۱- مریم شیرزاد افتخار داد و شهروند بلاگستان شد و ممبعد اینجا می نویسد ... 

۲- برای پست قبل بچچه ها کلی دیالوگ خاطره انگیز اینجا نوشتند حیف است نخوانید ... 

۳- احوالات اینروزهای من و سوت و کوری اینجا را به بزرگی خودتان ببخشید لطفن ...

نظرات 48 + ارسال نظر
صدف جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ب.ظ

دیالوگ ها جالب بود

پاییز بلند جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ب.ظ

درووووووووووووووووووووووووووووووووووووود

نیمه جدی جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ http://nimejedi.blogsky.com

بابا دم پاییز بلند گرم! چشمم دراومد... 7 صفحه کامنتو دونه به دونه خوندم! کامنت های حمیدم که محشر بودن و خلاصه خیلی خوب بود.
درضمن دم بانی و صاب مجلس و وبلاگ هم گرم و دلش بی غم ( آیکون تکون دادن دستمال یزدی و بعد هم پیچیدنش دور دست)

علیرضا جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

دم همه گرم ... ایشالا همیشه و سالم و سلامت باشید همتون ...
مریم بانو
محسن که گل کاشت تو کامنتای پست قبل ... یه باغچه ...!
و البته خود شما !
حتی تو این روزای سوت و کوری
امیدوارم تموم بشه این فضای لبریز از سکوت اینجا خیلی زود

مسی ته تغاری جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ب.ظ

بخشیدم

site01 جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.site01.tk

۹۸۲۱۹۲۳۳۸بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.site01.tk

[ بدون نام ] شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ق.ظ

جالب هاشون ازنظر من، بنظر من اینا خیلی معرکه بودن:

وقتی میباختی باهات شریک میشدم ٬ وقتی میبردی تنهات میذاشتم

( گوزنها )

-----------------------------------------------------
بهمن (حمید امجد): باید اعتراف کنم من نیز گاه به آسمان نگاه کرده‌ام. دزدانه! در چشم ستارگان! نه به تمامیشان، بدانها که شبیه‌ترند به... چشمان تو

گاهی به آسمان نگاه کن -کمال تبریزی
----------------------------------------------------
جک آبراموف (Kevin Spacey) : بعد از خدا، ایمان و کشور، هیچ چیزی مثل این نیست که رو قدرت سیاسی ها نفوذ داشته باشی!
نفوذ رو ابر قدرت ها مثل لابی داشتن با خداست!
Casino Jack - 2010
George Hickenlooper

-----------------------------------------------------
اینجا ماره تو شهرا گیر میاد ، ماره قاضی گناهکار باشی دستت و بکنی تو کیسش میزنه دو دیقه نمیمونی سیات میکنه
اومدم برات دستم و بکنم تو کیسش

حامد بهداد/جرم /مسعود کیمیایی
-----------------------------------------
احترامت واجبه خان دایی ولی حرف از مردونگی نزن که هیچ خوشم نمیاد! کی واسه من اندازه یه نوخود مردونگی رو کرد تا من واسش یه خروار رو کنم؟

(قیصر/کیمیایی)
---------------------------------------------
تو این دنیا ما بدبخت بی چاره ها چیزی که زیاد داریم ثوابه

شهر زیبا / اصغر فرهادی
-------------------------------------------------
هنوز خیلی مونده بفهمید با آب هم میشه حال کرد...!!

شمعی در باد
-------------------------------------------
یه مرد به خاطر اون چیزایی می جنگه که به شون اعتقاد داره

گری کوپر ( زنگها برای که بصدا در می اید 1943)
--------------------------------------------
هاردی: میخوام ازدواج کنم

لورل: با کی ؟

هاردی: معلومه دیگه, با یه زن. .... مگه تو کسی رو دیدی که با یه مرد ازدواج کنه ؟

لورل: آره

هاردی : کی ؟

لورل: خواهرم
--------------------------------
من زندگیمو باختم حاج آقا منو از حبس می ترسونی برو از خدا بترس...

جدایی نادر از سیمین
------------------------------------------
اگه خدا با ماست پس کی با اوناست


نجات سرباز رایان /اسپیلبرگ

-------------------------------
دکتر (جهانگیر فروهر):

دلمون برات تنگ میشه... بهت عادت کرده بودیم... به اخم و تخمات... اولدُرم بُلدُرمات... سگ خُلقیات...
ولی گور پدر دل ما! دل تو شاد...

