فلزی ۲ طبقه 

صورتی گرد قفل دار 

مستطیل گُل دار  

کوچک در آبی 

مستطیل ساده 

گرد کوچک 

مربع بزرگ در نارنجی 

مستطیل کوچک در نارنجی 

این لیست بلند بالای ظرف غذاهای جاماندهء اخوان باقرلو در شرکتِ است که مامان دیشب با خط ریز روی یک کاغذ کوچک عینهو کاغذ دعا ! نوشته بود و صبح گذاشته توی جیبم که ستاد تفحص راه بیندازم و دمبالشان بگردم و بجورمشان و به آغوش گرم خانواده بازگردانم ! 

.

تفاوت زنها و مردها اندازهء فاصلهء ونوس و مریخ هم که نباشد ! مطمئنم که دیگر کم کمش اندازهء فاصلهء فرحزاد تا مرقد امام هست ! ... نمونه اش همین شلختگی و کم حواسی کارمندان شرکت ما در فقرهء حمل و نقل ظرف غذاهایشان که خب اکثرشان از جماعت ذکور و مجرد هستند ! ... خداییش من فک نمی کنم حتی در آشپزخانه و آبدارخانهء شرکت گوگل با ۲۳۳۰۰ نفر کارمند هم انقدر ظرف غذای جامانده و بی صاحب روی هم تلمبار شده باشد ! 

.  

تصویر اول ظرف غذاهای امروز بچچه هاست که احتمالن چن تاش امشب بعد از رفتن آخرین نفر ، برای همیشه می رود توی بایگانی تصویر دوم

.

 

نظرات 32 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:35 ق.ظ

عاطی دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:44 ق.ظ http://pransesbanoo.blogfa.com/


چ جالب!آخه منم سرم بره!ظرف غذام نمی ره!!!ینی خیلی مهمه ظرف غذا!هموونقد ک خود غذا مهمه!

عاطی دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:45 ق.ظ



ازوونجایی ک نفر اول اسم نداره!از دور مسابقات حذف می شه و من اولم!:دی


رعنا دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ق.ظ http://rahna.blogsky.com

از یافت شدگانی که به آغوش گرم خانواده برگشتن هم عکس بگیرید .
البته خانوما هم حواس پرتی دارن هااا
من همیشه گوشیمو تو خونه ، زیر تخت جا میزارم
ولی ظرف غذا رو هیچ وقت،هیچ جا ، جا نمیزارم !

رعنا دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ق.ظ http://rahna.blogsky.com

از اونجایی که نفر اول اسم نداشته و از دور مسابفات حذفیده و عاطی اول شده منم دوم !
ما به دوم شدم هم راضی هستیم ..

آوا دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ق.ظ

خب مردا حق دارن طفلکیا..بسکه مشغلشون
زیاده و اهمیت این جور چیزا واسشون کمه
فقط غذاهای توش اهمیت داره واسشون
طفلکیا...بعد انقدر غرق کاروبار میشن
که دیگه جاشو جا میذارن..این جا تنها
جاییه که من یکی حق رو به شخص ِ
شخیییییییییییص مردان می دهم
اوهوووووم
یاحق...

تیراژه دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

پس واجب شد منم یه عکس از سینکها و آبچکان های آشپزخانه ی خوابگاهمان سلطنتی مان بگذارم!
البته سعی میکنم تمیز ترینشونو پیدا کنم که دچار تهوع نشوید!
کاش عکس ظرفهای خودتون رو هم میذاشتید
صورنی گرد قفل دار!! ای جانم!
فقط یه سوال..ظرفها رو خودتون میشورین یا آبدارچی شرکت؟...
محاله که خودتون بشورین..وگرنه به خاطر زحمتی که کشیدین عمرا جا میذاشتیدشون..احتمالا آبدارچی میشوره و بعدا در خانه بانو دوباره میشورن.
چه واج آرایی "ش" ای داره این کامنتم!!

سمیرا دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:26 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

اونجا شرکته؟ مطمئنید؟

فرناز دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:06 ق.ظ http://www.zolaleen.persianblog.ir

ما یه
ابدارچی داشتیم ظرفارو می گرفت دستش راه می افتاد توی طبقه می گفت این مال کیه اگر نبری می ره تو سطل آشغال!منم از ترس مامانه مگه جرات داشتم یادم بره!

فسیل دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ق.ظ http://www.fosil.blogsky.com/

خدا خیر آبدارچی محترمتونو بده که خیلی مرتب جایگاهی برای ظرف های بی صاحب تهیه کرده
ما اگه دو روز ظرفمون رو نبریم روز سوم دیگه پیداش نمی کنیم

فرزانه دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

آآآآآآی گفتی. الان که ناهار رو مهمون اداره هستیم اما در ایام جوانی که خودم ناهار می بردم حتی یک بار هم ظرف غذام رو جا نذاشتم. اما یه برادر دارم که وقتی ناهار می بره ظرفش رو نمی شوره که هیچی اینقدر میذاره تو مغازه اش بمونه تا کپک بزنه بعد یادش می افته که بیاره خونه من اگه جای مامانم بودم بهش غذا نمی دادم بلکه تنبیه بشه. خدا صبر جززززززززیل بده به همه مادرهای مهربون با این پسراشون

هیشکی ! دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ http://www.hishkii.blogsky.com/

سلام داداشی..خوبی عزیز؟
حالا ظرف غذاها پیدا شد؟
راستی روی اون کاغذ که به کابینت چسبوندن چی نوشته؟
..
کاش دست خط مامانتو میذاشتی ببینیم..

