همیشه تمام حقیقت آنی نیست که ما می شنویم و می بینیم ... چن شب پیش اخبار داشت با یک تولید کننده در محوطه کارخانه اش مصاحبه میکرد و آقای تولید کننده با یک قیافهء مظلوم و معصوم داشت از بلایی که واردات بی رویه بر سر تولید داخلی آورده ناله میکرد ... خب خیلی وختها تلوزیون از این دست مصاحبه ها پخش میکند و آدم دلش کباب میشود و به باعث و بانی این وضعیت بد و بیراه میگوید ولی مسئله اینجا بود که این آقای ( مثلن ) تولید کننده دقیقن همان کسی بود که چن سال پیش من توی شرکتش کار میکردم و خبر دارم که چه آدم شارلاتان و مادر فلان و پدرسوخته ای ست و با رانت فلان معاون وزیر و فلان مقام عالیرتبه که زمان دبیرستان و دانشگاه همکلاسی بوده اند با ادعای تولید ملی و صنعت داخلی میرفت چین و از سوله های بی نام و نشان دره دهات های چین قطعات الکترونیکی آشغال را مفت میخرید و می آورد اینجا مونتاژ میکرد و به اسم جنس مارکدار تحت لیسانس فرو میکرد به خلق الله ... این بابا انقدر اوضاعش خراب بود که حتی برند اصلی هم نمایندگی اش را سالها بود که لغو کرده بود و فقط بخاطر وضعیت تلاونگی ایران نمی توانست پیگیر شکایتش بابت سوء استفاده از برند اصلی بشود ...