سوته دلان
-----------------------------------
زخم های آدم سرمایه اس حامد! سرمایه تو با این و اون تقسیم نکن . دادنکش . هوار نکش ٬ صبور و آروم و بی صدا همه چی رو تحمل کن "

( شب یلدا )
---------------------------------------------
سلااااام صبح بخیر
در صورتی که دیگه ندیدمتون , بعد از ظهر و شبتونم به خیر

The truman show
-------------------------------
من همیشه حقیقتو میگم..حتی اگه دروغ بگم..

صورت زخمی / آلپاچینو
--------------------------------------
من حاضرم برا خوشحالی مامانم ، طوری وانمود کنم که انگار مثلن سیگار نمی‌کشم اما مامانم اصن برای خوشحالی من حاضر نیس که طوری وانمود کنه که انگار مثلن نمی‌دونه که من سیگار می‌کشم!!


آل پاچینو / وحشت در نیدل پارک
----------------------------------
مادر مرد از بس که جون نداره....


اکبر عبدی/ فیلم مادر
----------------------------
وقتی قلبت رو باختی دیگه تا آخر عمرت هیچی رو نمی بری

محاکمه در خیابان
--------------------------
با گذشته ات که مشکل داری, با آینده هم که حال نمیکنی, مرض داری زنده ای؟


برزخ دوزخ بهشت
-------------------------
تصمیم گرفتم خودمو خلاص کنم یه جوری از این زندگی
دلیلشم نه به درد شما می خوره نه من می تونم بگم
اگر هم بگم متوجه نمی شی
نه اینکه نفهمی، می فهمی من چمه ولی حسش نمی تونی بکنی
شما می تونی با من همدردی بکنی می تونی بفهمی من چمه ، می تونی زبونی با من همدردی بکنی ولی حسش نمی تونی بکنی
شما رنج خودتو داری ، من رنج خودمو دارم ،
من می فهمم شما چته ،
شما می فهمی من چمه اما حسش نمی تونی بکنی


طعم گیلاس
-------------------------------
این همون داداشته که با هم اختلاف دارین؟

اختلاف نداریم، مختلفیم..


تنهایی
----------------------------
از مزه یه گیلاس میخوای بگذری؟ نگذر من رفیقتم میگم نگذر


طعم گیلاس / کیارستمی
----------------------------------
عزت ا… انتظامی: مادرت زن نجیبی بود

رضا کیانیان: نجابت وقتی معنا پیدا میکنه که راه دومی هم وجود داشته باشه

خانه ای روی آب/ بهمن فرمان آرا
-------------------------
ساکنان دریا ، دیگر بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند؛ و چه سخت است روایت تلخ عادت ...

سید جلال (پرویز پرستویی) ، سیزده 59
------------------------------
حالا درباره ی الی چی فکر می کنن؟!


گلشیفته فراهانی(درباره ی الی )
--------------------------------
بهرام: یادته مهتاب می گفتی هشتاد درصد ازدواج هایی که ما می بینیم، طلاق های اعلام نشده ان؟ زندگی من و کتایون هم الان یکی از همونهاست.

مهتاب: این صفحه دوم شناسنامه هم چیز غریبیه، می تونه پر از ازدواج ها و طلاق های ننوشته باشه.

(زن دوم)
-----------------------------------
خسرو شکیبایی : پسر تو چند سالته؟

مهرداد صدیقیان : پارسال ۱۶ سالم بود بچه بودم ۲ روز بعد بابام مرد بازم ۱۶ سالم بود اما دیگه بچه نبودم

اتوبوس شب /کیومرث پوراحمد
-------------------------------------

وای آر یو لوکینگ می لایک دَت؟ سان آو د بچ!




محسن مخملباف - توبه نصوح
-----------------------------------------
+اگه برنگشتم به مادرم بگو دوسش داشتم
:مادرت مرده !
+خوب پس خودم بهش میگم

(جایی برای پیرمردها نیست)
-------------------------------------------
-برنامت چیه؟
+یه روز برمیگردم ... پیدات میکنم ... عاشقت میشم ... باهات ازدواج میکنم ... باهات زندگی میکنم ...
----------------------------------------------
+درد داره؟
-آخخخ
+تا سه میشمرم بعد میکشمش بیرون ... یک ... دو ....
-آخخخخخخخ حرومزادهههه ... گفتی تا سه میشمری ...
+همیشه انتظار برای درد از خود درد دردناکتره !

