ای لعنت به این حافظه ی جلبکی من! این شعر منو یاد یه جمله ی انگلیسی انداخت که به گمونم ترجمه اش میشد این: تو به اندازه ی تنهایی من زیبایی و من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم ...یا یه چیزی تو این مایه ها..
فقط یه چیزی...اگه قراره تنهایی دریای عمیقی باشه واسه غرق شدن وقتی دست من و تو به هم برسه که به کل دریای تنهایی نابوده که...من و تو که به هم برسیم دیگه تنها نیستیم که بخوایم غرق شیم..هستیم؟
ولی دوستش داشتم..با تمام تلخی غیر منطقیش!
(کارم به کجا رسیده که سر صبحی نقد ادبی!! از خودم ساطع میکنم! اون هم چه نقدی!!)
شهاب مقربین یه چی گفته،اون یکیو چرا غرق کنیم؟
اگه ادم بود پیش از اونکه بخوام غرق بشم دستمو میگرفت;)
قشنگه....کاش قفل دستامون باز نمیشد...
فکر آقا شهاب درد نکنه
مارو برد تو فکر
تنهایی عمیق است و تاریک و ترسناک.... دست هامان را به هم قفل کنیم.
ای لعنت به این حافظه ی جلبکی من!
)
این شعر منو یاد یه جمله ی انگلیسی انداخت که به گمونم ترجمه اش میشد این:
تو به اندازه ی تنهایی من زیبایی و من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم ...یا یه چیزی تو این مایه ها..
فقط یه چیزی...اگه قراره تنهایی دریای عمیقی باشه واسه غرق شدن وقتی دست من و تو به هم برسه که به کل دریای تنهایی نابوده که...من و تو که به هم برسیم دیگه تنها نیستیم که بخوایم غرق شیم..هستیم؟
ولی دوستش داشتم..با تمام تلخی غیر منطقیش!
(کارم به کجا رسیده که سر صبحی نقد ادبی!! از خودم ساطع میکنم! اون هم چه نقدی!!
با هم دست و پا بزنیم
ایول. چقدر قشنگ بود.
مرسی که نوشتیش تا ما هم لذتشو ببریم.
اول صبح ...
حالا تا شب با این فکرا چیکار کنیم
اونم تو این هوا
ای خداااااااا
خب دستمو دادم که غرق شدم...............................
قشنگ بید با تیراژه موفقم
غرق شدن بد است اما تنها غرق شدن فاجعه ...