این بازی وبلاگی جوگیریات را از دست ندهید لطفن ... 

فک می کنم از آن بازی های فراموش نشدنی و خاطره ساز بشود ... 

.

نظرات 22 + ارسال نظر
ارش پیرزاده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:43 ب.ظ

اول هورااااااااااااااا

ارش پیرزاده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:44 ب.ظ

خیلی نوکرتیم رفیق من تو وبلاگ کیامهر اول شده بودم ولی تو وبلاگ تو نه که الحمداله شدم خیلی چاکریم حالا چی نوشتی

ارش پیرزاده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ب.ظ

ای بابا این بابای ما نکرده یه عکس از خودش که هیچی از ما بگیره من هیچ عکسی از زمان بچه گیم با پدرم ندارم

آرش پیرزاده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:47 ب.ظ

وای چه حالی میده خودم یه نفری جولون می دم

جولونتو بخورم جیگر !

آرش پیرزاده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:49 ب.ظ

من همین حالا که هانا دو سالشه موهام سفیده وقتی هانا سی ساله بشه من با ۶۸ سال سن گوشه قبرستونم

حالا چرا گوشه ش ؟!
خودم واسه جفتمون یه جای مشتی اون وسط مسطا ردیف می کنم !!

آرش پیرزاده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:52 ب.ظ

فردا برم یواشکی پشت بابام واسم به پسر خالم بگم یه عکس با مبایلش بندازه باشد که ما هم بتوانیم شرکت کنیم

آرش پیرزاده دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:59 ب.ظ

...محسن درسته که پدر و مادرها خیلی زحمت بچه هاشونو می کشند ولی حالشم می برند ... خدا وکیلی منتی سر بچه ها نیست اینو من که پدرم احساس می کنم وووو

محسن باقرلو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ

این الان سوال بود یا جواب حاج آقا ؟!

محسن باقرلو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ب.ظ

قطعن اینجور که میگی ( هم ) هست ...
بذار وختی بابا شدم بیشتر در موردش حرف می زنیم !

بابک دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ب.ظ

دمت گرم محسن
خیلی عکس باحالیه

بابک دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ب.ظ

آرش عزیز
یه توضیح کوچیک بدم
لازم نیست حتما خودت هم تو عکس باشی
همینکه عکس قدیم و جدید بابات رو بذاری کافیه

محسن باقرلو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ب.ظ

اینو الان خوندم خیلی باحال بود گفتم بقیه ام بخونن ! :

