چهارشمبه ها صبحانه از نیکوصفت آش می گیریم 

و می بریم اینجوری وسط بلوار کشاورز میشینیم می خوریم !

نظرات 24 + ارسال نظر
جزیره جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:26 ب.ظ

به بهچه عالیییییییییییییییییییییی
نوش جونتون.
فقط چرا 4شمبه ها؟اخه معمولا این کارا بیشتر مال جمعه هاست

...... جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:17 ب.ظ http://www.alefsweb.blogsky.com

آش رشته صبح اول صبح ،دل درد نمی گیرید ؟

تیراژه جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:03 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

نوش جان..

یاد نان کشمشی تازه و خامه ی روی داشبرد افتادم که بعضی صبح ها نوش جان می کردید(یا کماکان نوش جان میکنید) به همراه اخوی چند ضلعی گرام!

اما قضیه ی آش شله کار و چهارشنبه رو نفهمیدم..این تقارن آش و چهارشنبه شگون داره؟

یا اینکه چهارشنبه ها حوالی انقلاب کار اداری دارید و در همان حین احوالی هم از نیکو صفت میپرسید؟

یا کلاس زبان مریم بانو آن حوالی است و وقتی میروید دنبالشان دلتان را هم صفا میدهید؟(معادل دل از عزا در آوردن!!)

خلاصه که "اینجوری" نشستن و خوردنتان را عشق است..
یله و رها..زیر سایه..روی چمن..کنار درخت..
تو این عکس دقیقا درخت و شما در مرکز کادر هستید.. انگار که دست انداخته اید دور گردن هم..

Haamed جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:08 ب.ظ http://www.haamed.blogsky.com

وسط بلوار؟

جعفری نژاد جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:10 ب.ظ

اون روزا که از تو لینک های وحید ( وب گپ ) می اومدم و می خوندمت با این روزها که شدی یه لینک همیشگی گوشه ی ذهنم هییییییییییچ فرقی نکرده " محسن باقرلو " .
محسن باقرلو برای من یه آدم که سعی نمی کنه متفاوت باشه ، یه آدم که صراحت گفتارش ، سادگی نگاهش و روشنی دلش حسرت برانگیزه ...

نوش جونت عمو محسن ...

آقا طیب جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:13 ب.ظ

جدولای بولوار خرابه باس ترمیم بشه63

فرناز جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:22 ب.ظ http://www.zolaleen.persianblog.ir

ای وای من چه بی اطلاع از این علاقه شما نیکو صفت رو بردم زیر سوال

پروین جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:45 ب.ظ

:))))
به به به .... نوش جونتون
اگه آدمهای بیشتری انقدر بی ریا و بی تکلف بودند چقدر زندگی ها قشنگ تر میشد.

مسی ته تغاری جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.masitahtaghari.blogsky.com/

آش رشته ؟ اول صبح ؟
سوزش معده نمیگیرید؟
بعدشم شما ساعت چند میرید سر کار که این همه وقت دارید آش بخورید

فیلسوف شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:26 ق.ظ http://05.blogfa.com

تو این عکس که دیگه دمه ظهره:))
شما ساعت چند میرین سر کار؟!!

محسن باقرلو شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 ق.ظ

ما ساعت 9 باید کارت بزنیم
لذا یجوری میریم که هشت و ربع انقلابیم
آش رو می خریم
هشت و نیم بلواریم
تا یه ربع به 9 می خوریم
و 9 می رسیم و کارت می زنیم !
( این بود برنامهء چهارشمبه های ما !! )

محسن باقرلو شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:47 ق.ظ

مسی جان
آش رشته نیست
شله قلمکاره !
اول صبح معده درد میاره ولی چاره ای نیست
مجبوریم می فهمی ؟! مجبور !!

محسن باقرلو شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:50 ق.ظ

جزیره و تیراژه جان
چارشمبه ها میریم چون
پنجشمبه ها نصف اکیپمون آف هستن !
البت ممکنه بپرسی خب چرا سه شمبه و دوشمبه و یکشمبه و شمبه نه ؟ و من در جواب میگم : اوممم نمی دونم !!

