. 

حمید عزیزم  

من را شرمنده کرده  

با تقدیم یک مملی نوشتِ ناب :  

شبا دستاشونو ناز میکنه...عکس ماه توی حوض... 

.

نظرات 15 + ارسال نظر
آوا پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ

بریم بخونیم م م م
خدمت ت ت ت
می رسیم
یاحق...

اناکارنینا پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ق.ظ

ای وای. من امدم اول بشم. گویا از من زرنگ تر هم هست. بهرحال سلام. خدمت بانو هم سلام برسانید.

یلدا پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:30 ق.ظ http://delnebeshteh.blogfa.com

خوندم و بسی لذت بردم ................
یه داداشم نداریم پست بنویسه تقدیم کنه به ما!!!!!
با این همه احساسات

تیراژه پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:04 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

این هیدر....
شاید اون پیرزن بعد از اومدن آخرین گروه اسرا نشسته کنار دریا
شاید پسرش تو نامه ی آخر گفته بوده که سر راه میخواد بره یه سر به ساحل بزنه
شاید ...
شاید پسرش تو جنگ نرفته..تو دریا غرق شده..وقتی که خواسته خستگی جنگ رو با یه آبنتی از تنش در کنه
شاید...
راستش یه چیزی میخواستم بگم ولی رشته ی کلام از دستم رفت...به سلامتی جنابان باقرلو و همه ی پیرزنای چشم به راه ..یه صندوق نوشابه نارنجی خنک..با نی اضافه..ولی خدایی مزه ی نوشابه به اینه که یه نفس بری بالا و اشک تو چشمات جمع شه...که نفهمی این اشک از چیه..گاز نوشابه یا غم یا ذوق..شاید هم مال دریاست...از دود هیزمهای نیمه گر گرفته ای که کنار ساحل تنهایی روشن میکنی..

ارش پیرزاده پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:49 ق.ظ

۵ تا داداش دارم یکیشون نیامد یه چیزی اقلا یه پس گردنی تدیمان کند خوش به حالت

من و من پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:12 ب.ظ

باقرلوز خوب!

شازده کوچولو پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:01 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

محسن خان
اول از همه برای داشتن همچین برادری بهتون تبریک میگم
امیدوارم سالیان سال محبت برادرانه تون پایدار باشه.
در ضمن هدر تون و خیلی دوست دارم ولی حرفه ای بودن عکاستون و هم نباید نادیده گرفتا

آوا پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:02 ب.ظ

خیلی ی ی ی ی
قشنگ بوووووود
اوووووون پست
دادااااااااااااش
نووووووووش
جووووونتون
جنااااااااب
باقرلوووو
یاحق...

حمید پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:38 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

قابل نداشت حاج آقا!...
مرسی از لطفت

حمید پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

کامنتای تیراژه رو خیلی دوس دارم...
فرقی نداره یه خط باشه یا یه دفتر...به هرحال همیشه تووش یه چیزی هست که دل آدمو حال بیاره...یه حس خوب حتی اگه یه سلام و علیک ساده باشه...

علیرضا پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:23 ب.ظ http://4malite.blogsky.com/

چه هیدر قشنگی
روزنوشت های محسن باقرلو روی موجه دقیقا !

کیانا جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

هدرتون مباررررررررررررررررک
خیلیییییی پست قشنگی بووووووووووووووووود

خوووش به حال شمااااااااااااااااا
ما که داداش نداریم

ری را جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ق.ظ http://narenjestaan.persinblog.ir

هدرتون بسیار زیباست
امیدوارم پیوند برادریتون همیشه پایدار باشه
یادتون نره اسفند دود کنید

paizeeboland جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:24 ق.ظ

In hamid khoda minevise...

مریم چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

دستش درد نکنه.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.