جعفری نژاد
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ
بعضی وقتا یه چیزایی می نویسی که هی زل می زنم بهش هی حرفم نمیاد ، هی زل می زنم بهش هی دردم میاد ... بعد آخرش می گم " پووووووووف " و سرمو میندازم پایین و می رم تو فکر
پست چند شماره ای خیلی پست خوبی بود ... دوستش داشتم .. محسن باقرلویی بود... شنبه با وحید، باهم خوندیمش .. و کلی هم کیف کردیم.. مخصوصا وحید از خوندن شماره 4 خوش به حالش شده بود ... با اینکه حرفی نزد، اما کاملا میشد از چهره اش اینو فهمید... اون روز نتونستم کامنت بذارم و حالا اومدم بگم که خیلی خوب بود... کاش بیشتر اونطوری بنویسی.
محسن باقرلو
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ
محبوب جان بلاخره یه رئیس خوب از رضایت کارمندش مشعوف میشه دیگه !
یه چیزی بگم؟ دارین اون پیله ی ضخیم رو میشکافین. و از توی اون پیله....داره یه تحول خیلی لطیف و مثبت میاد بیرون. این حس منه. خیلی عالی و مختصر و زیبا نوشتین. خیلی عالی. الهی هر روز بیدار شین و ببینین بیدار که هستین هیچی باید با عجله بپرین از جا بیرون و برین سر کار.
خواب یا بیدار؟..مسئله این است؟...زندگی کجاست؟..جایی میان این خواب ها؟ ..یا روی ابرهای سپید بیداری؟... یا مثل خوشبختی که فاصله ی میان این بدبختی تا آن بدبختی است زندگی هم جایی میان خواب ها و بیداری هایمان سرگردان است؟ خواب فاصله ی این بیداری تا آن بیداری است؟ یا بیداری فاصله ی میان این خواب تا خوابی دیگر؟..
نصفه شبی سرگردان و قیلی ویلی خوران از بی خوابی های همیشگی بیای اینجا و این جمله رو برای نمیدونم برای بار چند دهمین بار بخونی نتیجه اش میشه همین کامنت خوابالودانه ی جسارتا " گیجمستخراب"انه!!!
چقدر دلم برای یک پست با یکی از آن عنوان های محشرررررتان تنگ شده..این اواخر پست هایتان بی عنوان شده اند..اون بالا فقط تیتر عنوان بندی هست.."چند شماره ای".."خودت بخون ببین".."عقاید تک نفره"...یا "کوت آه"..امان از این کوت آه هاتون...
کاش یه پست تیتر دار بنویسید..از آن تیتر ها که هاج و واج میمانی که منگ تیتر شوی یا سرتاپای پست را نگاه کنی و قربان صدقه اش بروی..یا مثل همیشه هر دوی اینها با هم!
سلام جناب باقر لو بخشید یه سوال ازتون دارم برای اینکه پیوندهام به وسیله گوگل ریدر بروز نشون داده بشه باید چیکار کنم؟ یعنی همه کارهارو کردم کد رو هم به دست آوردم منتها نمیدونم این کد رو کجای وبلاگ قرار بدم ممنون میشم کمکم کنین
با وجود دیکتاتوری مطلق نبود آزادی شکنجه و تجاوز به زندانی ها تورم بالا فساد و اعتیاد پایین بودن دستمزد نبود امنیت شغلی و بیکاری دروغ گفتن رهبران دزدی و اختلاس و از همه مهمتر هیچ کاره بودن نمایندگان مجلس بازهم در انتخابات شرکت میکنیم تا به دنیا نشان دهیم خریت هیچ حد و مرزی ندارد
جسارتا فضولی نباشه ها اییییییییییییییییییییییینجا نمی خواد آپ بشه؟؟؟؟ برادران ِ باقرلو دل ما از نبودنتان بسی زیااااد می گیردو می گرید خطااب به جنااابان ِ بااقرلو خان جانها ................. ................ ............... .............. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یاحق...
