پروانه های هیچوخت ...

 

ساعت دیواری جدیدی که پسرخاله مدیرعامل برای واحد آموزش خریده به نظر من فقط یک ساعت دیواری صرف نیست ... یک تلنگر دائم است ... یکجور فرصت است برای خیره شدن و فک کردن ... فک کردن به اینکه ثانیه ها و دقیقه ها و ساعتهای عمرمان عینهو پروانه ، تکه تکه از کالبد بودنمان در حال کنده شدن و پرکشیدن هستند مدام  ... پر کشیدن و هیچوخت برنگشتن ...

نظرات 44 + ارسال نظر
عاطی سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ



من عاشق این ساعتمام!

همیشه توو فرووشگاه های اینترنت می بینمش!

واقعن دووسش دارم!

!

متن هم خیلی قشنگ بوود

بابک سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 ق.ظ

خیلی قشنگ بود
هم پست
هم ساعت

عاطی سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ق.ظ



اول!!!!!!

:دی!

بابک سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ق.ظ

آقا بابت مهمون نوازی امشب و زحمتی که دادیم
یه دنیا ممنون
خدا به سفرتون برکت بده
و به خونتون نور
و به خودتون شادی ایشالا

مهربان سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ق.ظ

خواهش میشود قربان
شما رحمتید همانطور که بابای ما مرحمت است !
مرسی که اومدید و عصر دلگیر روز تعطیلمون قشنگ شد
ضمنن خدا به سفرمون برکت بده ؟!
کدوم سفر ؟!
ما که برنامهء سفر نداریم !
نکنه سفر آخرت در پیش داریم ؟!!

محسن باقرلو سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ق.ظ

ای بابا !
این بالایی شخص شخیص ما بودیم !
خدمت همسر گرامتان بفرمائید
شما که انقدر از دست اینترنت و وبلاگ شکارید
چرا یکساعت هم که می روید مهمانی
می نشینید به کامنت بازی پس ؟!!

تیراژه سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/


اینجا چه خبره؟
کی مهمون کی بوده؟

تیراژه سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

اوه...پس مهربان بانو با سیستم جناب باقرلو کامنت گذاشتند!..حالا فهمیدم..
همیشه به مهمانی و شادکامی...
ما بریم سراغ پروانه ها!

تیراژه سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

گذاشتند= گذاشته بودند قبلا!!!

محسن باقرلو سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ق.ظ

ممنون از این حد از احساس مسئولیت و وجدان کاری !
جهت شفاف سازی در ساعت یک و شانزده دیقهء صبح !!

تیراژه سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

پروانه ها می روند...
اگه بخوایم مدام به رفتنشون نگاه کنیم هیچ وقت نمیتونیم گل های پیش رومون رو ببینیم..
پروانه برای برای دیدن و لذت بردنند...و رفتن
..گل ها برای بوییدن و حظ بردن... و پژمردن...
هیچ چیز ماندنی نیست..هیچ چیز..
زندگی تنها "آب تنی کردن در لحظه ی اکنون است".
و بیشتر ما این آب تنی ساده را بلد نیستیم...
فقط خوب حرف میزنیم و شعار میدیم..
یکی شون خود من!

کاش این ساعت ها رو جوری میساختن که انگار پروانه ها دارن میان..نه اینکه برن...
کنجکاوم بدونم در اون صورت پست شما چه فرقی می کرد؟!
شاید دیگر قابلیت سوژه شدن رو از دست میدادن!

تیراژه سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:33 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

قربان وبلاگ شما جایی نیست که آدم راحت بتونه هر چیزی بنویسه و بگذره...ساعت رو حالا بیخیال..جماعت دانشجو و دانلود در ساعتهای کم ترافیک و اینها!!
به بزرگواری خودتان عفو بفرمایید قربان!

آوا سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ق.ظ

ساعت سه و ده دقیقه را نشان
می دهد..آن وقتها این میشد
پایان کاسه کوزه جمع کنی ِ
من از سرکار...این وقتها
آنجا چه خبر است آیا؟!
من از این ساعت ها
ندیدم تا به حال....
عمرمان میرود به
راحتی ِ یک آب
خوردن.......به
راحتی ترک
خوردنِ یک
حباب و یا
پریدن یک
پروانه...
یاحق...