محسن باقرلو شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:52 ق.ظ

طیب جان
همه چیو پروژه می بینیا جیگر !
جعفری جان و پروین بانو جان
انقد منو شرمنده نکنید جان مولا !

آوا شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:10 ق.ظ

بلوار کشاورز را بغیر از برخی خاطرات
کمی به ظاهر تلخ نوجوانی که
گهگاهی برایم تداعی میشود
دوست میدارم.... حال آش
شله هم ضمیمه اش
بشودچه کیفی دارد..آقا
جای ما ها روهم خالی
کنین.......چه پستای
خوشگل و خوشمزه
ای می نویسید این
روزها...نووووووش
جانتان باد..........
یاحق..

حرفخونه شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:16 ق.ظ

اتاقن تا عکس هدر رو دیدم گفتم : به به بلوار کشاورزه؟؟
که خودتون گفتید که بله بلوار کشاورزه و اون هم آش ه که با اونهمه اشتها دارین نوش جون میکنین.
چه قرار ه خوشمزه و با صفایی.
همیشه خوش باشید.
راستی اگه یه نمه بارونی هم بزنه باحال تر میشه ها. ایشالا این چهارشمبه تون بارونی باشه. هرچند نمیشه نشست رو چمن ها . اما میشه تو ماشین خورد و به صدای یکنواخت برف ژاکن گوش داد و حالشو برد.

پرچانه شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ق.ظ http://forold.blogsky.com/

خوش به سعادتتون

پروین شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:36 ق.ظ

محسن عزیزم،
الآن در وبلاگ جوگیریات روز مادر را به مامان ناهید عزیز تبریک گفتم و فکر کردم که بیایم و به مادر خوب تو هم تبریک بگویم. یادم میاید قبلا عکسی از تو با مامان و فکر کنم خاله ات دیده بودم و چهرهء دوست داشتنی و قشنگ مادرت در خاطرم نقش بسته. الهی سالهای سال سایه ارزشمند پدر و مادر روی سرتان باشد و سلامتی و تندرستی قرین وجود پرمهرشان.

پارسدخت شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 ق.ظ http://marzbanname.blogsky.com

میدونم چه حالی میده
آبادان که دانشجو بودم با هر چی بچه خوابگاهی جمع میشدیم میرفتیم احمد آباد ( اونا که ابادان رفتن میدونن که منبع چیزای خوشمزس) یه آشی آبادانیا دارن که به اسم آش ابادان هم معروفه
یه ظرف بزرگ میخریدیم میرفتام پارک شاپور میخوردیم
عجب روزایی رو برام زنده کردی محسن
ممنون

منجوق شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:17 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

ببخشید شما چرا آش رو تو جعبه شیرینی دارید می خورید؟

[ بدون نام ] شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:01 ب.ظ

اول دیدم اون ظرفی که دستته به ظرفای آش ِ عیوض نمیخوره که دایره اس
بعد یادم افتاد که وقتی چنتا آش میگیری و میخوای ببری میذاره تو این جعبه مقوایی های ِ رشته..
البته عیوض دستش شکسته و چند وقتیه که نمیاد سرکار خودش
آدم که تنها بره آش بخوره کارش به جعبه مقوایی و اینجور چیزا نمیکشه.
خاصیت تنهایی همینه.

محسن باقرلو شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:09 ب.ظ

تنهایی خاصیت زیاد داره جیگر !

دل آرام شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:41 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

نوش جانتون
تا باشه از این بهانه های دور همی باشه

عمو فیروز یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:10 ق.ظ

بلوار کشاورز خاطرات دور و ذرازش محسن جان با آش صبحانه شما برا من هم یاد آور روزهایی هست که اون روزا با ما بودن وامروز جاشون خالیه به هر حال نوش جان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.