سلام جناب باقر لو بخشید یه سوال ازتون دارم برای اینکه پیوندهام به وسیله گوگل ریدر بروز نشون داده بشه باید چیکار کنم؟ یعنی همه کارهارو کردم کد رو هم به دست آوردم منتها نمیدونم این کد رو کجای وبلاگ قرار بدم ممنون میشم کمکم کنین
اول
یاد این جمله افتادم:
دنیا خوابیست که نباید باورش کرد
قربان عالی بود این پست
خیلی عالی
نمیدونم چه جوری بگم
این جمله خیلی خاص بود
چه جالب!
اون *یه روز* میرسه یعنی؟ میرسه اون
روزی که حس کنی بیدار شدی وخواب
نبوده؟! کابوس نبوده؟؟ رویا که نیست
اسمش.کابوس نبوده؟اون ترس ودل
هره ها...اون اضطراب و استرسا
اونا واقعی نبوده؟؟بیداری نبوده؟
خواب بوده؟ کابوس بوده؟؟؟می
ترسم اگه اون*یه روزم*بیدار
شم ببینم همش بیداری ِ
مطلق بوده که سعی می
کردم خودمو بخواب بزنم..
یاحق...
با حال بود............خاص بود .... منحصر به فرد بود ...مثل خودت
بــــــــــــــــــــــــــــــه زور بیدار می شی
می بینی هـــــــــــــــــــــــــــــنوز خوابی...
.
درستش اینه به نظرم !
پس اون روزایی که بیدار میشی میبینی همه خوابن چب؟
بعضی وقتا یه چیزایی می نویسی که هی زل می زنم بهش هی حرفم نمیاد ، هی زل می زنم بهش هی دردم میاد ... بعد آخرش می گم " پووووووووف " و سرمو میندازم پایین و می رم تو فکر
واسه این دنیای گندگرفته ی مه آلود باید خواب بود و ندید...
پست چند شماره ای خیلی پست خوبی بود ... دوستش داشتم .. محسن باقرلویی بود... شنبه با وحید، باهم خوندیمش .. و کلی هم کیف کردیم.. مخصوصا وحید از خوندن شماره 4 خوش به حالش شده بود ... با اینکه حرفی نزد، اما کاملا میشد از چهره اش اینو فهمید... اون روز نتونستم کامنت بذارم و حالا اومدم بگم که خیلی خوب بود... کاش بیشتر اونطوری بنویسی.
محبوب جان بلاخره یه رئیس خوب
از رضایت کارمندش مشعوف میشه دیگه !
پس اونروز کـــی میاد ؟
این پست من رو یاد آهنگ جبـ.ـر جغرافیایی محـ.ـسن
نامـ.ـجو انداخت:
یک روز از خواب پا میشی میبینی رفتی به باد
هیچ کسی دور و برت نیست همه رو بردی ز یاد
چند تا موی دیگه ت سفید شد ای مرد بی اساس
جشن تولد تو باز مجلس عزاست
بریدی از اساس
قوز پشتت بیشتر شد
شونه هات افتاده تر
پیرامونت رو ببین با دقت میسوزن خشک و تر
این که زاده ی آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی صبحونت شده سیگار و چایی
ای عرش کبریایی چیه پس تو سرت؟
کی با ما راه میایی جون مادرت؟
این که دستاتو روی سر میذارن
این که باهات هیچ کاری ندارن
این که تو بازیشون راهت نمیدن
این که سر به سرت میذارن
این که زاده ی آسیایی رو میگن جبر جغرافیایی
این که لنگ در هوایی صبحونت شده سیگار و چایی
.......
....
.
بدبختی اینه که هر روز که از خواب پا میشم می بینم هنوز خوابم
فکر کنم این نوشته ی دو من باشه
"یه روزی هم میاد که فرداش دیگه هیچ روزی نمباد"
یه چیزی بگم؟
دارین اون پیله ی ضخیم رو میشکافین.
و از توی اون پیله....داره یه تحول خیلی لطیف و مثبت میاد بیرون.
این حس منه.
خیلی عالی و مختصر و زیبا نوشتین.
خیلی عالی.
الهی هر روز بیدار شین و ببینین بیدار که هستین هیچی باید با عجله بپرین از جا بیرون و برین سر کار.
برای من که فک نکنم اون روز بیاد...
خواب یا بیدار؟..مسئله این است؟...زندگی کجاست؟..جایی میان این خواب ها؟ ..یا روی ابرهای سپید بیداری؟...
