بچچه که بودم
به هیولا می گفتم هلایو ...
گذشت و گذشت و گذشت ...
باید سی و چند سال می گذشت ،
تا بفهمم هلایوها خیلی هم دور و تخیلی نیستند ...
همین دور و ور ها هستند ، نزدیک ما ... بین ما ...
یکی از یکی رذل تر و پلید تر و ترسناکتر و خبیث تر و لجن تر ...
از کجا معلوم ... شاید فردا روز ، خود من هم یکی از همین هلایوها باشم ...
بلا به دور
شما هولیا هستی از نوع افشار
اینم عکس خانوم هولیا افشار :
http://www.kenthaber.com/resimler/2006/06/02/00021312.jpg
همون عایشه معروف فیلم های دراماتیک ایبو
انصافا تا وقتی آدم میتونه فرستنده میکروفون باشه حیف نیست بریم هیولا و هلویا بشیم ؟
خداییش حیف نیس ؟
یاد مستر هاید و دکتر جکیل افتادم
ما میتونیم در هر زمانی تو ذهن بقیه هیولا یا فرشته باشیم
امان از روزی که خودمون هم تو ذهنمون خودمون رو هیولا ببینیم
اونجا فکر کنم از ترس دیگه حتی ترسیدن رو از یاد میبریم
ok
میگم محسن این تیراجه چقدر خارجیش خوبه
الان من یه حرف بی ربط به این پست بزنم کسی دعوام نمی کنه؟
آقا محسن اینجا امسال مثل پارسال بازی صداها رو تو شب یلدا داریم اینجا یانه؟
درووووووووووووووووووووووود هلو جان
تو اینکه جنابعالو هلو هستی شکی نیست, یعنی باید بری توش تا تردید نکنی, ما که خیلی هم راضی هستیم.. از اینکه توی هلو بودن شما هم شک و تردید نداریم خیلی هم رسته گاریم خیلی هم به شما میگاریم بر وزن مینازیم و میبالیم و ته شما رو میمالیم و هم از این بابت خوشحالیم
هلو و و و و و و و و و و و و جیگرتو و و و و و و صَدقه شَ و م حالا درسته ریخت و قیافه نداری و از شکل و قیافه افتادی و یه نموره همچی بگی نگی بزنم به تخته یکمی چاق شدی.. اما وختی میبینم اون ته ته ته تو (همون تو ) رو عرض میکنم, مث همیشه بکر و دس نخورده به نظر میرسه و انگار بعد از اینه با کله هم میری تو و با کف پا در میایی بازم مث قبلش همونجوری به نظر میاد و واقعنم همونطور هست دیگه فرقی نمیکنه هولویا بشی یا هیولا یا هولولا یا همولیا یا هیوندا یا هلو جیگرتو اینجا بیا
اصن من میگم اگه تو ازدها هم باشی اونم از نوع سه سرش بازم فرقی نمیکنه ولی سوال پیش میاد تو که سه تا سر داری په بقیه ته هات کجان؟! حالا کار ندارم این سوال خیلی ذهن منو درگیر کرده اما اصل مطلب اینه که کاش این هیولا ها مث تو اینقد هلو و دوس داشتنی بودن, من نمیدونم این جوونا چرا همش دنبال این بزک دوزک کرده های مونتاژی می افتن, اما میدونم که هیولا های که گاهی ازشون بیخودی میترسیم دوس داشتنی تریم موجودات عالم میشن...
حالا شانس ما اگه بر و رو نداری اما زیر و تو که داری, یه تار موی افتادتو با هزارتا سرخاب سفید آب و پنکک و پنکه زدگیش عوض نمیکنم, قدر این داف هلو رو میدونم
جیگرتو بخورم هلوووووووووووووووووووووووووووووووو, بیا تا نیومده لولوووووووووو
آره...هست...هیولا زیاد شده..همین بغل گوشمون..
اما من بازم امید میدم به خودم که روزی بیاد که همه یه فرشته در درونشون داشته باشن..
امان از خاطرات کودکی...
منده شیطان توریه دیردیم شیطان بیره... سیزین سوزوزونن چوخ فرقی یوخده... شیطان بیری لر ده اینده چوخ گورم من... دوز ادام چوخ ازده دوروبمیزده...
فرمایش متین....
چشم قول میدیم مواظب باشیم
ااااااااااااااااااآره هیچ چیزی از هیچ کسی دور نیست... ممکنه که ما در دوره های مختلف زندگی گاهی هم هیولا بشیم... یا حتی شده باشیم و شیطانی رفتار کرده باشیم، اما به نظر من همیشه برا همه وقت هست که فرشتهء درونشون رو بیدار کنن و رنگ سیاه ِ هیولا رو پاک...
دور از جون که ما (این دفعه استثناً منظورم از ما ، من نبود. منظورم خودم و همه ی دوستان بود) یا شما هلایو بشیم
خوب نیست. البته این نیمچه ی تجربه ی ما به اون شدتی که شما گفتی(رذل ترین و پلیدترین و ....) نبوداااااااااااااااا ولی خب از نظر خودم هیولا شده بودم دیگه
اخه اصلا حس خوبی نیست باید اعتراف کنم من یه نیمچه تجربه شو داشتم
سلام آقا...
از وجود نازنین شما دور. اما بسیار دیده ام ادم هایی که روزی دانسته و نادانسته هیولایی شده اند که نپرس...
طبق معمول چقدر کنجکاوم که بدونم چه چیزی باعث شده این حس از دلتون بگذره و این نوشته رو بنویسین
و طبق معمول دنبال پاسخی برای کنجکاویم نیستم
مرسی !
آی گفتی
چه هیولاهایی هستند به خدا
کاش مبحثی می گرفت در مورد جامعه هیلایو ساز
قبول دارید جامعه ما چنان تعادل خودش را گم کرده که خیلی ها را مجبور کرده ایم هیولا شوند؟
منم میترسم روزی هیولای شوم
چرا؟ چون این فکر که بی عرضه گی باعث شده از فلان بی عرضه و مدعی (دزد) بی امکاناتتر زندگی کنیم ...
چقدر خوب گفتی محسن جان.
به مرور زمان و با توجه به تاثیری که برخی افراد از دنیای اطرافشون می گیرند عوض میشند...بد هم عوض میشند...گاهی اوقات هم واقعا هیولایی اصلا در کار نیست که ازش بترسیم...گاهی خودمون به یک مسئله انقدر بها میدیم و براش ارزش تعیین می کنیم که اون رو تبدیل به یک بُت می کنیم...در صورتی که واقعا ممکنه اونقدرها هم بزرگ نباشه...یکجورایی ما خودمون داریم در ذهنمون بزرگش میکنیم...می دونید؟این انرژی و قدرته رو ما خودمون داریم بهش میدیم...بعد هِی دیدمون این رو به نفر بعدی منتقل می کنیم و اون هم به نوبه ی خودش برای اون بُت می سازه...همینطور زنجیره وار پیش میره تا یک اتفاق یا یک آدم، گاهی بی جهت بزرگ بشه و در ذهنمون تبدیل به یک هیولا بشه...
هولیا افشار ...
لایکـــ به بابک خان.
_____
والا چی بگم.... از کجا معلوم همین الانشم یکی از اونا نباشین
شایدم من !
چه هله لو لای لا لا لای لای گنده ای بشی شما !