پاییز بلند سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:04 ق.ظ

درووووووووووووووووووووووود

هر ثانیه که میگذرد..
با هر نفس که کم میشود..
یک نفس به تو نزدیک تر میشوم...
.
.
.
.
طرح ساعت رو دوس دارم..

سمیرا سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:15 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

چه ساعت جالبی!! طرز کارش چطوریه؟ یعنی تا آخرش این پروانه ها ازش جدا میکشن؟

فرناز سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 ق.ظ http://zolaleen.persianblog.ir

می دونی آقا محسن..می دونی هم رشته ای..
مدتهاست داری به مرگ فکر میکنی..درست. چه کسی هست که فکر نکنه؟ اونم وقتی ۳۲ ۳۳ رو رد میکنی..خود من هم فکرکردم...به تموم شدنُ- به لحظه های عمرم که داره می ره و دیگه نمیاد و من هنوز درست زندگی نکردم!
ولی یه چیزی هست...
با اینطور فکر کردن به تموم شدنش ما انگار فقط می خوایم با سرعت نوبتمون بشه و بره پی کارش..
با این همه فکر کردن به پایان ما داریم خود زندگی رو هم ..همین لحظه رو هم... با دست خودمون نیست و نابود میکنیم.
البته اگه واست مهم نباشه فرق بین این لحظه و لحظه بعدی بهترین کارو داری میکنی...بذار بره..مسئولیتی هم ندار ی و راحتی.....
بزرگی بهم یاد داد وقتی از مرگ می ترسی برای اینه که خود زندگی رو بلد نیستی..واسه اینه که زندگی نکردی...و الا دوتاش یکیه!
و من یادم نمیره زمانی که دکتر مدارک پزشکیم رو بهم داد و تو چشمام نگاه کرد و گفت دختر جان عمل کدومه؟ برو زندگیتو بکن! بلدی زندگی کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و من بد تو گوشی خوردم و بدترش هم حالا می خورم که هنوز بلد نشدم زندگی مسئولیت می خواد...رشد میخواد ..بلند شدن می خواد...
ببخش یهو اینجا ریحتم بیرون.
ضمنا اگه این پروانه های ساعت از جنس پروانه هایی باشه که تو روزبه محسن محمدپور دور سر سمیه می چرخه..چه باک؟!!!
آره آقا محسن..آره هم رشته ای..که رشته مون رو بهتره با هاش آش درست کنیم بدیم دست ملت بخورن. تو این هوای سرد می چسبه!

سیندرلا سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:42 ق.ظ http://zozooooo.blogfa.com/

عجب ساعته قشنگیه.

تیراژه سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

فکر کنم عملکرد ساعت مثل بقیه ی ساعت ها باشه..
فقط صفحه اش متفاوته.صفحه ی اصلی که مثل بقیه ی صفحه ساعتهاست با این تفاوت که یه قسمت هاییش به شکل جای خالی پروانه است...
و اون چند پروانه ای که انگار جدا شدند هم, تکه های جداگانه ای هستند از جنس همان صفحه ی اصلی, که با فاصله به صورت جداگانه روی دیوار نصب شدن که حس کنده شدن و پرواز پروانه ها و رفتنشون رو القا کنن.

محسن باقرلو سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ق.ظ

اوهوم ...

پونه سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ب.ظ http://jojo-bijor.mihanblog.com

چه ساعت قشنگی

فاطمه شمیم یار سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ب.ظ

سلاممم
چه ساعت معرکه ای و ایضا عقیده تک نفره ی جالبی....

کوشالشاهی سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ب.ظ http://www.dagdo.blogfa.com

آخه برف اومدن هم شکر داره؟

کوشالشاهی سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.dagdo.blogfa.com

قاطی شد این کامنت برای یه وبلاگ دیگه بود.

خیلی دوست داشتم یه دونه از ساعت ها هم من داشتم.