:: گفتگو با مدیرعامل فراری بانک ملی:
چی؟ ماشین لباسشویی رو خودت روشن میکنی؟

آقای خاوری شما فرار کرده اید؟ بستگی دارد از چه زاویه ای به قضیه نگاه کنیم. شاید از زاویه ی دید برخی مسئولین من فرار کرده باشم. اما از زاویه دید برخی دیگر از مسئولان، بنده در حال ماموریت اداری هستم و به زودی به ایران باز خواهم گشت. -خب جواب سوال من را ندادید. بالاخره شما فرار کرده اید یا خیر؟ چی؟ ماشین لباس شویی رو خودت روشن میکنی؟ نه نه نه نه! اشتباهه! اشتباهه! -خب بگذریم! دیروز تصویر ویلای شخصی شما در تورنتوی کانادا منتشر شد. این قصر 3 میلیون دلاری متعلق به شماست؟ کلبه ی درویشی ماست -خانه ی امید ماست! بفرمائید داخل. دم در بده به خدا! -چاکریم خاوری جان. کار دارم باید زودتر برم. به عنوان سوال بعدی رابطه ی شما و امیر منصور آریا مثل؟ الف – رابطه ی سس کچاپ با همبرگر ب – رابطه ی دنده با فرمان ماشین ج – رابطه ی گودرز با شقایق د – مورد الف و ب راستش هیچ کدام. رابطه ی ما مثل رابطه ی مولانا و شمس بود که نهایتا حسودی حسودان، باعث جدایی ما از هم شد. -در مورد کلمه های زیر پاسخ کوتاه بدهید. پول : دوستش دارم! خیلی زیاد! به جیبامم خیلی میاد! ریاست: تا قبل از دعوای جناح های سیاسی خیلی حال میده. اما بعدش.... کانادا: نوشیدنی مورد علاقه ی من این کانادا نه! اون کانادا: پلیس سواره نظامشون خیلی با مزه است استعفا: یا خودت میدهی، یا میدهندت! -راستی یک سوال جانبی! شما کارخانه ی تولید اگزوز هم دارید؟ یا تیم ورزشی ای در رشته ی فوتبال دارید؟ خیر! چطور! -هیچی همینطوری! چند بار احساس کردم تیمی با این عنوان در استادیوم تشویق می شد. به عنوان سوال بعد، کدام جریان سیاسی در کشور را موفق میدانید؟ من عاشق جریان انحرافی ام . راستش من و .............. (متاسفانه در این بخش ارتباط ما با واحد سیار مستقر در منزل آقای خاوری قطع شد. توجه شما را چند ثانیه به تصاویری از گل و بلبل جلب میکنیم تا این بخش از صحبت های ایشون به اتمام برسد! نه ! یعنی تا وقتیکه ارتباط ما دوباره با واحد سیار برقرار شود. ) -" هر جا سخن از اعتماد است، نام بانک ملی ایران میدرخشد " شعار جالبیه! در دوره ی ریاست بنده در بانک ملی، این شعار به معنای واقعی آن اجرایی شد. و من افتخار میکنم به این اتفاق! -ببخشید شما میدونین کارخانه ی سنگ پا سازی قزوین کجاست؟ فکر میکنم د

محسن باقرلو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ب.ظ

ببخشید شما میدونین کارخانه ی سنگ پا سازی قزوین کجاست؟ فکر میکنم در قزوین باشد. -با تشکر از اینکه وقت خودتون را در اختیار ما قرار دادید. در پایان اگر صحبت خاصی باقی مانده است در خدمت هستیم. من فقط میخواستم بگم ، رفتاری که با من شد اصلا درست نبود. ببینید. من شاید اولین کسی در تاریخ ایران باشم که بعد از اینکه گند ِ کارم در آمد، خودم استعفا کردم. به عنوان مثال، تیم ملی جوانان ، یا باشگاه سپاهان به آن شکل از مسابقات حذف شدند اما هیچ مسئولی از جایش تکان نخورد. یا بعد از جریان رها کردن بیماران در بیابان های اطراف تهران، هیچ اتفاق خاصی برای مسئولین نیفتاد. یا ........... ( متاسفانه دوباره ارتباطمان با دکتر خاوری قطع شد. و دوستان از اتاق فرمان اشاره میکنند وقت تمام است.)

پاییز بلند دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ

ما تا اطلاع ثانوی که در این وبلاگ بازی راه اندازی نشود شرکت در تمام بازی های وبلاگی را تحریم مینماییم باشد تا جنابعالی دست از فراخ یازی بر کشید!

عاطی دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ب.ظ http://pransesbanoo.blogfa.com



حالا کجا بریم اسکن کنیم؟اسکنم ۴۰۰ تومنه!

والا!

گزارش هم خووندم!باحال بوودو حرض درآر!:دی


پاییز بلند دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ب.ظ

این مصاحبه با آقای خاوری خیلی با حال بود

تیراژه دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

بله خیلی با حال!!! بود!
البته از این با حال! ترش داره اتفاق میوفته در واقعیت..حیف که..امان از فیل و ساربان!!

وانیا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ب.ظ

عکس محشررررررررررررررررررررررره

عاطفه دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ب.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

خیلی عکس باحالی گذاشتی دادا محسن

آوا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ب.ظ

بله...........هر جا سخن از
اختلاص است ناااام ملی
ایراااااااان می درخشد
عکسه باحااااااااااااله
می شرکتیییییییم
اوهووووووووووم
یاحق...

آوا سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:19 ق.ظ

شهههههههههههههر
درررررررررررررررررررر
اممممممممممن
و اماااااااااااااااان
اسسسست
آسووووووده
بخواااااابید
اوهوووم

یاحق...

مریم سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

عکستون منو کشته!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.