ماشین من خیلی وخت است که صبح ها سرویس بچچه های شرکت است ، حتی خیلی قبلتر از اینکه کارمند این شرکت باشم ... در بُرهه های مختلف این سه سال و اندی من و ماشینم مسافران صبحگاهی زیادی را دیده ایم و مسیر خانه تا شرکت را همراهشان بوده ایم ... جدیدن یک خانمی به همکاران شرکت و مسافران صبحگاهی اضافه شده است که امروز دخترک چار پنج ساله اش نیز همراش بود که سر به سر گذاشتنش و شنیدن شیرین زبانی های خجولانه اش راه را کوتاه میکرد ... اسمش را که قبلتر از مادرش شنیده بودم صدا زدم و مسافران ماشین را یکی یکی به اسم براش معرفی کردم تا رسیدم به خودم ... گفتم : اسم من محسنه ... با تعجب و ناباور نگام کرد طوری که انگار دارم دروغ میگویم ... چند لحظه مکث کرد و گفت : نه ... گفتم : والا باور کن اسمم محسنه ... زلال و ملیح خندید و گفت : نخیر تو اسمت سرویسه !

نظرات 26 + ارسال نظر
نگین سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

زلال ِ زلالن این بچه ها...

مث ِ زلالی ِ یه رودخونه...

بانوی اجاره ای سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ب.ظ

باقرلوی ِ جان
هیچ میدانی این روزها آتیش میزند کلامت
مادر ...
دخترک ...
.....
....
....
....
آهسته می گریم ...

م . ح . م . د سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ب.ظ

بچچه ها فرشته ان ...

دکولته بانو سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ب.ظ

عززززززززززززیزم ...

نرگس۲۰ چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 ق.ظ



امان از این شیرین زبانی بچه ها که گاهی به لبخند پت پهنی مهمانت میکنن

جعفری نژاد چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ق.ظ

بچه ها آدم ها رو از روی موارد کاربریشون می شناسن

مثلا آقا شکلاتی ، خاله آدانسی یا همین " آقای سرویس "

امیدوارم نسل بعد از ما مثل نسل ما نباشه ، یعنی عادت نکنه به خواستن آدم ها صرفا برای کاربریشون

یه جورایی فکر می کنم ما از بچگی بد عادت شدیم ، می دونی ؟

بابک اسحاقی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ق.ظ

حالا خوبه نگفته دهنت سرویسه

لرمانتف چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:49 ق.ظ http://kakestan.blogfa.com

حرف ِ راست را باید از بچه شنید :دی

م چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:50 ق.ظ

یه سوال برام پیش اومد...
دقیقا الان کجای پستت بانوی اجاره ای آتیش زد ؟

بگو شاید ما هم آتیش گرفتیم...

تیراژه چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:08 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

چند تا راننده سرویس هستن که یک روز صبح یه مسافر کوچولو و شیرین زبون با صداقتی که هنوز آلوده ی رنگ و تعارفات بزرگسالی نشده اینطوری باهاش حرف بزنه
و بعد اون راننده سرویسه مثل خیلی های دیگه فقط اکتفا نکنه به خندیدن و قربون صدقه ی دخترک رفتن یا احیانا توی ذهن مسخره کردنش
و بعد شب که میشه همین رو سوژه ی پستش کنه
و یه ماجرا که نه..یک گفتگوی کوچولو تبدیل بشه به یه پست که دل آدم رو میلرزونه..
از اون لرزیدن های صادقانه و کودکانه و زلال..

چند نفر هستن که اینطوری باشن؟..

مرسی جناب باقرلو...برای بودن و نوشتن ات.

یه مریم جدید چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 ق.ظ http://newmaryam.blogsky.com

سلام

ممنون برای زلالی این پست، برای شیرینی اش، برای دلنشینی اش.

مریم انصاری چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:43 ق.ظ

دوست پدرم (به پدرم): «آقا مخلصیم.»

چند روز بعد... من (به مامانم /// سه چهار ساله بودم): «این آقائه رو من می شناسما.»

مامانم: «کیه؟»

من: «مخلص باباس.»

پروین چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:48 ق.ظ

آقا سرویس ... عزیزم...

بیل کازبی سالها پیش برنامه ای داشت به نام: kids say the darndest things که دربارهء هیمن قسم حرفهای صادقانه و بی پرده ای بود که بچه ها با معصومیت تمام میگویند. در اولین سالهای ورودم به کانادا، این اولین برنامه ای بود که خندهء از ته دل را برایم به ارمغان آورد.

محمد مهدی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:20 ق.ظ http://mmbazari.blogfa.com



سلام

مهم است که چگونه معرفی میشویم ...و اینکه چگونه خودمان را معرفی کنیم و باز اینکه فرصت ها اندک است ...

نینا چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:47 ق.ظ http://taleghani.persianblog.ir/

بچه کلا دو پهلو حرف زده

گیل دختر چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ق.ظ http://barayedokhtaram.blogfa.com

ای جااااااااااان ... بچه همیشه غافلگیر میکنن آدمو با شیرین زبونی هاشون ...

ارش پیرزاده چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:55 ق.ظ

ای جان ....

yasna چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:18 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

آخیییی .. حتما مامانه هر وقت که شما می اومدی می گفته بدو سرویس اومد...

یک لیلی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:41 ب.ظ http://yaraftab.blogsky.com

خدایا صداقت هایمان را پایدار و زلال تگه دار.

sanjaghak چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:44 ب.ظ

سلام استاد
سلام دوستان
میگم خوبه شما رو با برنج محسن که خوبم قد میکشه اشتباه نگرفته...اینم از اسم کذاشتن تو مملکت گل و بلبل...
مزاح کردم...ولی چه خوب میشد اگه همه مون به زلالی این بچه ها بودیم و لوح روشن و سفید دلامونو با دروغ و دورویی و ریا ، سیاه و کدر نکرده بودیم...
خدایا....

ماجراهای مریمی چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:45 ب.ظ http://merrymiriam.persianblog.ir/

آخخخخخخخخخخخی (((((((:

راضیه چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:58 ب.ظ

خب مگه غیر اینی؟ سرویسی دیگه!

راضیه چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:00 ب.ظ

کاش بچهه نمی فهمید تو اسمت محسنه تا حالا می گفت سرویس اومد، حالا تو خونه جلوی باباش می گه محسن اومد دنبالت مامان! حالا خر بیار و باقالی بار کن

بی نام چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ب.ظ

منظورش دهن سرویس نبوده ؟!!۱

محسن باقرلو چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ

شاید !

سبز مثل سبز چهارشنبه 15 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام به یکی از بزرگان وبلاگ

آقا محسن.......
آقای سرویس.....

ویا هر اسم دیگه

میدونم و میدونیم که بزرگی و پاک و زلال

انشاالله همیشه سبز باشی و برقرار

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.