بنظرم بزرگترین سوتی قرن اینه که بعد از حدود یکسال خرابی ریسیور و ماهواره نداشتن و به ستوه اومدن از دست جفنگیات رسانه ملی و دلتنگ شدن برای جفتک پرانی خواننده های یک شبه اینوری و آنوری و در و دAف های فارسی زبان و Bلوندهای بیگانه و غر زدن های مریم مبنی بر نداشتن کانال آلمانی برای تقویت زبانش ، درست وقتی عزمتو جزم کردی و از حقوق این ماهت تامین بودجه کردی واسه خرید ریسیور جدید و هماهنگی های لازم رو هم با آقای نصاب جهت خرید و نصب انجام دادی ، یه شب پاشی بری خونه کیامهر اینا و مهربان اصرار کنه که ما ریسیورمون رو لازم نداریم ببرینش و مریم قبول نکنه و بعد کیامهر پاشه ریسیور رو جمع کنه که یعنی تعارف شابدولعظیمی نیست و باید ببری و تو ام با پر رویی تمام بزنی زیر بغلت ورداری بیاری ولی هر چی باهاش ور بری نصب نشه و Rیده بشه توو اعصابت و زنگ بزنی به آقای نصاب واسه آوردن ریسیور نو و نصب کردنش و اونم شب کریسمسی سرش شلوغ باشه و ناز کنه و نیاد و به جاش ابی پسرخاله بعد از شام تپلی که پایین خونهء ننهء ما و خالهء خودش زده بیاد بالا واسه شب نشینی و وختی حرف ریسیور کیامهر اینا بشه سینه خیز خودشو برسونه پای تلویزیون و ببینه کابلی که از دیش پشتبوم اومده روی زمین ولوئه و به هیچ جا وصل نیس !!!

نظرات 25 + ارسال نظر
آناهیتا یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ق.ظ


پیش میاد جناب باقرلو
خنده ی بعدش خیلی قشنگه...

هیشکی! یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ق.ظ http://hishkii.blogsky.com/

ووووووووووووووووووووووووواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بابا این آخرش بووووووووووووووووووووووووووووود

هیشکی! یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ق.ظ http://hishkii.blogsky.com/

آنااااااااااااااااا !!!!!!!!!!!

آگوستین یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:00 ق.ظ http://barbadrafteh.blogsky.com/

از اون مسخره‌تر اینه که ما سه ماهه که بالاخره ماهواره خریدیم،اما هیشکی کیون وصل کردنشو نداره...
و هر شب باید به لطف مامی،سریالهای تا ثریا و شیدایی و سایر خزعبلات رسانه‌ی میلی رو ببینم و هی کهیر بزنم و هی... و هی... و هی...
کاری که این بازیگر نقش ثریا در اون سریال کذایی با من کرد،یوسف با جیگر زلیخا نکرد...

پروین یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:56 ق.ظ

:))))))

عالی بود! آدم های تک باشه زیادی، همین میشه!

سحر یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:00 ق.ظ http://dayzad.blogsky.com/

ارش پیرزاده یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ق.ظ

اخرش کابل وصل کردی نشون داد

na30b یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ق.ظ http://fosil.blogsky.com/

مهربان یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ق.ظ

خب
یعنی ریسیور سالم بود؟

ری را یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ق.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

بازم خوبه یکی به دادتون رسید !!!!!

عارفه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ق.ظ http://inrozha.blogsky.com/

در عوض هروقت این سوتی یادتون میاد کلی می خندین شاد می شید

اشرف گیلانی یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ http://babanandad.blogfa.com



از قضا چزء بدترین سوتی ها بود این یکی!

شازده کوچولو یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ق.ظ

مهرداد (تیراژه) یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ق.ظ http://www.teerajeh.persianblog.ir

نیما یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ق.ظ

اتفاقن، من هم دیشب مجبور شدم که ویندوز کامپیوتر رو عوض کنم و نکته ی جالب این بود که وقتی نوبت نصب درایورها شد، هرکاری میکردم صدای کامی جان درنمیومد... فکر کردم بنده ی خدا گلو درد گرفته ... تا صبح فکر میکردم که و به خودم لعن و لعین میفرستادم که چرا هنوز نمیتونم یه درایور صدا نصب کنم... صبح که پاشدم و کابل ها رو چک کردم ... دیدم کلا کابل صدا وصل نبوده.... حالا این همه استرس دیشب و فحش و نفرین رو چیکار میشه کرد ؟

علیرضا یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ق.ظ http://yek2se.blogsky.com/


[ بدون نام ] یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ق.ظ


فک کنم از بس خوشحال بودین از مفتی بودنه رسیور ، اینجور سوتی دادین

ماهنوش یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ق.ظ http://bottom-of-my-heart.persianblog.ir/

قبلیه من بودم

نسرین تهرانی یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ http://nasrin-hayaee.blogfa.com

عحب بدبیاری ای داشتین اقای باقرلو. این هدرهای بی نهایت زیبایتان ما را از حسودی کشت. ممکنه بگید کجای قالب را باید برای گذاشتن این عکس ها دستکاری کرد. پیشتر ها هم خیلی کمکم کرده بودید. باز هم ممنون. به بانو مریم هم سلام برسانید

رضا فتوحی یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ب.ظ

سلام
قربان ما خیلی مخلصیم
اما توصیه می کنم بدی یه آدم سالم یه نگاهی به اون ریسیوری که یه ساله خرابه هم بندازه، شاید کار کنه!

مسی ته تغاری یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ

تب40درجه یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:40 ب.ظ

و اینجاست که میگویند :
اسگول پرنده ای است که دانه هایش را در جایی
جمع کرده ولی در لحظه ی استفاده ، محل آن را
به خاطر نمی آورد.

بابک یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ

و البته اسگول وبلاگ نویسی هم هست که بعضی کامنتهایش را پاک نمی کند

مهسا یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:16 ب.ظ http://mlivegod8.blogfa.com

بله اقا جان،سوتیه بزرگی است...
ما اگه جا شما بودیم به پسرخاله جان میگفتیم"ا!این سیمه کنده شده که..."و دمش رو هم بالا نمی اوردیم...
ولی میدونی چیه؟!خدا خیلی دوستون داره جناب باقرلو...
این حقوق این ماهت اساسا زنده شد هاا،میشد حتی اون نصاب هم بیاد اون سیمه رو بزنه جاشو کلی بسلفه(!)ولی از اون جایی که خدا میخواسته یه حال اساسی بده بهت،خورد به شب کریسمس و ناز و ادای اقای نصاب...
من جای شما باشم همه ی بودجه مورد نظر برای این بساط رو میریزم توی خندق بلا تا این حالی که خدا بهم داده اساسی تموم شه...

[ بدون نام ] یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ب.ظ

این همان دردام عشق افتادن است
عقل وهوش و دیده از کف دادن است
بی خیالی تا به کی جان پدر
هان پسر وقت بیداری و عاقل گشتن است

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.