کیامهر باستانی برگشته  

با جوگیریاتِ بابک اسحاقی  

کیامهر یا بابک ... 

باستانی یا اسحاقی ... 

فرقی نمی کند ... جددن فرقی نمی کند ...

مهم حضور و بودن انسان شریفی ست در جمعمان ... 

آدمی که در این زمانهء آدمخوار هنوز خورده نشده و آدم مانده ...

نظرات 16 + ارسال نظر
Laahig پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ب.ظ http://laahig.blogfa.com

دستتان درد نکند محسن خان. جمعی را از چشم به راهی در آوردید.

بابک جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ

دستت درد نکنه محسن جان
سخته که از این به بعد بابک صدام کنی نه ؟

ص جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ق.ظ

چه بی سر و صدا !

ممنون که خبر دادین

تیراژه جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

چه پست زیبایی نوشتید
"کیامهر یا بابک"
"باستانی یا اسحاقی"
مهم بودنه...مسئله این است!!
سخته عادت کردن به اسم جدیدشون
ولی...عادت کردن به جای خالیشون خیلی سخت تر بود....خیلی

آذرنوش جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ق.ظ http://azar-noosh.blogfa.com

مرسییییییییییییییی

دلارام جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:38 ق.ظ

چقدر خوشحالم که توی این زمونه آدمخوار به قول شما؛ افتخار بودن در کنار شما بزرگان رو دارم؛ حتی به صورت مجازی !
امیدوارم که در وبلاگ جدید براشون روزهای قشنگی رقم بخوره.

فرشته جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 ق.ظ http://feritalkative.blogfa.com/

منم خوشحالم خیلی

یلدا جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ق.ظ http://delnebeshteh.blogfa

مرسی ......... خبر خوبی دادید ........ دستتون درد نکنه ..... ولی چرا انقد اروم ؟

paizeebooland جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ق.ظ

khobe ke hastttttttttttttttttttttttttttttttt
bayad bashe

ارش پیرزاده جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ق.ظ http://arashpirzadeh.persianblog.ir/

حمید جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

هم اینجوری که میگی هست و هم نه...

اینجوری که میگی نیست...
چون اینا با هم فرقی نمیکنه...اگه فرقی نمیکرد که عوضش نمیکرد...لابد یه فرقی میکرده که خواسته دیگه اون نباشه دیگه...
ممکنه بابک اسحاقی بعد از چند روز و هفته و ماه حسابی جا بیفته و حتی خیلی محبوبتر از کیامهر باستانی بشه ولی قطعا هیچوقت کیامهر باستانی نمیشه...چون خیلی خاطره ها با اون اسم توو خاطر بچه ها ثبت شده...خیلی حرفا...خیلی آشناییها...بازیها...شوخی ها...با اون اسم بوده...

و اینجوری که میگی هست...
چون "مهم حضور و بودن انسان شریفی ست در جمعمان"...
چون گاهی لازمه پرونده یه چیزی بسته بشه تا بشه چیز تازه ای رو شروع کرد...

به هر حال ما دوستش داریم و بعنوان یه خواننده نیمه خاموش وبلاگش منتظر رونق گرفتن این خونه جدید و رو شدن تک خالهای شیرین حسهای بینظیر این مرد دوست داشتنی بلاگستان هستیم...

تیراژه جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

یعن من موندم حمید خان چه جوری میخونن پست ها رو
که خیلی وقتا به چیزی اشاره میکنند که اصلا شاید حتی خود نویسنده ی مطلب هم بهش فکر نکرده باشه..چیزی رو از دل مطلب بیرون میکشند که کسی حتی شک به بودنش هم نداشته..
راستش میترسم از نگاه موشکافانه شون به آدمها!!!!

مریم جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

دوست داشتم همون کیامهر باستانی بمونه.
حتی اگه تو توو 40 سالگی هم اسمتو عوض کنی و مثلا بذاری شیرین، قدیمیا هنوز همون صغری صدات می کنن.

ری را جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ب.ظ http://narenjestaan.persinblog.ir

ممنون از اطلاع رسانی جناب باقرلو

وروجک جیغ جیغو جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ب.ظ http://jighestan.blogfa.com

خوش خبر باشی محسن خان

خوشحالمون کردی خدا خوشحالت کنه

پایان دایره اینجا نیست جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ب.ظ http://quills-in-inks.blogfa.com


نه...
گفته بودم کارت دارم.
حس اگزیستانسیالیسم سارتری عین خوره افتاده به تیر چراغ برق کویر.
تکلیف منو روشن کن... اگه قراره کویرو با انتظار کشیدنم آباد کنم که یا علی آبادی- اگه نه که غذام داره ته میگیره.
پاشو برو زیر ناخوناتو تمیز کن تا نفهمن چیکار کردی...
تفکرت سلامت. هرچی گفتن زیر بار نرو گل پسر بابای آبجی خودت.
دوس...ت داری...میم مثل من

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.