یا مثل خوشبختی که فاصله ی میان این بدبختی تا آن بدبختی است زندگی هم جایی میان خواب ها و بیداری هایمان سرگردان است؟
خواب فاصله ی این بیداری تا آن بیداری است؟ یا بیداری فاصله ی میان این خواب تا خوابی دیگر؟..
نصفه شبی سرگردان و قیلی ویلی خوران از بی خوابی های همیشگی بیای اینجا و این جمله رو برای نمیدونم برای بار چند دهمین بار بخونی نتیجه اش میشه همین کامنت خوابالودانه ی جسارتا " گیجمستخراب"انه!!!
چقدر دلم برای یک پست با یکی از آن عنوان های محشرررررتان تنگ شده..این اواخر پست هایتان بی عنوان شده اند..اون بالا فقط تیتر عنوان بندی هست.."چند شماره ای".."خودت بخون ببین".."عقاید تک نفره"...یا "کوت آه"..امان از این کوت آه هاتون...
کاش یه پست تیتر دار بنویسید..از آن تیتر ها که هاج و واج میمانی که منگ تیتر شوی یا سرتاپای پست را نگاه کنی و قربان صدقه اش بروی..یا مثل همیشه هر دوی اینها با هم!
یه روز می خوابی می بینی هنوز بیداری
دقیقا وقتی این پست رو خوندم، کامنت مهربان بانو به ذهنم رسید.
یه روز هم که خوابی میبینی بیدار شدی وُ رفتی...
یه روزم که خوابیدی میبنی دیگه بیدار نمیشی!
دنیاس دیگه!
بیخبر میاد! بیخبر می ره!
سلام جناب باقر لو
بخشید یه سوال ازتون دارم
برای اینکه پیوندهام به وسیله گوگل ریدر بروز نشون داده بشه باید چیکار کنم؟
یعنی همه کارهارو کردم کد رو هم به دست آوردم
منتها نمیدونم این کد رو کجای وبلاگ قرار بدم
ممنون میشم کمکم کنین
بیدار هنوز خواب
به قول استاد بزرگ -- گلم
هر کس که نداند ونداند که نداند
ابدوالدهر در جهل مرکب بماند
با وجود دیکتاتوری مطلق
نبود آزادی
شکنجه و تجاوز به زندانی ها
تورم بالا
فساد و اعتیاد
پایین بودن دستمزد
نبود امنیت شغلی و بیکاری
دروغ گفتن رهبران
دزدی و اختلاس
و از همه مهمتر هیچ کاره بودن نمایندگان مجلس
بازهم در انتخابات شرکت میکنیم
تا به دنیا نشان دهیم خریت هیچ حد و مرزی ندارد
خیییییییییلی عااااااالی
سلام
خیلی عالی بود.واقعیته
خوبین؟
جسارتا فضولی نباشه ها


اییییییییییییییییییییییینجا
نمی خواد آپ بشه؟؟؟؟
برادران ِ باقرلو دل ما از
نبودنتان بسی زیااااد
می گیردو می گرید
خطااب به جنااابان ِ
بااقرلو خان جانها
.................
................
...............
..............
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یاحق...
چه خوب ....
آپم
میشه پاشی ؟
با چشم باز خوابیدن عقوبت داره بزررررگ
لایک به کامنت جناب جعفری نژاد
لایک...
لایک...
از صبح تا حالا ۲۰ بار اینجا رو باز کردم که یه همچین چیزی بگم...نشد...نتونستم..
http://nemigooyamha.blogfa.com
یادم باشد لینک کنم ...
بخشید یه سوال ازتون دارم
برای اینکه پیوندهام به وسیله گوگل ریدر بروز نشون داده بشه باید چیکار کنم؟
یعنی همه کارهارو کردم کد رو هم به دست آوردم
منتها نمیدونم این کد رو کجای وبلاگ قرار بدم
ممنون میشم کمکم کنین
استدعا دارم!راستش پیردختر بهم گفت شما براش انجام دادین
واسه این مزاحم شدم
یرقرار باشین
پاپوشو درست میکنن کاکا
نمیدوزن:)
اول تو