه !
و ...
دلمان تنگ پستی چند شماره ایست !
"بین رد رژ لب رو یقه تا جای ریمل رو شونه، یه دنیا غم فاصله ست..."
... !
70 رند
راجبه تو بوده دیگه!!
اصولا من دوست دیگه ای ندارم
شما هنوز آپ نفرمودین!
چرااااااااااااااااااااااااا
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منتظریما....
!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!
یاحق...
سخاوت و آرامش پیرمرد را درک کردم.
قلمت توانا.[گل]
چقدر خوبه که هنوز اینجور آدمها هستن . آدم به دنیا با وجود همچین انسانهایی امیدوار میشه .
جناب باقرلوووو آپ نمیفرمایید؟
Alireza in kojash ! dasht? hum
.
.
.
.
.
BIAAAAAAAAAAAAAAAAA UP KON TANE LASH
دارم آپدیت می کنم
انقد کولی بازی در نیار نکبت الدنگ !