به ذهنم رسید که عمر ما هم همینقدر تند و در چشم برهم زدنی میگذرد..سه ماه برای یک پروانه عمریست و برای ما 70 سال نیز عمری..عادت کرده ایم به پیمانه ای که برای زندگیمان برگزیده اند..
میخواستم بگم کاش پروانگی کردن هایمان دیوانگی نباشد کاش در آتشی بسوزیم که "بازندگی" نباشد که این شعر مولانا با همخوانی مهرداد هویدا و سهیلا پورگرامی در ذهنم جاری شد "حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو"
تا "حیلت" را چه بدانیم و "عاشق" را که و "آتش" را نیز
اصراری نیست که از پست حتما نتیجه ی خاص و تفکر برانگیز و در خور تاملی بگیریم..اما خب. بستگی داره کی باشی و چه جوری به زندگی نگاه کنی و آن وقت این زندگی پروانه ای کوتاه و بی وقفه میتونه خیلی با شکوه باشه یا خیلی رقت انگیز...
جعفری نژاد
شنبه 20 آبانماه سال 1391 ساعت 09:03 ق.ظ
پروانه ها نمی خوابن ( شاید ) چون یه بار طعم محبوس بودن تو پیله رو چشیدن ... شاید چون می دونن واسه آزاد بودن یه عمر هم زمان زیادی نیست ، حالا چه فرقی می کنه " یه عمر " سه ماه باشه یا 30 سال یا صد سال ...
سلام بر استاد باقرلو وتمام دوستان... ...نخوابیدن...سوژه ی خیلی از فیلم سازا وهنرمندان تورشته های مختلف هنری و بالاخص سینما بوده و است... جالبه...ما انسان ها علیرغم علم وافرمون خیلی نا دانسته داریم؟! ممنون استاد...اگه اشاره به کوتاهی عمر خودمون هم داشتید ...زیبا اشاره ای بود...ممنون
مریم نگار
شنبه 20 آبانماه سال 1391 ساعت 11:11 ق.ظ
..سه ماه بی وقفه ... ..همجوار گل... ..عشق کردن... ..یعنی نهایت زندگی...
از این به بعد واسه من خواستین دعا کنین بگین عمرت پروانه ای! اما نخوابیدنشو هیچ رقمه نیستم! آیکن یه شیرازی عشق خواب! راستی پروانه ها پس شبا کجا استادن اگه نمی خوابن؟!
سه ماه..
بی وقفه...
بیداری...
.
.
.
همه اش هم که تو این سه ماه تنشون رو به آتیش میزنند. عجب زندگی غبطه برانگیزی ....
به ذهنم رسید که عمر ما هم همینقدر تند و در چشم برهم زدنی میگذرد..سه ماه برای یک پروانه عمریست و برای ما 70 سال نیز عمری..عادت کرده ایم به پیمانه ای که برای زندگیمان برگزیده اند..
میخواستم بگم کاش پروانگی کردن هایمان دیوانگی نباشد
کاش در آتشی بسوزیم که "بازندگی" نباشد
که این شعر مولانا با همخوانی مهرداد هویدا و سهیلا پورگرامی در ذهنم جاری شد
"حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو"
تا "حیلت" را چه بدانیم و "عاشق" را که و "آتش" را نیز
اصراری نیست که از پست حتما نتیجه ی خاص و تفکر برانگیز و در خور تاملی بگیریم..اما خب.
بستگی داره کی باشی و چه جوری به زندگی نگاه کنی
و آن وقت این زندگی پروانه ای کوتاه و بی وقفه میتونه خیلی با شکوه باشه یا خیلی رقت انگیز...
طفلک ها!!!
جالبه اینو نمیدونستم!
خوب شد مسابقه از کی بپرسم شبکه چهار جمعه شب یه چیزی بهت یاد داد!!!
حداقل خوبه که می دونن چقدر وقت برای زندگی دارن ...
سلام
شاید خواب برایشان تعریف دیگری داشته باشد ...
و باز شاید زمان را نیز جور دیگری محاسبه کنند...
پروانه ها نمی خوابن ( شاید ) چون یه بار طعم محبوس بودن تو پیله رو چشیدن ... شاید چون می دونن واسه آزاد بودن یه عمر هم زمان زیادی نیست ، حالا چه فرقی می کنه " یه عمر " سه ماه باشه یا 30 سال یا صد سال ...
سلام بر استاد باقرلو
وتمام دوستان...
...نخوابیدن...سوژه ی خیلی از فیلم سازا وهنرمندان تورشته های مختلف هنری و بالاخص سینما بوده و است...
جالبه...ما انسان ها علیرغم علم وافرمون خیلی نا دانسته داریم؟!
ممنون استاد...اگه اشاره به کوتاهی عمر خودمون هم داشتید ...زیبا اشاره ای بود...ممنون
..سه ماه بی وقفه ...
..همجوار گل...
..عشق کردن...
..یعنی نهایت زندگی...
سلامم
حالا فک کن پروانه ها بخوابن !!...انگار یه جورایی چینش زیبایی های طبیعت رو بالانس می کنن با نخوابیدنشون..
با عمر کوتاهشون حتی
حیف اوقات که یک سر به بطالت برود...
توی همون سه ماه همه کارهاشونو انجام میدن. به دنیا میان بزرگ میشن عاشق میشن زندگی می کنن اما بعضی آدما صد تا سه ماه دارن و هیچ غلطی نمی کنن.
کاش پروانه بودم.....
واقعا؟؟؟؟
استراحت هم نمی کن؟؟
یعنی خدا با این خلقت های عجیبش چیو می خواست به ما بگه؟؟؟
از این به بعد واسه من خواستین دعا کنین بگین عمرت پروانه ای! اما نخوابیدنشو هیچ رقمه نیستم! آیکن یه شیرازی عشق خواب!
راستی پروانه ها پس شبا کجا استادن اگه نمی خوابن؟!
چه جالب، نمیدوستم، واقعا فکک کن!