(لاست ... کیت و سویر)
--------------------------------------
عشق یعنی هی بدی و بدی و بدی...
شهوت یعنی هی بگیری و بگیری و بگیری...حالا کدومشه؟
_هر دو تاش!
_یعنی چی؟
_یعنی میخوام هرچی داره رو ازش بگیرم و هرچی دارم رو بهش بدم!
(گناه اصلی)
--------------------------------------------
زنجیر زنگ زده, میخ زنگ زده, ساعت زنگ زده,...!
ساعت زنگ زده, ولی دیگه زنگ نمیزنه چون زنگاشو زده !!!

بهروز وثوقی/سوته دلان
------------------------------------------
‎... خارجی هام آدمای خوبین ..... ولی حیف که بهشت نمیرن .........

خیلی دور، خیلی نزدیک
--------------------------------------------
اگه قراره راستش رو بگه چرا باید حواسش باشه

جدای نادر از سیمین
----------------------------------------------
مردم عوض شدن، زمونه عوض شده، میدونی، این روزها وقتی با یه نفر دست میدی بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی که هر 5 تا رو پس گرفتی یا نه...

Everybody's Fine
--------------------------------------------
میدونی زمین رو کی به ارث میبره؟ فروشندگان اسلحه چون بقیه در حال کشتن هم دیگه هستن...

Lord of War
-----------------------------------------------
با وجود تمام احترامی که برای خدایی که این دنیا رو توی 6 روز آفریده قائلم، اما اگه من جای اون بودم، چند روز بیشتر وقت میذاشتم و چیز بهتری می ساختم...


سینما پارادایس
----------------------------------------------
مجید (استاد وثوقی) : آخ که چقدر دشمن داری خدا ، دوستاتم که ماییم ، یه مشت عاجز علیل ناقص عقل که در حقشون دشمنی کردی

سوته دلان
--------------------------------
حجت : تو خانوم معلم این مملکتی خجالت نمیکشی؟برا چی برگشتی بهش گفتی بابات مامانتو زده بچش افتاده؟

خانوم قهرایی : من کی همچین حرفی زدم؟

حجت : خجالت نمیکشی برمیگردی به بچه 4 ساله میگی بابات مامانتو زده بچش افتاده؟این دلیله؟

خانوم قهرایی : من اینجوری نگفتم آقا

حجت : چرا تا چشتون به ماها میفته فکر میکنین صبح تا شب مثل حیوون داریم میزنیم تو سر زنو بچه مون...بابا به همین قرآن به والله ما هم آدمیم مثل شما


جدایی نادر از سیمین
-----------------------------------
استاد وثوقی : میشه یه دورم مهمونم کنی

زن: چه خوش اشتها

استاد وثوقی: آخه همین امروز از زندان اومدم٬ بعد هفت ماه

زن: نمیشه باید ژتون بگیری

استاد وثوقی: بو اه ه ه گفتیم تو شوما هم با معرفت هست٬ توتون لوطی هست


زن: ژتون میگیری یا برم؟

استاد وثوقی: اوهو و٬ آخ چی میشه یه را مهمونم کنی؟ مگه روغن کرمون شاهی میفروشی٬ اوهو و هو
جونی جونم٬ خوشگلی خوشگلم٬برفوشی خریدارم اما نسیه٬ تو نمیری قیمتم خیلی بالای این حرفاست میارم بهت میدم دیگه٬ گفتم که دختر تازه از زندون دراومدم٬ بعد هف ماه خیلی خرابم

زن: باید ژتون بگیری

استاد وثوقی: اااا ه ه ه تو شوما ها هم دیگه با معرفت پیدا نمیشه٬ میخوایی بهت رسید بدم..


کندو
----------------------------------
همیشه همینه اونی که می خوای میره اونی که نمی خوای میمونه


بگو که رویا نیست
----------------------------------
دهه ات گذشته مربی،
اگه اون اسلحه دستت نباشه کی به حرفت گوش میده؟
اینه که برات زور داره،
یه دهه حرف زدی ساکت بودیم،
کر کری خوندی ساکت بودیم،
......گرفتی ساکت بودیم، پس دادی ساکت بودیم،
حالا اجازه بده ما حرف بزنیم،



آژانس شیشه ای
-------------------------
اگه یک نفر رو بکشی قاتلی
اگه هزار نفر رو بکشی فاتحی
اگه همه رو بکشی خدایی

Masculin Feminin
--------------------------
بیشتر آدم‌های دنیا دیوانه بودند. آن بخشی هم که دیوانه نبودند، عصبی بودند. آن بخش هم که دیوانه یا عصبی نبودند، احمق بودند...

