به همین زودی یکسال گذشت
و جمعه مراسم اولین سالگرد شیرزاد نازنین است
کیامهر در پُست یادمان کاتب مکتوب ، محل و ساعت مراسم را نوشته ...
.
آرش پیرزادهء عزیز
مملی نوشت های وبلاگ قبلی حمید را
یکجا جمع کرده ... در این بعد از ظهر دلگیر مرسی از آرش و حمید و مملی ...
.
خوشبختانه ظاهرن دافی نگار عزیز برگشته
خودش می گوید :
اتفاقات بسیار زیادی افتاده است ، خاطرات زیادی بر جا مانده است
و حالا شاید حوصله زیادی لازم باشد تا به همه آنها دوباره پرداخت .
خیلی خوشحال شدم از شنیدن این خبر و خواندن کامنتش در پست قبل
انقدر که رفتم آرشیوم را شخم زدم و پستی که حدود یکسال پیش
برای او و غیبتش نوشته بودم را پیدا کردم و دوباره خواندم ...
.
بلاگستان در خواب رفته انگار
واقعا چقدر زود گذشت
خدا بیامرزدش شیرزاد رو
:) یک سال ها زود میگذرند...
یک سال و یک عمر انتظارو
بازهم ناباورانه چشم به
ره...و باوری سخت و
تلخ...تلخ تلخ تلخ با
طعم زقوم وبودنی
عین یک حقیقت
ناب.............
بله..دست جناب آرش
خان جان درد نکنه...
خوندیمدیمــــشون
ومطلب آخر......
خ.ص.و.ص.ی..
یاحق...
رفته ها و برگشته ها را خواندم/ دوباره ببین ویرایش کردم
به یاد کاتب مکتوب :
من به عنقای خیالم چه بگویم که نمیرد
زود گذشت.
اما سخت...خیلی سخت..خیلی..