محسن باقرلو
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 ساعت 12:44 ق.ظ
اگه این تصنیف شجریان رو ندارید و دوس دارید که مست شید و برید رو ابرا از اینجا دانلود کنید و گوش کنید و لذذت ببرید ... http://www.easypersian.com/shajarian/02_bebar_ey_abre_bahar_shajarian.mp3
ممنونم جناب باقرلو فقط همین کم بود در این بزم شعر و بغض و یادگار فقط همین کم بود درین دلتنگی چکیده بر عکس یار ممنون برای ساقی شدنتان در این نیمه شب ماندگار
یادمه مدرسه که می رفتیم تو اون سالها یه معلم ادبیاتی داشتیم که موضوع انشا داده بود: یه روز بارونی رو توصیف کنید. همه بچه ها بد و بیراه نوشتن.(توضیح: اینجا شماله و خیلی از اوقات سال بارونیه) یا خیلی ها هم داستان تبخیر آب از دریا و تشکیل ابر و .... رو نوشتن. بخش هایی از انشا خودم یادم مونده. اینجوری بود: باران بارید و باز هم داد بچه هایی که امروز ورزش داشتند به آسمان رفت. باران بارید و باز چترهای سیاه مردانه و گل گلی زنانه دوباره از انبارها درآمدند. باران بارید و باز شتکهای آب جوی، با عبور یک ماشین بی توجه از چاله های کوچه به سر و رویمان پاشید. باران بارید و باز آب پرشده در کف اتاق پدر را یاد تعمیرات سقف انداخت. باران بارید و باز .... محسن جان شرمنده اینقدر هیجان اون روزها منو گرفت که نمی تونم ادامه بدم. ممنون
[ بدون نام ]
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 ساعت 12:29 ب.ظ
ما مشهدی ها و بهتره بگم خراسانی ها با این آهنگ حال و هوایی داشتیم یادآوری خوبی بود - روزهای آبی - آبی - آبی
"دلا خون شو خون ببار بر کوه و دشت و هامون ببار دلا خون شو خون ببار بر کوه و دشت و هامون ببار به سرخی لبای سرخ یار به یاد عاشقای این دیار به داغ عاشقای بی مزار ای بارون...."
اگه این تصنیف شجریان رو ندارید
و دوس دارید که مست شید و برید رو ابرا
از اینجا دانلود کنید و گوش کنید و لذذت ببرید ...
http://www.easypersian.com/shajarian/02_bebar_ey_abre_bahar_shajarian.mp3
آخ آقا محسن.........
همهٔ دلتنگیامو امشب با این آهنگ باریدم........
به موقع بود...به موقع....به موقع......
آه باران
ای امید جان بیداران
بر پلیدی ها که ما عمری است در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد ؟
سلام آقای باقرلو ،لینک هایی که براتون از چلیک گذاشته بودم باز شد و مورد استفادتون قرار گرفت؟ یا شاید داشتیدشون
ممنونم جناب باقرلو
فقط همین کم بود در این بزم شعر و بغض و یادگار
فقط همین کم بود درین دلتنگی چکیده بر عکس یار
ممنون برای ساقی شدنتان در این نیمه شب ماندگار
دلم گرفت...بغض و اشک و لبخند ِ
تلخ.....شاخ و برگ هارم بچینن
ریشه ها رو نمیتونن بکنن..
ریشه رو هیچکی نمی
تونه بکنه...هیچکی
یاحق...
بارون قشنگه.صداش قشنگه.
اما هواش نه!سرماش نه!
دارم خفه میشم.
وای خدا سرما خوردم!!!
جاتون خالی محسن خان،
اینجا تا دیروز تا دلتون بخواد بارون بارید
من اگه جای شما بودم همین الان دست مریم و می گرفتم بی معطلی میومدم شمال
خیلی قشنگ بود من عاشق بارونم اما نمیدونم چرا نمیاد
باروون
شب
سکوت
کویر
قوشمه
دوتار
حاج قربان سلیمانی
شمال خراسان...
ببار بارون ببار بارون
که حتی قطره اشکی
بر این بی رحمی نریختند
ببار بارون دلم خون شد
برای معشو قه هایی که غصه بیدارند
ببار بارون ببار بارون
بشوی غصه ها ازدل
بشوی کینه ها را
ببار بارون و بیدار کن
دلهای عاشق را
پر گل شقایق کن
گلستان دلها را
Doroooooooooooooooooooooood
S
O
B
H
BEKHEIR OSTAD
اصن نتوونستم معموولی بخوونمش!
با همین ریتمو آهنگه خوده شجریان خووندم!
اصنم جو گیر نیستم:دی!
یادمه مدرسه که می رفتیم تو اون سالها یه معلم ادبیاتی داشتیم که موضوع انشا داده بود: یه روز بارونی رو توصیف کنید. همه بچه ها بد و بیراه نوشتن.(توضیح: اینجا شماله و خیلی از اوقات سال بارونیه) یا خیلی ها هم داستان تبخیر آب از دریا و تشکیل ابر و .... رو نوشتن. بخش هایی از انشا خودم یادم مونده. اینجوری بود:
باران بارید و باز هم داد بچه هایی که امروز ورزش داشتند به آسمان رفت. باران بارید و باز چترهای سیاه مردانه و گل گلی زنانه دوباره از انبارها درآمدند. باران بارید و باز شتکهای آب جوی، با عبور یک ماشین بی توجه از چاله های کوچه به سر و رویمان پاشید. باران بارید و باز آب پرشده در کف اتاق پدر را یاد تعمیرات سقف انداخت. باران بارید و باز ....
محسن جان شرمنده اینقدر هیجان اون روزها منو گرفت که نمی تونم ادامه بدم. ممنون
ما مشهدی ها و بهتره بگم خراسانی ها با این آهنگ حال و هوایی داشتیم
یادآوری خوبی بود - روزهای آبی - آبی - آبی
با تکرار بروزم شما هم دعوتید
"دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
دلا خون شو خون ببار
بر کوه و دشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
به داغ عاشقای بی مزار ای بارون...."
چی بگم جز
.
میشه خون نباره و فقط خودشو بباره ؟! صفا و حالش هم بیشتره... مگه اینکه خون آشامی چیزی باشی