عامه پسند
Charles Bukowsk
---------------------------------
امیر کبیر : مرگ حق است ولی به دست شما بسی مشکل، اما شوق از میان شما رفتن مرگ را آسان می‌کند

سلطان صاحبقران
------------------------------------ابی:‌ من یه وختی اینجا یه رفیق داشتم٬ اسمش نمعصومه بود بش میگفتن سوزی

زن: رفیق شخصیت بود؟

ابی: هوم م م م
رفیق شخصیم بود...
اما با چن تا دیگه هم صفا میکرد


کندو
----------------------------
لانا: من از زندگیم متنفرم،
برندِن: منم از زندگی تو متنفرم...

Boys Don't Cry
-----------------------------------
گوشی رو بذار بگو خدافظ

شوکران
--------------------------------
تو این خراب شده آدم بمیره کسی نیست بگه خرت به چنده...


طلسم شده
------------------------------------------
خیلی جالبه که وقتی یک نفر رو دچار نگرانی میکنی نگرانی خودت برطرف میشه...

Father Of The Bride
----------------------------------------
محمد رضا فروتن: بی بی من تیفونه ام؟
من که به همه پول قرض میدم,تاحالاآزارم به هیشکی نرسیده...
من تیفونه ام؟
بی بی راسته که همه میگن من تیفونم؟



وقتی همه خواب بودند
--------------------------------------
حاجی! چقدر گفتم زیاد لی لی به لالای زن نباید گذاشت. زن و دختر تا بابا آب داد و حسنک کجایی خوند بسشه؛ دیگه دارا انار دارد زیادیه. سرخی انار حواسشو پرت می‌کنه!


امیر جعفزی/ میوه ممنوعه
------------------------------------
من هم تو زندگیم به دوراهی رسیده بودم.
همیشه هم می دونستم راه درست کدومه راه غلط کدوم.
اما راه درستو انتخاب نکردم.
میدونی چرا؟؟
...
......چون بدجوری سخت بود!!


ال پاچینو

scent of womanSee More
-----------------------------------
.. درد که داشته باشی دستات زنده اند
یادت باشه فقط مرگ بدون درده !
برفهای خونین
-----------------------تو این دنیا از یه نفر که معذرت می خوای بقیه وای میستن تو صف!


باغ های کندلوس
------------------------------
اسی : چی بذارم گرو

_زیبا : سیبیل قبول نمی کنم . روزگارش نیس
اسی : چرا ... سبیل نمی خواد . اما قول که روزگارش
نگذشته
مرسدس / مسعود کیمیایی
------------------------------
به نظر من یه خونه هرجایی می تونه باشه
می تونه بالای یه ساختمون بلند باشه
می تونه تو یه کوچه قدیمی که زیر یه بازارچه اس باشه
می تونه بزرگ یا می تونه کوچیک باشه
می تونه برای هرکس مفهومی داشته باشه یا هر رنگی داشته باشه
......می تونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه
می تونه رنگ قرمز یا به رنگ...
ولی من یعنی بهتر بگم ما معتقدیم خونه هرچی که باشه باید سبز باشه
بله سبز و همیشه سبز
------------
نادر: معادل فارسی کلمات زیر... رو بنویسید؛ نهضت؟
ترمه: جنبش
نادر: گارانتی؟
ترمه: تضمین، ضمانت
نادر: گفتم معادل فارسی نه عربی!
...ترمه: خانوممون گفته
نادر: دیگه هیچ وقت این جمله رو نگو، چیزی که غلطه، غلطه؛ مهم نیست کی گفته! واسه گارانتی بنویس، پشتوانه
ترمه: خانوممون نمره کم میکنه ازم
نادر: مهم نیست، بذار کم کنه

جدایی نادر از سیمین
-----------------
لیلا حاتمی : اون که نمی فهمه تو پسرشی
پیمان معادی : من که میفهمم اون پدرمه...


جدایی نادر از سیمین
------------------------
تو نعشگی رو با ماشین بابات رفتی من خماری رو پیاده..

