محسن باقرلو
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 ساعت 04:21 ب.ظ
آففرین تیراژه برای کشف ارتباط اون خطوط و مرد و اینکه چرا این عکس واسم خاص بوده توو نگاه من اون خطوط اجزائی از وجود مرد هستن که در امتداد نگاه خسته و اندوهناک و حسرتبارش کنده شدن و دارن تا لایتناهی دور میشن ازش ...
عمری به جز بیهودگیهاسر نکردیم/تقویمها گفتند وما باور نکردیم
paizeeboland
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 ساعت 06:29 ب.ظ
mohsen injaro bebin, axash khodast vase toi ke be ax daghigh negah mikoni, axash joon mide vase heder
http://www.unurth.com/
جزیره
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 ساعت 07:29 ب.ظ
در مورد پست که باید بگم بعد از خوندن پست شاد و شنگول بابک خان و دریافت کلی حس خوب اومدم اینجا ،به این نیت که بهتون بگم :بَه جناب باقرلو، امسال هم که 12 تون به در شد اون هم با یه جمع خوب و دوست داشتنی، مستدام باشه رفاقتاتون ولی وقتی پستتونو خوندم فقط همون آه حسرت ،ری اکشنم بود. همون آه
نمیدونم شما اول عکس و میبینین بعدبراش پست مینویسین یا اول پست میویسین بعد براش عکس پیدا میکنین؟همینقدر بگم که عالی بود. اندوهی که تو نگاه مرده بیشتر از حقیقت این پست منو گرفت و اینکه قربان شما هنوز همون "محسن باقرلوی" قبل هستین(همونی که توی چندتا پست قبل گفتین که خیلی چیزاتون رو فراموش کردین مثه موسیقی، کارکاتورو ....،یادتونه که؟) اون آدمین ،چون فقط اون آدمه که میتونه از یه عکس چنین برداشتی کنه: توو نگاه من اون خطوط اجزائی از وجود مرد هستن که در امتداد نگاه خسته و اندوهناک و حسرتبارش کنده شدن و دارن تا لایتناهی دور میشن ازش ... بی اغراق گاهی اوقات حس میکنم شما فوق العاده این
بعله بعله!
مثل همین سیزده بدر ی که نرفتیم و نصفش تمام شد.
خیلی زیبا درش آوردین
خیلی
ممنون از شما که شرمنده م کردین ...
میشه "نو" رو سوار کرد روی "ه" بعد از "ت" کشیده استفاده کرد "ها" رو سوار "ت" کرد
فونت چلیپا "ت" کشیده داره؟
تکیه داده ایم به زندگی و گذر عمر را تماشا میکنیم..
حس میکنم این وسط چیز دیگه ای هم هست که نگفتید..
چیزی شبیه همان رد آبی روی ون؟! که امتدادش میرسد به کاپشن آبی مرد هدر...یا شاید هم برعکس..
به گمانم فقط تیکه دادن و نگاه کردن نیست..چیزی این بین جا مانده..چیزی شبیه "بودن"..
خط آخر..تیکه = تکیه!
آففرین تیراژه
برای کشف ارتباط اون خطوط و مرد
و اینکه چرا این عکس واسم خاص بوده
توو نگاه من اون خطوط اجزائی از وجود مرد هستن که در امتداد نگاه خسته و اندوهناک و حسرتبارش کنده شدن و دارن تا لایتناهی دور میشن ازش ...
عمری به جز بیهودگیهاسر نکردیم/تقویمها گفتند وما باور نکردیم
mohsen injaro bebin, axash khodast vase toi ke be ax daghigh negah mikoni, axash joon mide vase heder
http://www.unurth.com/
در مورد پست که باید بگم بعد از خوندن پست شاد و شنگول بابک خان و دریافت کلی حس خوب اومدم اینجا ،به این نیت که بهتون بگم :بَه جناب باقرلو، امسال هم که 12 تون به در شد اون هم با یه جمع خوب و دوست داشتنی، مستدام باشه رفاقتاتون ولی وقتی پستتونو خوندم فقط همون آه حسرت ،ری اکشنم بود. همون آه
نمیدونم شما اول عکس و میبینین بعدبراش پست مینویسین یا اول پست میویسین بعد براش عکس پیدا میکنین؟همینقدر بگم که عالی بود. اندوهی که تو نگاه مرده بیشتر از حقیقت این پست منو گرفت
و اینکه قربان شما هنوز همون "محسن باقرلوی" قبل هستین(همونی که توی چندتا پست قبل گفتین که خیلی چیزاتون رو فراموش کردین مثه موسیقی، کارکاتورو ....،یادتونه که؟) اون آدمین ،چون فقط اون آدمه که میتونه از یه عکس چنین برداشتی کنه: توو نگاه من اون خطوط اجزائی از وجود مرد هستن که در امتداد نگاه خسته و اندوهناک و حسرتبارش کنده شدن و دارن تا لایتناهی دور میشن ازش ...
بی اغراق گاهی اوقات حس میکنم شما فوق العاده این
سلام
واقعن هم خیلی زود میگذره
مثل برق وباد.....