FarNaZ سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ http://doggish.blogsky.com/

مرسی پسر خاله - مرسی سلیقه :دی
____
کنده شدن یه بحث دل کندن یه بحث دیگه !!!
این پروانه ها جزو کدومان؟

مهدی پژوم سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام اقا
گاه به ثانیه ها که نگاه می کنم همین مفهوم متبادرم می شود که هر تیک ساعت دیگر هیچ وقت تکرار نمی شود. دردناک است. نیست؟

فسیل سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ http://www.fosil.blogsky.com/

از نگاه ظریف پروانه ایت خیلی خوشم میاد. این ساعته هم خیلی قشنگه از اون چیزهای خاص که کسی تو شرایط من دوست داره برای جهیزیه ش بخره

نگار سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:56 ب.ظ

اوو و ووف قلبم تیر کشید حالا رفتنشون هیچ اینکه یهو جناب باقر لو بزنه پس کله آدم که دیگه بر نمی گردن این لحظه های پروانه ای بد میریزه روح و روان آدمو به هم. در ضمن دمتون گرم جناب پاییز بلند با کامنت پر بار مثبت تون

پاییز بلند سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:27 ب.ظ

اون پروتنه ها کجا میرن؟
دارن میرن به طرف کدوم باغ یا آسمون؟
دارن میرن که دل بکنن یا دارن میان برای دل دادان؟
خوب شاید.. نه هرگز برنگردن اما بالاخره چی؟ یه جا دارن میرن که شاید دارن اونجا برمیگردن..
حوصله ندارم اما پروانه ها رو دوس دارم.. پروازشون رو تو این سرما..بوسه های یخ زدشونو روی تن سرد دیوار.. پرواز ثابتشونو دوس دارم..

وروجک جیغ جیغو سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 ب.ظ http://jighestan.blogfa.com

چه ساعت قشنگی چه پست قشنگ تری اما چه فایده همین الان که از این وبلاگ بریم بیرون یادمون میره وو دوباره وقت و هدر میدیم

رعنا سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

مرسی از این پست پرمحتوی ..

این ساعتا خیلی خوشکلن

از خاک کمتریم سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:14 ب.ظ http://dusty.blogsky.com/

وای.............کاش همین جور پروانه‌وار و لطیف می‌رفت این ساعت‌ها...مثل عقاب، تیز پرکشید....

فرزانه چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ق.ظ http://balot.persianblog.ir/

باید به طراح این ساعت آفرین گفت

پاییزبلند چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ق.ظ

دروووووووووووووووووووووود
محسن..
هیچی..
هیچی لعنتی..به خداهیچی بیشرف کثافت..

عارفه چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:30 ق.ظ http://inrozha.blogsky.com/

سلام...
پر کشیدن و هیچ وقت برنگشتن ...
در ضمن ساعت خیلی قشنگیه

پاییزبلند چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 ق.ظ

دروووووووووووووووووووووود

الان ساعت میگه: اذان صبح به افق شما!
پاشین گم شین نماز بخونین

پاییزبلند چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:24 ق.ظ

حی علی نماز قضا شد

پاییزبلند چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:25 ق.ظ

دروووووووووووووووووووووووود

صبح زیبای عالی کاسه آشی متعالی
.
.
.
صبح به خیر ایران
صبح به خبر باقرلو
صبح به خیر امام زاده لو
صبح به خیر کرگدن
صبح به خیر مهخمانان گاه نوشت های موسی باقرلو

تیراژه چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:03 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

صبح شما هم به خیر پاییز جان سحر خیز!!!

اینجا به نظر من همچین صبح زیبا و دلبرانه ای هم نیست ولی خب...گاهی نباید به روی خودمان بیاوریم..

محبوب چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ق.ظ http://mahboobgharib.blogsky.com

چه پست خوبی بود ... عجب ساعت خوشگلیه ها...
جداً خیلی دردناکه که ثانیه ها بگذرند و هیچ لذتی ازشون نبریم ...

آلن چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ق.ظ

خیلی پست قشنگی بود محسن.
خیلی باهاش حال کردم.

طرح ساعت هم محشره.
خوش بحالتون که همچین ساعت خوشگلی دارین.
مرسی که عکس ساعتتون رو گذاشتی تا ما هم ببینیم و لذت ببریم.

فرشته چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ http://surusha.blogfa.com

اوهوممم...

کودک اهدایی چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ق.ظ http://koodakehdai.blogfa.com/

چقدر ساعته قشنگه. دست پسر خاله تون درد نکنه

سروش چهارشنبه 18 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:49 ب.ظ http://0osorousho0.blogfa.com/

عجب ساعت باحالی.
میتونی برام آمارشو بگیری از کجا میشه مثل اینو خرید؟

ساره شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ http://fereshtegaan.mihanblog.com/

برگردید ! برگردید !
با شما هستم ای حشرات موذی رنگارنگ !
یالا برگردید به ساعتم!
هنوز زندگی نکردمتان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.