رییس/ مسعود کیمیایی
-------------------------
دکتر: عزیزم، آخه تو چرا خودکشی کردی؟ تو هنوز اونقدر بزرگ نشدی که با بدیهای زندگی روبرو بشی.
سیسیلیا: البته آقای دکتر، شما هم هیچوقت یه دختربچه 13 ساله نبودین.

خودکشی های تمیز



صدف شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ق.ظ

بالایی من بودم!

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ق.ظ

پست قبل عجب پستی بود... بد جور خاطره شد و خاطرمونو قلقلک داد.. دمت گرم محسن که ناله های ضعیفتم تو این گیری ویری و سکوت و حال خرابی حالی به حالیمون میکنه...
.
.
.
دم همه ی شما گرم

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ق.ظ

آقا نه احوال این روزاتو میبخشم نه شیرمو حلالت میکنم

صدف شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 ق.ظ

چه روزای بدی داره سپری میشه....
واقعا کسالت آوره

آوا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ق.ظ

به پاییز بلند:کامنتاتونو که داشتم میخوندم
دستم ناخودآگاه خورد به چشامو اشکام
هورهور ریخت پایین......بنظرم آدمی
میتونه اینا رو انقدرخووب حفظ کرده
باشه که تو ی خیلی ازجااااااهای
زندگیش دلش قلبش زبونش این
جملات رو تکرار کرده باشه وبه
زبون آورده باشه.به بیان دیگه
لمسشون کرده باشه....یه
جورایی مث همون کامنت
که خطاب به تیراژه بانووو
گفته بودین درمورد فیلم
گناه اصلی......ازته ته
دلم می گم که الهی
روز به روز درداااااات
کمتر و کمتر بشه
مرد خوش قلب..

-----------------------------------
خطاب به جناب محسن باقرلو :
باشید..بودنتان نعمتیست در
این سرسرای بلاگستان..
حتی اگر سکوت باشد یا
در حد چند خط یا چند
کلمه چه بانقطه چه
بی نقطه یا حتی
حرف.......فقط
باشید........
بودنتااااااااان
نعمتیست
یاحق...

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:12 ق.ظ

دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووود

به آوا: من نمیتونم مث شما اینجوری بنویسم اریب اریب اما میتونم بنویسم٬ داد بزنم یا فریاد بکشم که محسن باقرلو نعمته.. نه اینکه رفیقمه ها.. نه مدیونم اگه بخوام براش نوشابه باتز کنم یا هندونه زیر بغلش بزارم یا بهش نون قرض بدم اونم تو این تورم و با این یارانه ها.. نه.. محسن باقرلو خداست.. خدای متعاله این بلاگستانه.. خدایی که زاییده شده اما دیگه مث این بی شرف کثافت لعنتی زاییده نمیشه.. مدیونتون باشم اگه اغراق کنم شناختن این مثلن بشر تو این وا نفسا برای من مث یه خوشبختی میمونه مث یه عاطفه مث یه دست پر از گل.. مث یه شهر طلایی.. خودش خوداشم نیست اما همیشه وختی ازش حرف میزنم افتخحار میکنم٬ به خودم میبالم که این چاقال بی شاخ و دم رو میشناسم٬ افتخار میکنم که رفیقشم٬ اینجا همه ی دوستای نزدیکم میشناسنش.و. میدونن که این لعنتی نفسمه.. وختی مگم نفس نه که مث این دختر پسرا که با کلمات همو خر میکنن سواری بگیرن چش نازک میکنن و با عشوه خرکی به هم میگن نفسمی.. نه.. این شکم گنده ی کچل نفسمه.. وختی میگم نفس یعنی نفس.. یعنی حواسم به حواسش هست... یعنی اگه ناراحت باشه حالم گرفتست.. وختی خوشحاله الکی خوشم٬ وختی سرحاله سرحالم وختی میخنده بش میگم نیشتو ببند بو دهتن خفمون کرد بودنش نعمته.. نبودنش عذابه ازون عذابای الهی که خدا میداد به مسی و فک فامیلاش و تار و مارشون میکرد.. خلاصه این محسن باقرلوی چاقال بی ریخت جمالشو عشق است ٬ مرامشو صفا و بغضشو تقدس و خنده هاشو محبت..
به گردن همه ی ما حق داره٬ حق آب و گل داره٬‌حق پیشکسوتی داره.. مرام داره٬‌معرفت داره.. بالاخره یه چیزی تو نهاد این بی سر و قیافه هست که همه ی مارو در به در خودش کرده.. اون مولانای بدبخت مادر مرده الان اون دنیا داره میزنه تو سر خودش که چرا تو دوران شمس به دنیا اومد و تو دوران کرگدن گوساله نشد که بیافته دنبال این الدنگ٬ خلاصه همه جوره ما جولوی این لنگ میندازیم
.
.
.
مدیونین اگه فک کنین برای خوشایند محسن اینا رو گفتم یا دسمال کشی کردم٬ اونایی کعه منو میشناسن میدونن که من رکم٬ خیلی آدم رکی هستم٬ یعنی بیش از حد رکم و همه ی اینا رو از ته ته ته قلبم گفتم..
.
.
.
بودنش نعمته.. نبودنش فاجعه

