امشب یک مادر جوان مهمان ما بود با پسرکش ... از این مادرهای نسل دوم و سومی که هرچقدر هم در زندگی شخصی و اجتماعی شان موفق باشند باز آدم قبل از مادر شدنشان خیلی نمیتواند در قد و قوارهء یک مادر تمام عیار ببیندشان ... پسرکش را توی بغلش خواباند و آرااام برد گذاشت روی تخت ما و آمد نشست پیش من و مریم ... هنوز چن دیقه ننشسته بود که صدای گریهء پسرک بلند شد ... مادر دُوید ... نه راه رفتن معمولی ها ... قشنگ دُوید ... خب این اصلن چیز عجیبی نیست ولی یادم رفت بگویم : پای مادر جوان شکسته و در گچ بود ...
مــــ ـــا د ر . . .
واژه ی قشنگیه
و واقعا ورای نسل هاست!
اون لحظه اصلا نمیدونست کچ چیه! پای شکسته چیه!
اوهوم ... جیگر کیان و مامان راضیشو برم من ... چه روز و شب خوبی بود ...
مادر ... یعنی دقیقا همینی که گفتی و دیدیم ...
یاد شعر مادر از شهریار افتادم..
مادر بودن خاصیت ترسناک و شیرین و عجیبیست..
در طبیعت هم همیشه این مادر ها هستند که برای فرزنداشان دست به کارهایی میزنند که در عین عجیب بودن عادیست..عجیب چون عجیب است..عادی چون ان فعل را از یک مادر میبینیم...
به قول بابام تا مادر نباشی نمی تونی درک کنی این حس عجیب رو ...مادر بودن قشنگه ..قربون همه ی مامانا ...
م مثل "مادر"
من امشب این صحنه رودیدم وقتی بچه مادر رو گذاشتم روی تخت و روم کردم انور بچه افتاد بوده پایین
دیدم مادر چه جور دوید.. رنگ به رونداشت
کاش امشب صبح بشه .. و فردا روز خوبی باشه... کاش بچه چیزی نشه....
ورای نسل ها ... اقعا هم همینطوره آقا محسن ...
واقعا حس مادرانه از آن حس هاییست که نسل نمی شناسد. فوق العاده بوووود آقا محسن. حس مادرانه در همان سورپرایز اندینگ پستتان موج می زد.....
ای جانم به این مادر
و به همهء مادرهای خوب
سلام
مادر یعنی ذره ذره مردن برای جان بخشیدن به فرزند...
مادر ماکت خداوند است ...
خدا نگهدار مادر جوان و پسرکش باشه...
مادر...، هیچ واژه ای توصیفش نمی کند.
مخلص کلام ، مادر، مادر است، همین.
اما متن شما خدا بود...
وقتی مادر باشی دیگه این کارا رو فداکاری به حساب نمیاری. اما نمی دونم خدا چی دید تو وجود جنس زن که مادری رو بهش عطا کرد بعدا حتما خودش هم متحیر موند تو کار مادر!
تازه نمی دونی با همین پای شکسته چه فداکارییای دیگه ای که برای بچه ام نمی کنم... تو خونه آهنگ میذارم با همین پام براش می رقصم
هاه هاه ... لایک به کامنت راضیه ...
آخی...عزیزم،راضیه خانم عزیز
خدا به این مادر گل تا ابدصحت
و تندرستی بده..که خونه ای
که توش مادر بیماربشه انگار
همه خونه رو غم گرفته....
مثل همیــــشه نوشتتنون
زیبا بود چون با نگاه ریزبین
و دقیق ونکته طلایی بین
شما نوشته شده بود...
یاحق...
سلام
خدا هم مادرها را حفظ کنه و هم جنابعالی رو با این متن ریزبین و زیباتون.
سبز باشید و برقرار
مادرانگی...خییییلی فراتر از یک غریزه است !
با همان فاصله ای که غریزه تا عشق دارد ..
با اون حال میره بچه رو آروم میکنه و می خوابونه....موقع برگشتن بچه که خودشو زده به خواب پاشو میگیره جلو پای مامان ِ و ... پخش زمین و....( صدالبته که خیلی کوچیکه برای این حرفا) :دی
بزرگ میشن جبران میکنند! (کنایه)
خیلی برام جالبه که بعضی آقایون انقد دقیق و عمیق به احساسات، توجه دارن (-:
مادر بودن پای شکسته و این حرفا نمیشناسه ..حالا از هر نسلی که باشه ...
