زمان دانشجویی غیر از ساعتهایی که در دانشگاه با عباس بودیم عصرها هم بلا استثنا هر روز پیاده می آمدیم تا انقلاب و گاهی وختها تا آزادی ... تازه آنجا هم وختی آفتاب سرخ میشد و کم کم غروب میکرد باز ول کن نبودیم و عین مسافرهایی که تازه از اتوبوس پیاده شده اند روی سکوهای دور میدان آزادی می نشستیم ، گاهی حرف بود گاهی سکوت ، ولی بود ... بعدها که دانشگاه تمام شد هر دومان کم کم درگیر کار و زندگی شدیم ، اول من و بعدها عباس ... و این دونفری ها هی دورتر شد هی کمتر شد ... بعد هم که ازدواج من و گرفتاریهای زندگی متاهلی و خلاص ... الان اگر بگویم در طی یکسال و یکماه گذشته که باهم همکار شدیم ، امروز برای اولین بار دوتایی رفتیم بیرون شاید باور نکنید ! ... چیپس و پفک و ماست موسیر و کالباس گرفتیم و رفتیم پارک لاله کفشهایمان را درآوردیم و روی چمنها نشستیم و ادای آن روزهای دور گم شده در مه را درآوردیم ... اگر بخواهیم به سبک ابرچندضلعی برای این پست یک تیتر دلی طولانی انتخاب کنیم مثلن میشود : بساط مززه خوری تاواریشها به سلامتی روزهای خوش گم شده در مه .

نظرات 19 + ارسال نظر
دکولته بانو یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:15 ق.ظ

این عکس هدر یعنی شمائین ؟ ... دوتا پرنده عاشق ! تاواریش !!!؟

دکولته بانو یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:16 ق.ظ

خوبه که حال داده ... یادش به خیر اونوقتا ... خب باید بیشتر از اینا با هم خلوت کنین ...

آوا یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ق.ظ

*بساط مززه خوری تاواریشها به سلامتی
روزهای خوش گم شده در مه ..........*
واقعا چه مزه ای میده.....اونم وقتی
تاواریشانه باشه ......شاید بشه یه
فلاش بک زنده به دفترچه خاطرات
قدیمی..یه خاطره به سبک نو.و
چقدر مزه داره......اونم وقتی
موقعیتها کلی متفاوت شده
باشه نسبت به اون وقتا..باز
من گشنم شد......
هوووووووووووووووووووور
یاحق...

آوا یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:24 ق.ظ

وای چه هدر نااااااااازی
اول نبودا..........اول
که داشتم پست رو
میخوندم.......چه
خوشگله........
ارادتمند دکولته
بانو....وتبریک
روزشون.....
یاحق...

تیراژه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:32 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

سلام
صبح عالی به خیر و شادی!
خدا برکت بدهد به تیتر های به سبک ابر چند ضلعی!
و همچنین به این بساط های تاواریشانه ی با طعم چیپس و ماست موسیری!

ولی قربان شما قبلا هم در معیت جناب موسوی چنین سیاحت های دونفره ای داشته اید ها! سندش هم موجود: http://www.ololon.blogsky.com/1390/06/30/post-312/

خب..برای اینکه چنین مچ گیری های خبیثانه ای پیش نیاد باج سبیلی نمیخواهیم جز اینکه برای پست های مبارکتان تیتر تعیین بفرمایید!
خدا وکیلی چشمام اول صبحی باباقوری تر شد تا تونستم این پست رو پیدا کنم..!
البته میدانید که بحث سهولت در پیدا کردن پست ها
جدا از شیرینی خاص تیتر هایتان است...

تیراژه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

ضمنا کاش لینک عکس هدر قبلی رو برای پست قبل میگذاشتید...
الان تمام صفا و صمیمیتی که در کامنتها بهش اشاره شده برای مخاطبینی که بعدها قرار است این پست ها را شخم بزنند گنگ به نظر خواهد آمد...

خب..عرایض صبحگاهی این بنده حقیر به اتمام رسید
بنده میروم به کلاسم برسم قبل از اینکه بیشتر از این مصدع اوقات شریفتان شوم و احیانا محظوظ از غرولند های زیر لبی تان!

"بساط مززه خوری تاواریشها به سلامتی روزهای خوش گم شده در مه"
اگه تاواریش ها همون تاواریشها هستن و مززه ها هم همان مززه ها..بس کافیه ابر های روزمرگی رو پس بزنید..دوباره روزهای خوش طلوع میکنند..

بله؟! زودتر شر ام را کم کنم و روی اعصاب مبارکتان نباشم ؟ چشم!!