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:24 ق.ظ

به آوا: اگه کامنت هام باعث شد ناراحت بشین٬ بغض کنین و چشاتون خیس بشه ازتون معذرت میخوام.. تمام دلقک بازیام برای اینه که بخندونمتون٬ شادتون کنم و یه لبخند بزارم رو لباتون٬ به خدا و خالق کاری ندارم اما هرکی که قدرت دسشه و دولتو اون بالا بالا ها تعیین میکنه و یا کرده ازم نگذره اگه آزردتون کردم و یا غمگین٬ منو ببخش آوا بانو برای همه ی اون بغض و نم چشمات.. منو ببخش
.
.
.
.
میدونی آوا بانو با بعضی از این فیلما زندگی کردم٬ باشون خندیدم٬ گریه کردم٬ عاشق شدم٬ متنفر شدم٬ ترسیدم٬ آواره شدم و بزرگ شدم.. هر فیلم داستان زندگیه یه عده آدمه که میتونه برای ما هم اتفاق افتاده باشه٬ به قول یه دوستی زندگی همه ی دما فیلمه٬ خوب فیلم ببین تا بتونی تمرین کنی نقش خودتو خوب بازی کنی..
و درد.. به قوا استاد شاملو درد نام دیگر من است.. درد که نباشه کسی دنبال درمون نمیگرده.. درد که نباشه حال آدمای دردمندو نمیشه فهمید.. اصن درد که نباشه نمیشه فهمید..
باید درد رو لمس کرد تا قدر التیام درارو فهمید.. باید درد رو چشید تا مداوا شد٬ باید درد رو احساس کرد تا سخت جون شد.. من درد هامو دوس دارم٬ با دردام زندگی کردم و میکنم و خواهم کرد.. با همهی دردام خاطره دارم و خاطره هامو دوس دارم٬ درد هایی که خاطره میشن و خاطره هایی که تجربه میشن٬ میشن تلخ.. میشن شیرین.. میشن خنثی.. دردایی که با همه ی اوصافی که کردم دوس داشتنین چون قسمتی از وجود من هسن٬ قسمتی از داستان زندگیم و شاید تمام موسیقی متن فیلم محسن میرزاده.. تا این دنیا هست درد هم هست و هممونم به نوعی داریمش و درگیرشیم

صدف شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:36 ق.ظ

پیرو کامنت قبل!

بـــــــــــــــــــــــــله!
(با همون حس شقایق دهقان!!)

هاله بانو شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ق.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

مهم اینه که هستید ...

هاله شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:01 ق.ظ http://www.assman.blogsky.com

اولین بارم بود که 7 صفحه کامنت خوندم و چشمام در نیومدن ! حتی می تونستم بازم بخونم ..
مرسی تیراژه و آقا حمید و آرش خان و پاییزبلند
و مرررررسی تر جناب باقرلو

ارش پیرزاده شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ق.ظ

حمید شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:12 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com

با تشکر از آرش و علیرضا و تیراژه و بقیه دوستانی که دیالوگ گذاشتن و خوندن و نظر دادن سیمرغ بلورین کامنتای پست قبل تعلق میگیرد به مردی که تاریخ سینمای ایران و جهان رو جلوی چشممون آورد و یه دیالوگایی رو نوشت که عمرا اگه خود بازیگرای اون فیلما هم زنده بودن یادشون مونده بود!...اون مرد کسی نیست جز...! (آیکون "سالن غرق در سکوت و شنیده شدن صدای قلبها!")...پاییز بلند! (آیکون "صدای جیغ!" - از اون جیغا نه پاییز جان! جیغ خوشحالی رو عرض کردم! یه کم جنبه داشته باش! )...