ماااااااااااااااااممممماااااااااااااااان
این مادر بودن و این حس ها قابل ستایشه
اما از اون قبیل احساساتیه که دوست ندارم هیچ وقت تجربش کنم
یه میلیارد لایک به کامنت رهای عزیز
خب به گمونم هر کسی که بچه ای رو به این دنیا میاره وظیفه داره که با پای شکسته و نشکسته برای هر کاری که بچش احتیاج داره بدوه. باید بدوه .
به دنیا آوردن بچه ای که خودش هیچ اراده ای برای اومدنش نداشته و فقط و فقط با خواست تو اومده، مسئولیت بزرگیه . خیلی بزرگ.
نمه جدی و رهای عزیز منم دقیقا همین افکار شما رو داشتم و 11 سال من و همسرم نخواستیم که بچه ای داشته باشیم و با کلی دلوا\سی و نگرانی خواستیم که بچه ای داشته باشیم حتی بارها تو زمان بارداری \شیمون می شدم و دست و دلم می لرزید از به دنیا اوردنش اما حالا که به دنیا اومده می گم من چطور جلوی به دنیا اومدن همچین موجود نازنینی رو می گرفتم و با اراده خودم مانع از اومدنش میشدم
http://f3.fsm.wikidi.com/aq/aa/jx/218b40d1700c02ed610d35601b18e2dda18748e6.jpg
مادر ها قابل ستایشند ... با دل شکسته هم میدوند ، پای شکسته که سهله ...
الهی که سایه مادرهای عزیز بالای سر فرزندانشون باشه و روح آنهایی که رفته اند شاد و آرام ...
ظرافت نگاهتان بسیار دوستداشتنی است ...
عجیبه !
مادرها عجیب ترین مخلوقات خداوندند ؛
بدترین آدم ها هم می توانند بطور ناگهانی مادرهای خوبی ازآب درآیند ؛
مادرند دیگر
سلام
ببخشید شما خبری از عمه زری و اقای پژوم ندارید؟
اگر سختتان نبود روی اسمم کلیک کنید و جوابم را بدهید.
البته که شما یک نفر همیشه سختتان است جواب یکی را بدهید. الاخص اگر آن یک نفر من باشم.
:))
میتینگ عزیز
اقلاً صبر کن، اگر بندهء خدا جوابت را نداد آن وقت دعوایش کن و اخم کن.
انصاف هم خوب چیزی است واقعاً!!!
سلام و صبح عالی به خیر و شادمانی
این لینک :
https://accounts.google.com/ServiceLogin?service=reader&passive=1209600&continue=https://www.google.com/reader/view/?hl%3Den%26tab%3Dmy&followup=https://www.google.com/reader/view/?hl%3Den%26tab%3Dmy&hl=en
دوست عزیز! این حرف های من سر دراز دارد و به اولولون قبلی در پرشین بلاگ بر می گردد. هر چند این بار و یک بار دیگر آن هم به توصیه جناب پژوم ایشان لطف کردند و در وبلاگ ما قدم رنجه فرمودند، اما کلهم اجمعین از تمام خصایص یک کرگدن پیروی کرده و تک شاخشان را به در وبلاگ کمتر کسی می کوبند. البته شاید موضوعات و سبک بنده، باب میلشان نیست. اما با توجه به شناخت خوبی که از ایشان دارم و ایشان روحشان نیز خبر ندارد، می دانم اهل بی اعتنایی و خودگرفتگی! و غیره نیستند. اما والا بی جواب گذاشتن و توجه نکردن هم حدی دارد. آنقدر که مرا به خواننده ی خاموششان تبدیل کردند. این شکلک هم ته مانده ی عصبانیت چند سال پیش است.
_______ _______ _______ _______
جناب محسن باقرلوی عزیز! که هم به خودتان و هم برادر گرامی و آن عکسداستان کذایی ارادت بسیار داشته و دارم! همین چند روز پیش خواستم خصوصی بگویم، اما صدا از سنگ در آمد از شما در نیامد. این بود که مجبور شدم...
به هر حال متشکرم. سلام برسانید به هردویشان ممنون می شوم. البته اگر ...
سلام علیکم
چی می تونه مادرو توصیف کنه؟
سلام
لایک به کامنت دل آرام