جعفری نژاد
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 ساعت 12:03 ق.ظ
قربان امیدوارم مطلع باشید که این قبیل پست های مصور عواقب اخروی غیر قابل وصف و تصوری دارد . شما قدرت آه و ناله ی نیمه شب پنجشنبه ی مشتی شکمو و عشاق لواشک را دست کم نگیرید ، به هیچ وجه من الوجوه
از ما گفتن
ضمنن با دیدن عکس بالاخره شیر فهم شدیم که حقن و انصافن ریشه ی کلمه ی شیرین و وزین لواشک همان " لحاف + تشک " است که احتمالا به دلیل سهولت استعمال مرخم گشته است از من انتظار نداشته باش که بگم " نوش جان "
محسن باقرلو
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 ساعت 12:06 ق.ظ
جعفری جان اتفاقن من طعم ترش دوس نمیدارم مخصوصن از لواشک و قره قروت که کللن متنفرم !
به رنگش میاد که شیرین باشه بیشتر تا ترش،احیاناً تِیستش نکردین محسن خان؟لواشک شیرین خوشمزس ها
دایانا
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 ساعت 03:17 ق.ظ
چرا؟ آخه چرا؟ نه واقعا چرا؟ چرا؟ چرا؟ چراااااااااااااااااااا؟ من الان ساعت سه و نیم نصفه شب لواشک از کجا گیر بیارم. چرا این کارو کردین با من؟ چرا؟ مگه من چه بدی با شما داشتم؟ ماماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان من لواشک می خوام لواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشک
وای خدا دیشب داشتم تو چت به محمد میگفتم برام از اراک لواشک خونگی بفرسته یک مدتیه مدام هوس لواشک میکنم و تقریبا هیچ لواشکی هم آنطور که باید باب طبعم نیست! حالا صر صبحی باید این عکس رو ببینم! گسی چه میداند ..شاید عدل این یکی همان طعمی را داشته که بنده دوست دارم! خب؟ الان تکلیف من چیه؟ ولی چرا اینقدر بزرگه این؟!!! کفاف یک هیآت را میدهد.
جعفری نژاد
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 ساعت 10:05 ق.ظ
کامتان شیرین ، تا ابد
ترشی و تلخی های زندگی هم بماند برای دشمنان تان
هر چند در اصل قضیه توفیری نمی کند و شما به دلیل مشارکت در امر ناپسند دلبری از خلق الله ، مشمول آه و ناله های جماعت " عشاق اللواشک ِ " مقیم بلاگستان خواهید شد
نیمه جدی
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 ساعت 10:20 ق.ظ
هر چند که لواشکی نیستم اما الان دهنم پر آب شده واقعا ولی خدا رو شکر به دلیل مورد استقبال نبودن لواشک در خونه ی ما یه کوچولو لواشک پیدا می شه که از موقعیت اسفبار نجاتیده شوم :)) پس می گویم نووووووووووووش جان
میبخشید دوباره مزاحم اوقاتتون میشم ها فقط یک سوال دارم از محضرتون! امیدوارم صادقانه جواب بدید!
آیا شما احیانا به روح اعتقاد دارید جناب باقرلو؟! اخه من الان توی این بارون و با وجود مهمان داری و هزار و یک بدبختی لواشک خانگی از کجا تهیه کنم آخهههههه؟!!!!
سلام واقعا خیلی باید خوشمزه باشه من عاشق لواشکم با حضورتون کلاس هنر را منور کنید. سپاس
sanjaghak
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 ساعت 12:38 ب.ظ
سلام... در این دوره و زمونه انتخاب بجایی است استاد باقرلو... چون کاری جز لیس زدن یک لواشک گنده و پهن نیست که انجام بدهیم ما .... باور بفرمایید تعلیق جالبی است اگر بنده ی حقیر منظور نگارنده را درست برداشت کرده باشم.... عالیست....
دل بچه های مردم رو آب میکنین گناه داره ها!
+ نوش جان
قربان امیدوارم مطلع باشید که این قبیل پست های مصور عواقب اخروی غیر قابل وصف و تصوری دارد . شما قدرت آه و ناله ی نیمه شب پنجشنبه ی مشتی شکمو و عشاق لواشک را دست کم نگیرید ، به هیچ وجه من الوجوه
از ما گفتن
ضمنن با دیدن عکس بالاخره شیر فهم شدیم که حقن و انصافن ریشه ی کلمه ی شیرین و وزین لواشک همان " لحاف + تشک " است که احتمالا به دلیل سهولت استعمال مرخم گشته است
از من انتظار نداشته باش که بگم " نوش جان "
جعفری جان
اتفاقن من طعم ترش دوس نمیدارم
مخصوصن از لواشک و قره قروت که کللن متنفرم !