ولی اینو میگم و میرم..پست های اینچنینی شما و مریم بانو رو درک نمیکنم..از روزهای خوشی در گذشته های دور میگویید ولی من میبینم که الان هم مهیاست..خب اگه حس و حال و فرصت اون روزها برای این بیرون رفتن ها ندارید در عوض جایشان با چیز های دیگر پر شده..نه؟

پروین یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:44 ق.ظ

خوش به حال حال خوبتان .......

جزیره یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:52 ق.ظ

ای جااااااااااانم.
اون چیپس و پفک مینو منو یاد جمع دونفره ی خودم و دوستم انداخت. هروقت نیت کردیم بزنیم بریم جایی جهت خوش گذرونی این دوتا موجود به علاوه ی یه چیزای دیگه همراهمون شدن.
این جمع های دونفره میتونه خستگیه خیلی چیزا رو از جسم و روح ادم رفع کنه و اینکهههههههههههههههههه خیلی هم سخت و غیرممکن نیست ساختن روزهای دور گم شده.هوم؟!
جمع های دونفره تون مستدام قربان

ری را یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ق.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

کالباس و خالی خوردین بدون نون باگت ؟
نمی دونم چرا به نظر من این جور وقتا خاطره اش از خودش شیرین تره انگار وقتی تو خود ماجرا هستی نمی دونی چه جوری باید قدرش و بدونی ولی وقتی بعدش بهش فکر می کنی دلت غنج میره

پونه یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:48 ق.ظ http://jojobijor.blogsky.com

وای پفک نمکیییییییییییییی
وای چیبس و ماست موسیر
واااااااای خوراکی

[ بدون نام ] یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 ب.ظ

به سلامتی

Haamed یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ب.ظ http://www.haamed.blogsky.com

منو یاد خاطرات گذشته انداختی. با دوستم دو نفری میرفتیم پارک روی صندلی سنگی مینشستیم و حرف میزدیم و به قول شما گاهی سکوت بود و گاهی حرف.
حالا اون هزاران کیلومتر از من دوره.

rana یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:05 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

bah bah che khalvate dostaneye ghashangi be yade ghadimaa :D
harfaye ghadimio dardedelaye ghadimi dg ? :D
ma fonte farsi nadarim sharmane injori comment mizarim

paizeeboland یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:05 ب.ظ

Dorooooooooooooood
khosh bashi hamishe va basate neshasthaye tavarishaneo mazzekhorihaye dostane be rah.. khobe ke ye hali haraz chand gahi injori be khodetopion bedin

آقا طیب دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ق.ظ

ینی اگه رفته بودید و بعد از شما من این پلاستیکارو میدیدم پیش خودم میگفتم بازم این دو تا کله پوک اومدن پارک لاله چیپس و ماست و کالباس خوردن با پفک!!!!!! کار خود اوشکولشونه.

محسن باقرلو دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ق.ظ

حاج اقا جات خالی همین نیم ساعت پیش
روبروی دفتر فخیمهء شما کلپچی زدیم تاریخی !

محبوب دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ب.ظ http://mahboob-mahboob.blogsky.com

درووود
خوبید؟ اینجانب به تازگی از وبلاگ مهربان جان و آقا بابک آمده ام و اعترافی داشتم خدمتتان... جوجه خواننده خاموش وبلاگ ها بال و پرش در آمده است و به جیک جیک افتاده (آیکون اشاره به اینجانب). بله امروز دل را به دریا زدم... و البته نزدیک ساحل که رسیدم برخوردم به چند جفت کفش مقداری پفک و چیپس و قس علی هذا...

یادم به خوشیهای دوران دانشجویی خودم افتاد... ای دریغ و حسرت همیشگی، ناگهان چقدر زود دیر میشود! البته با خوراکی های اندکی سالم تر: ساندویچ های مامان پیچ و میوه یک چنین انسان بچه مامانی ای بودیم ما....و البته دور از چشم مادر آبنبات چوبی و پفک و آلوچه و لواشک و ازین قبیل ترشیجات خواستنی...
پ ن1: با تیراژه خانم موافقم.
پ ن2: با اجازه شما رو لینک کردم. خوشحال میشم من رو هم لینک کنید

تب۴۰درجه دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ب.ظ http://tabe40daraje.blogsky.com

آقا با این نوشته من رو برداشتی بردی به پیاده روی های
ایام دانشجویی !
البته الان دیگه جای کفشمون روی سنگفرش
خیابون انقلاب کمرنگ شده!!!

بی تا دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ب.ظ

دلم براتون تنگ شد تاواریش ها

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.