آقای محسن باقرلوی عزیز سلام من فقط اومدم بگم که این اول صبج جمعه ای خواندن کامنتتون برای بی تا لبخند عریض و طویلی بر صورتمان نشاند و روحمان را بسی شاد کرد. خدا روحتان را همیشه شاد کتاد!! حالا.... شما چرا نخوابیدید؟ یا شاید هم انقدر زود بیدار شدید برادر من؟ مریض میشید خدای نخواسته! راستی اسکراب هم یه چیزی مثل سفیدآب خودمونه. حالا گیرم یه کم قر و فرش بیشتر...
اوهوم ... خیلی خوبه لعنتی ...
میچسبه یه رُب به شیش صبح زمزمه کردنش ...
فقط خواستم بگم که منم بیدارم.یه رب به شیش یک روز جمعه ی سرد تابستونی!!!:)
آقای محسن باقرلوی عزیز سلام
من فقط اومدم بگم که این اول صبج جمعه ای خواندن کامنتتون برای بی تا لبخند عریض و طویلی بر صورتمان نشاند و روحمان را بسی شاد کرد.
خدا روحتان را همیشه شاد کتاد!!
حالا.... شما چرا نخوابیدید؟ یا شاید هم انقدر زود بیدار شدید برادر من؟ مریض میشید خدای نخواسته!
راستی
اسکراب هم یه چیزی مثل سفیدآب خودمونه. حالا گیرم یه کم قر و فرش بیشتر...
ترجیح می دم اول دست کم "قیصر" و "گوزن ها" رو ببینم بعد در مورد کیمیایی صحبت کنم ... می ترسم زود قضاوت کنم ... قضاوتم "محض" و یک طرفه باشه.
...
این دیالوگ خدابیامرز مهدی فتحی تو "اعتراضه"؟
.
.
مطمئنیم که آزاد میشه و میشیم؟!
مطمئنیم که اون دنیا هم یه چاردیواری نیست؟!
یه کت بنداز رو دوشت...سرده ...
وقتی که دل تنگه فایده اش چیه آزادی
زندگی زندونه وقتی ...............
هیچ دردی مشترک نیست
دیدیی لینک من پریده از توی لینکستانت؟
تا یه تعدادی رو نشون میده
احتمالن آپدیت کنی درست میشه ...
توی دنیا حس خفگی می کنم گاهی.............!
این دریای بنترتون دیوانه کننده ست عمو محسن...
از تک تک بنرهایی که تا حالا گذاشتید این رو بیشتر دوست دارم.حس خوبی داره...خیلی...
من یکی که انقدر به در و دیوار این چاردیواری زدم به امید باز شدن یک پنجره تمام استخوانهام خرد شده...
گل.