فک کنم سر شبی اندازه یک بیستم سایز این لواشک رو خوردم الان زیاد دلم نخواست

نووش جونتون آقا محسن ... حتما طعم شیرینش هستش (سیب و هلو) ...
خب ما الان دلمون خواس :|
سلام و شب خوش.
محسن خان این کارار رو با ما نکنیددد...
یعنی چی من الان دلم لواشکک خواستتتت
به به عجب عکس دلربایی !!
ززززززززززززززززززززززززززززززززززززز
به رنگش میاد که شیرین باشه بیشتر تا ترش،احیاناً تِیستش نکردین محسن خان؟لواشک شیرین خوشمزس ها
چرا؟ آخه چرا؟ نه واقعا چرا؟ چرا؟ چرا؟ چراااااااااااااااااااا؟
من الان ساعت سه و نیم نصفه شب لواشک از کجا گیر بیارم.
چرا این کارو کردین با من؟ چرا؟ مگه من چه بدی با شما داشتم؟
ماماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان من لواشک می خوام
لواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشک
ای خدااااااااااا
:(((((((((
به به!
نمیگین خانم باردار از اینجا رد میشه خو؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وای خدا
دیشب داشتم تو چت به محمد میگفتم برام از اراک لواشک خونگی بفرسته
یک مدتیه مدام هوس لواشک میکنم و تقریبا هیچ لواشکی هم آنطور که باید باب طبعم نیست!
حالا صر صبحی باید این عکس رو ببینم!
گسی چه میداند ..شاید عدل این یکی همان طعمی را داشته که بنده دوست دارم! خب؟ الان تکلیف من چیه؟
ولی چرا اینقدر بزرگه این؟!!! کفاف یک هیآت را میدهد.
کامتان شیرین ، تا ابد
ترشی و تلخی های زندگی هم بماند برای دشمنان تان
هر چند در اصل قضیه توفیری نمی کند و شما به دلیل مشارکت در امر ناپسند دلبری از خلق الله ، مشمول آه و ناله های جماعت " عشاق اللواشک ِ " مقیم بلاگستان خواهید شد
چه لواشک هیوجیه ! یا همون بیوک خودمونه!
خوردینش؟؟؟
اما الان دهنم پر آب شده واقعا
ولی خدا رو شکر به دلیل مورد استقبال نبودن لواشک در خونه ی ما یه کوچولو لواشک پیدا می شه که از موقعیت اسفبار نجاتیده شوم :))
پس می گویم نووووووووووووش جان
ترش بود نه؟یعنی الان رسما به ملچ ملوچ افتادما.
خوشمزه بود نه؟خوش به حالتون
میقه.منم لواشک میقه
بعداونوخت کی درس کرده بود؟
واااااااااااای ی ی ی
میبخشید دوباره مزاحم اوقاتتون میشم ها
فقط یک سوال دارم از محضرتون!
امیدوارم صادقانه جواب بدید!
آیا شما احیانا به روح اعتقاد دارید جناب باقرلو؟!
اخه من الان توی این بارون و با وجود مهمان داری و هزار و یک بدبختی
لواشک خانگی از کجا تهیه کنم آخهههههه؟!!!!
سلام واقعا خیلی باید خوشمزه باشه من عاشق لواشکم
با حضورتون کلاس هنر را منور کنید. سپاس
سلام...
در این دوره و زمونه انتخاب بجایی است استاد باقرلو...
چون کاری جز لیس زدن یک لواشک گنده و پهن نیست که انجام بدهیم ما ....
باور بفرمایید تعلیق جالبی است اگر بنده ی حقیر منظور نگارنده را درست برداشت کرده باشم....
عالیست....
چیز ِ بیخودیست لواشک!
این آقای ایستاده کی هستند؟؟معرفی نکردید...(آیکون کوچه علی چپ زدن و اینا..)
یه پالتو پوست از توش درمیاد
خدا از سر تقصیراتت بگذره محسن باقرلو :دی
واقعا هم لوااااااشــــــــک برازنده این تصویر هستش ... نوش جونتون . بعدا مزه اش رو برای ما تعریف کنید بی زحمت ...
محض ترش بودنش دهنم آب افتاد ولی حالا که ترش نیس...کلن حال نمیکنم با اینجوری جات!
منم میخوام خو
می خواین لواشکتونو تو کتاب رکوردهای گینس ثبت کنین آخه اون شکلی عکستون :))