محسن باقرلو دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ق.ظ

اتفاقن می خواستم عکس بگیرم از دست خط مامان
ولی دیشب مهمونی بودم خیلی دیر رسیدم خونه دیگه نشد ...

ری را دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:59 ق.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

ولی غذا ی خونگی خوردن سر کار هم یه صفایی داره ها
من الان چندساله که غذای اداره رو می خورم
ولی این عکسها منو یاد 15 سال پیش انداخت که توی یه شرکت خصوصی کار می کردم و با بچه ها دورهم غذا می خوردیم . از نیم ساعت قبل از ساعت ناهاری بچه ها سرگرم سالاد درست کردن و گرم کردن غذا می شدن
یادش بخیر

محسن باقرلو دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:13 ق.ظ

شما ۱۵ سال پیش کارمند بودید ؟!
ماششششالله ! پس ما جای نوه تون هستیم دیگه !

بابک دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ق.ظ http://javgiriattt.blogsky.com/

والا شما رو نمی دونم ولی ما که ظرفهامون رو خودمون می شوریم یادمون نمیره و جاش نمیذاریم

البته واضح و مبرهن است که ما ترسی از کسی نداریم و صرفا از روی رعایت بهداشت اینکارو می کنیم ...

محسن باقرلو دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ق.ظ

بابا نترس !
بابا بهداشت !
بابا النظافته من الایمان !!

حمید دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ق.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

- این فاصله فرحزاد تا مرقد رو خوب اومدی!...
واقعا چی میشد خدا (طبیعت؟) این سیستم جنسیتی رو برمیداشت تا خلق الله مذکر و مونث انقدر برای درک غالبا ناموفق همدیگه عذاب نمیکشیدن!؟...

- حالا از اینچیزا که بگذریم به این نکته توجه کردی که این مشکلات دقیقا از وقتی بنده به یه شعبه دیگه ای منتقل شدم پدیدار گشته!؟...یادته که!؟ من نه تنها ظرفای خودمون بلکه جهت اطمینان چند تا از ظرفای بچه ها رو هم میاوردم!

ری را دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ب.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

ناامیدمون کردین جناب باقرلو
نوه کجا بود ؟
با توجه به اینکه من و شما تقریبا هم سن و سالیم
یا من زود رفتم سرکار
یا شما دیر

آذرنوش دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ http://azar-noosh.blogfa.com

من کلا هیچ چیزیو هیچ جا جا نمیزارم...آخه خیلی رو جا نگذاشتن وسایل وسواس دارم

فرزانه دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ب.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

جناب ری را جان که 15 سال جای فعلیشون هستن و حتما یه چند سالی هم قبلا تو اون شرکت خصوصیه بودن. اما جهت این که شما احساس جوونی بسیار زیاد کنید باید بگم که من 16 سال سابقه بیمه دارم و 2 سال هم فی سبیل الله بیگاری ازم کشیدن. شما حالا حالا جا داری برای جوونی کردن

بهداد دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ http://webgoz.blogsky.com/

این ظرفها که در کارتون هست همه اش درب و سر ظرف ها است پس خود ظرفها کجاست؟ حتما دوستانتون کش رفتن
قبلا ها منم همیشه همینطوری بودم غذا که میبردم برای دوستان دیگه یادم میرفت قابلمه را برگردانم

مونیس دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ http://tanazi.blogsky.com

من باور می کنم یکی شناسنامه و کارت ملی و موبایل و... رو جا بذاره !!

اما ظرف غذا نهههههههههههه!!!

مونیس دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:32 ب.ظ http://tanazi.blogsky.com

راستی این بایگانی ها رو اگه لازم نداری آدرس بده بیایم ببریم!!

کاپوچینو دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:33 ب.ظ http://capuccino.blogfa.com


رو اون کاغذه چی نوشته؟

پاییز بلند دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:57 ب.ظ

درووووووووووووووووووووووووووود

یعنی حمید آخرت حواس جمعی هستی
برای اطمینان بیشتر ظرف غدای بقیه بچچه ها رو هم میاوردی؟ کجا؟ خونه ه ه ه ه ه؟
بابا اطمینان ن ن ن ن ن ن ن ن ن
بابا مسئولیت ت ت ت ت ت ت ت ت
بابا بچجه ی حواس جمع ع ع ع ع ع ع ع

علی دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ب.ظ http://alirabiei.blogsky.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام پسر خاله

خوبی؟

اون در سبزه فک کنم واسه مامان بزرگم باشه ها!

به دایی بگو که ببره

وانیا دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ

اون ظرف سرمه ایه چه نازه ماله کیه؟فوضولیم اومد جبرا گفتم

ینی این مشکلات فقط با رفتن حمید پدیدار شده؟

سرگیجه های کشــــدار دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ب.ظ http://fmpr.blogsky.com

آقا نصفشونم واسه ماست :))) بجورید و به آغوش خانواده ما نیز بازگردانید :))) :دی

مریم پنج‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

ای بابا!

خیلی پست بامزه ای بود.

ساره چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:20 ب.ظ http://fereshtegaan.mihanblog.com/

اون در قرمزیه مال منه ! لامصب چه دلبرانه رو کله ی بقیه نشسته !

deli یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ق.ظ

neveshtehat kh ghashange

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.