تیراژه شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام جناب باقرلو...امیدوارم یه روزی برسه که آخر جمله ی سوم رو خاطر آپ های پی در پی تون بگید نه سکوتتون..و بیشتر از همه امیدوارم در هر حالی هستید آرام باشید و شاد..
حضور مریم بانو را به فال نیک میگیریم و خوشحالیم از خانه ی مجازی!دار شدن دوست عزیز و حقیقی مان
.
.
به حمید گرامی...
شما استارتش رو زدید و پاییز جان تخته گاز رفتند د برو که رفتی!
ولی واقعا کامنتهای محشری شد..به نظرم یه روز تو یه کتاب چاپ بشه خوبه..دیالوگهای طلایی!
همین پیشنهاد رو در مورد شعرهایی که جناب ناجی در کامنتها مینویسند هم دارم..

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:13 ب.ظ

دروووووووووووووووووووووووووووووووود

(ایکون پاییز جلوی جمعیت حاظر در سالن مات و مبهوت خر کیف شده)
من متعلق به مردمم٬ من ماله همتونم٬ من ماله مردمم٬ مال شما مال منه مال منم ماله خودمه.. سپاسگذارم
(آیکون تعظیم شریفی نیا ی مارد سگ)
.
.
.
این سیمرغ کجاش بلوریه پس٬ نه رون درس درمون داره٬ نه سر و سینه..

.
.
آقایون خانمها٬ من این مرغه رو که بلوریه لامثب٬ تقدیمش میکنم به همه ی شما حالشو ببرین٬ بیایید با هم قسمتش کنیم

آوا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ

به پاییز خان جان بلند: تموم صحبتهایی رو
که درموردجناب محسن خان باقرلوفرمودین
رو قبول دارم........همه ءهمشو و همه
میدونن که حرف دسمال مسمال نیست
لپ کلوم رو اون آخر گفتین که : بودنش
نعمته.. نبودنش فاجعه......دقیقا..اما
در مورد اون اشکه منکه گفتم دستم
رفت تو چشام اشک اومد....اینروزا
حواسم پرته بجای اینکه دستم بره
تو دهنم خنگ میره تو چشم.آخه
چراااااا اینجوری میگین!!من کی
باشم که بخوام کسیروببخشم!
اونم شماکه دیگه همه به خوش
قلبی میشناسنتون.دیگه نگین
اینارووووووخواهش میکنم
خیلی نااااااراحت شدم واسه
این قسمت کامنتتون.خیلی
واقعاازتون عذرمی خوام..
می خواستم بگم بس که
زیباااااااااواحساسی بود
دیالوگ های منتخبتون
اون جوری شدم..قصد
بدی ی ی نداشتم از
گفتنش..باورکنین اما
در مورد درد دقیقا..تا
دردی نباشه آدم ها
دنبال درمون نمیرنو
حال همو نمیفهمن
آره تادنیااااااهست
دردم هست.تاآدما
زنده هستن دردم
باهاشونه.....بی
دردی واسه اونه
که مرده.....پس
همین جاحرفمو
پس میگیرم....

شاد و سلامت
سرفراز وپیروز
باشی مررررد
مهربوووووون


ببخشید
صابخونه اینجا
یک کمی شدچت
دونی تقصیرخودمحسن
خانه که در خونشو بسته و
بازش نمی کنه!!!!!!!!!!!!!!!
پایدار باشی ی ی ی محسن خان
باقرلو



یاحق...

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ

آوااااااااا این مثلثی نوشتنت خیلی باحاله.. به منم یاد بده کشته منو خلاقیت توووووووووووووووو

دکولته بانو شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:41 ب.ظ

دلم گرفته ... حوصله‌ی بیرون زدنو کلاسو ندارم ... حرصم گرفته ... کاش امروز کلاس نداشتم ... زیر باد کولر تخت می خوابیدم ...

