همیشه راحت ترین کار این است که آدم کنار گود بایستد و فریاد بزند : لِنگش کن ... مثلن بگوئیم ای بابا فلانی اگر آدم بود و اراده داشت که عملی و مفنگی نمیشد ... یا فلانی اگر شعور داشت الان الکلی نبود ... یا فلانی اگر مغز توی کله اش بود که بهش نمیگفتند قمارباز ... یا صدها قضاوت از همین دست ... اما باید پاش بیفتد و موقعیتش پیش بیاید تا خودمان را محک بزنیم و ببینیم در موقعیتهای مشابه خودمان چن مرده یا چن زنه حلاجیم ... مثلن خود من همیشه وختی سرنوشت تلخ بعضی از قماربازها را می شنیدم با خودم میگفتم آخر چطور ممکن است یک آدم عاقل و بالغ بنشیند پای قمار و سر یک بازی دار و ندارش را ببازد و خلاص ؟ ... اما امشب که یکی از بچچه ها نشست قوانین و قواعد بازی پوکر را برام تشریح کرد و برای اولین بار در عمرم آنهم با یک جمع ده نفره بازی کردم وختی هی میباختم اما مززه میداد وختی در کوران بازی حلاوت و هیجان نفسگیر رو شدن ورقها و از عرش به فرش رسیدنهای لحظه ای مستم میکرد وختی تلخی از دست دادن پولهایم را به هیچ می انگاشتم ... تازه فهمیدم چطور ممکن است !

نظرات 13 + ارسال نظر
شازده کوچولو شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:28 ق.ظ

محسن خااااااان ینی دست از بازی پلیس و بازرس دست برداشتید؟ خدارو هزار مرتبه شکر

شازده کوچولو شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:29 ق.ظ

راستی جایزه اول شدن بنده فراموش نشه لطفا

محسن باقرلو شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ق.ظ

نه اتفاقن قبل و بعدش مافیا بازی کردیم
و طبق معمول وخت و انرژی و اعصابمون به گا رفت !

نینا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ق.ظ

در گوشی میگم داداشی، منم تا حالا بازی کردم. خیلی حال میده

بیوطن شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:48 ق.ظ

خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

می فهمم ات اخوی

جعفری نژاد شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:45 ق.ظ

پوکر خود خود خود جنسه ...

مریم شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ق.ظ http://pasargad529@yahoo.com

نکن
نکن برادر من
این کارا آخر عاقبت نداره جونم
این امر به منکر و نهی از معروف بودا.

ماجراهای مریمی شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ب.ظ http://merrymiriam.persianblog.ir/

سر پول بازی نکن هیچ‌وقت
زغال خوب و رفیق بد و ...

مهربان شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:55 ب.ظ http://mehrabanam.blogsky.com/

تو از اونایی می شدی که می رفتن سر میز دارو ندار و لباس و ماشینشونو می دادن و دست خالی می یو مدن بیرون...

خدا رو شکر اطرافت کازینو نیست.

محمد مهدی شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:35 ب.ظ http://mmbazari.blogfa.com

سلام

ما همه قمار بازیم ... قمار لحظه های ... فقط تلخیها را دیر میفهمیم ...خیلی دیر ...

آوا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:47 ب.ظ

آره..تا توی گود نری
حــــس چــرخش
دایره رو نمیشه
فهمید.........
یاحق...

پروین یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:34 ب.ظ

ایشالا تو قمار زندگی نبازی برادر من (آیکون کامنت کلیشه ای)

اما کلا باختن بد است و لکن همیشه بردن لذت بخش و خوب. اینطور نباشد که به باختن بی اعتنا شوید. این باختن ها زندگی شما جوانها را به آتش میکشد. مع الاسف (یعنی خیال میکنیم این یعنی پس بنابراین)از آن دوری کنید .....

[ بدون نام ] یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:10 ب.ظ

تویی تویی قمار باز با یک دل هوسباز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.