مرد جوان لاغری که کنار بستنی فروشی شلوغ ستارخان دستمال و شیشه شور دستش بود و به راننده های ماشینهای لوکس چن صد میلیونی پیشنهاد پاک کردن شیشه ماشینشان را میداد به پهنای صورتش ماسک پارچه ای زده بود در حالی که مطمئنم هیچ مشکل تنفسی نداشت اما بوی هوای لجن گرفتهء این ابرشهر هزار طبقه مشامش را آزار میداد سخت ...

نظرات 22 + ارسال نظر
پروین یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ

امان از بوی هوای لجن گرفتهء این ابرشهر هزار طبقه که مشام همه امون رو آزار میده.

خجالت میکشم وگرنه حالت رو میپرسیدم دوست من

دکولته بانو یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ق.ظ

چندبار دیشب بستنیم کوفتم شد !؟ ... چندبار محسن !؟

واحه یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 ق.ظ

اگر از من بپرسند می گویم اختلاف طبقاتی منشاء تمام بدبختی ها و گرفتاری های بشر است! منشاء قتل، ظلم، تجاوز، فساد، فحشاء، دزدی، جنایت، خیانت...

جامعهء بی طبقه!!!
کاش این رویا دست یافتنی بود!

رویای جامعهء بی طبقه!

جامعه ای که آدمها از زمین تا آسمان با هم فاصله نداشته باشند همه کم و بیش در یک سطح زندگی کنند...
حیف که همیشه در حد رویا باقی می ماند...

واحه یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ق.ظ

شیشه شستن چندان آزاردهنده نیست اما من روحم پر از زخم می شود هربار می بینم جوان ها و نوجوان ها و بچه ها چه جور سطلهای زباله را می جورند دنبال یک تکه پلاستیک دستشان را در زباله های عفونی و کثافات خانه های مردم می برند برای پیدا کردن یک تکه پلاستیک نمی دونم... واقعا دلم می خواست این شهرداری لعنتی یک راهی پیش پای این بچه ها می گذاشت به جای اینهمه افتخارات احمقانه ای که هر روز برای خودش در روزنامه اش همشهری و ضمیمه هایش می شمرد مردم را ملزم می کرد به جدا کردن زباله های بازیافتی از زباله های عفونی...

خانم یک هفتم... یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:33 ق.ظ http://www.shesh-haftom.blogfa.com

هر بار یه خانوم جوون نسبتا خوش تیپ تو مترو میبینم که مشخصات ریمل و خط چشم توی دستش رو عین یه نوار ضبط شده واسه -خانوما ی گلش-تکرار میکنه و یه ماسک هم رو صورتشه به یه چیز مشابه همین فکر میکنم...

ارش پیرزاده یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:50 ق.ظ

مرتیکه ..... میای سر کوچه ما ... میدونیم من تنهام یه سر به من نمیزنی ....الاغ .
اصلا چرا الاغ ... الاغ ها که به هم سر می زنند
مرتیکه ....آدم .

ارش پیرزاده یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:54 ق.ظ

واحه جامعه بی طبقه چیز خوبی نیست ... اشتیاق و پویایی میگره ... کاش با مالیاتی که از قشر پولدار اخذ میشه شرایطی ایجاد کنند که حداقل امکانات برای همه باشه ....

ارش پیرزاده یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:58 ق.ظ

بعد تازه هم ... ما هر روز زنگ می زنیم .. می پرسیم دلت خوب شد یا نه تو میگی نه ... بعد تو میای بستی هنداق می کنی اونم بدون من .

ارش پیرزاده یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:00 ق.ظ

اصلا دیگه باهات قهرم ... تمام عکس هاتم از کامپیوتر پاک می کنم ... اسمت هم از مبایلم پاک می کنم .
کچل

ارش پیرزاده یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:02 ق.ظ

یعنی یه بستی انقدر ارزش داشت من که همیشه دنگ خودمو می دم

ارش پیرزاده یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ق.ظ

نمیدونم چرا خالی نمیشم ... اعصابم نمیاد سر جاش ... بزار چند تا فحش برات اس ام اس کنم اینجا نمیشه نوشت

محسن باقرلو یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:44 ق.ظ

گنده بک بی تربیت !
میخوای فحشهایی که sms دادی رونمایی کنم اینجا ؟!!

به جان آرش دیروقت بود خواستیم مزاحمت نشه عزیز جان ... ولی یادم نبود تنهایی وگرنه حتمن سرت خراب می شدیم ... بعدم اینکه خجالت بکش تو زن و بچچه داری زشته این حرکات ! هی میای اینجا توی کامنت دونی هوار حسین راه میندازی که زن و بچچه ت نیستن و خونه تنهایی ؟! چه معنی داره این کارا ؟! قباحت داره والا !!

فرزانه یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:15 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

حیف از این همه نیروی کار که اینجوری به هدر میره. متاسفانه از دست امثال ما هیچ کاری برنمیاد. اونهائی هم که باید به فکر این مسائل باشن که ........

محمد مهدی یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ق.ظ http://mmbazari.blogfa.com



سلام

حقیقتی است که در ایجاد این طبقات همه با هم مقصریم ...ایرانی جماعت نه کار اقتصادی را بلد است نه سیاسی و فرهنگی و مذهبی و ...

در یک جامعه قطعا وجود طبقات قابل انکار نیست و خارج از قدرت مردم شاید .... اما در کیفیت طبقات میتوانیم نقش آفرین باشیم .



آوا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:26 ق.ظ

چه خوب که هنوز هم میزند ماسک را
که بوی این ابرشهر مشامش را آزار
ندهد......چه خوب که این تفاوت را
هنوز هم از هم تمییز وتشخیص
می دهد(تفاوت هوای پاک وبدرا)
ولی درجای دیگر ِ این ابرشهر
دختری جوان است که بدون
ماسک با شیشه شوی و
دستمال پشت چراغ قرمزها
شیشه هارادستمالمیکشد
حتمایاهوای همه جابرایش
پاک ِپاک گشته و یاسراسر
آلوده..........................
یاحق...

سایلنت یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ق.ظ http://no-aros.blogfa.com/

کاش شهر ما هم هوایش آلوده بود.. بهانه ایی داشتیم برای ماسک زدن..

نینا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 ب.ظ http://taleghani.persianblog.ir/

سلام.آقای باقرلو ما یک 10 روزی مهمان موسسه شما هستیم برای آموزش

اشرف گیلانی یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ب.ظ http://babanandad.blogfa.com

ای وااای! که در تنور این خانه
نانوای گران فروش می سوزد!

سلام و به روزم

مموی عطربرنج یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ب.ظ http://atri.blogsky.com

همه چیز داره بدتر از روز قبل می شه...هر روز بدتر از دیروز...

وانیا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ب.ظ

گاهی بیتفاوت میشم محسن برام مهم نیس نمیدونم چرا بعضی وقتا دردم نمیاد

paizeeboland یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:01 ب.ظ

boye gand e shar
boye gande khisiye zire baghal
boye atre Gucci labelaye ezdehame jamiat.. hale mard haye neghab dar ra be ham mizanad... boye loxe lexos.. khate cheshme zan.. tame khoshke dode sigar.. saniye shomar.. zard zard zard..
stop

مهسا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:15 ب.ظ http://mlovegod8.blogfa.com

سوخت اقای باقرلو، نه سخت!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.