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:45 ب.ظ


یک رو سه.. یک دو سه امتحان میشه... امتحان میشه.. صدای مثلثی ما رو میشنوید... یک دو سه.. یک دو سه


دروود
درووووود
دروووووووود
درووووووووووود
دورووووووووووووود
درووووووووووووووووووود
درووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووود
درووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووووود
درووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود



برا شرووو بد نبود

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ

دروووووووووووووووووووووووود مریم بانو
نرو سر کلاس خانوم٬ کلاسو بپیچ بورو یه بستنی خودتو مهمون کن یه بستنی شاتوت هم از طرف من بخور جیگرت حال بیاد تو این گرما

آوا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:51 ب.ظ

چشم قربان ن ن ن ن ن
شماوبتونو راه بندازین
درخدمتیم قررررربان
راستی همینجوری
این شکلی میشه
سخت نیستاااااا
باورررررررررر کن
مریم بانووووو
الااهی ی ی
بری بیروون
حسشم
میاااااااد
اوهووم

آوا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:52 ب.ظ

وای ی ی ی ی ی ی ی
دیدی ی ی ی ی ی
کاری ندااااااااشت
آفرین ن ن ن ن
دست ت ت
دمت گرم
محسن
خاااان

آوا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:55 ب.ظ

عالی بووووووود
آفرین ن ن ن
هورررررررر
دست ت

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:01 ب.ظ



مغسی بوکو مادمازل

هیشـــکی! شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:06 ب.ظ http://www.hishkii.blogsky.com

سلام

آوا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ

خواهش موسیو...
سلام هیشکی
بانووووووووو
خسته ه ه
نباشید
بانوو

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:15 ب.ظ

سلامو درددددددددددددددددددد
سلامو مرض ض ض ض ض ض ض ض ض
سلامو جز جیگر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر ر
مگه عربین آخه؟


ببین این درووووووووووووووووود هرمی چه خوشمله..



دروود
درووووود
دروووووووود
درووووووووووود
دورووووووووووووود
درووووووووووووووووووود
درووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووود
درووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووووود
درووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود

آوا شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:21 ب.ظ

هررررررررررررررررررررررررررر
هوورررررررررررررررررررررر
آره ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
خیلی خوشگله ه ه ه
انقدم حرص نخورین
واسه قلبتون خوب
نیساااااا داداش

من و من شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:40 ب.ظ

بخشش لازم نیست...اعدامش... نه بابا...ماچش کنید از دلش دربیاد! بعله

آرش شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:32 ب.ظ

جنال باقرلو! وبلاگ بدون شهریارش برای ما لطفی ندارد
امیدوارم زودتر به آغوش هوادارانتان برگردید و این سکوت را بشکنید.
امیدوارم این«خودچس کنی مزمن» که مدتی ست گریبانگیرتان شده زودتر مرتفع شود.

آرش شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:33 ب.ظ

جناب

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:36 ب.ظ

ئن و من وسط میهمانی خدا اومدی پیشنهاد بی شرمانه دادی که پایه های نظامو سست کنی؟ حالا کوچیکه بودی یا بزرگه؟

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:38 ب.ظ

آره آرش میبینی٬ کثافت صدا نداره بوش عالمو آدمو همچی برداشته...
.
.
.
دارویی برای رفع این خود چس کنی مزمن نیست آیا دکتر آرش؟

آرش شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ http://zartosht1350.persianblog.ir

داروش چنتا شیافه که باید روزی ۳تا استعمال کنه

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:51 ب.ظ

شما که دکترین تجویز میکنین٬ میشه من دسیارتون بشم٬ سر ساعت شیافتاشو انجام بدم جون بگیره برگرده سر تخت شاهی بلاگستانیش؟
قول میدم با فتحه بخونبن: یک ک ک ک ک شیافتی کنمش ...


آرش شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 ب.ظ http://zartosht1350.persianblog.ir

آره حتمن به کمکت نیاز دارم
چون میخوام یه درپوش موقت براش بذاری تا شیافه در نیاد و خوب اثرشو بذاره.

سحر شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com/

عجب دیالوگهایی

من و من شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:34 ب.ظ

من بزرگه بودم پاییز جان! همیشه منم که کامنت میذارم...کوچیکه خستشه انگار یه مدته!

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ب.ظ

این کوچیکه خیلی تمبله... بدبخت شووهرش ش ش ش

پاییز بلند شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ب.ظ

آرش میشه با انگشت مث پتروس شیافتشو نگه دارم مواظبت کنم ازش؟!!

آرش شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ

آره اینم فکر بکریه
ولی پتروس انگشتشو کرد توی سوراخ یه سدی که پشتش آب بود
این سد ولی پشتش چیزای دیگه ایه ها!!!!!!

مریم دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ق.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

1 چه خوب.
2 خووندیم.
3 بخشیدن نداره که. این یکی شیش دانگ مال خودتونه و کسی حق سین جیم نداره.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.