ساعت نزدیک ده شب است و من خسته از یک روز کاری شلوغ اما پویا ، سرزنده و موفق دارم برمیگردم خانه ... رانندگی در خیابانهای نسبتن خلوت با پس زمینهء موزیکهای تند احسان حقشناس لذذت بخش است ... هوس میکنم زنگ بزنم به کیامهر و حال خودش ، مهربان و مانی را بپرسم ... یحتمل مثل همیشه شارژ ندارم ولی می گویم بی خیال فوقش وسط مکالمه قطع میشود ! ... زنگ میزنم ... هنوز زنگ دوم نخورده کیا گوشی را بر میدارد ... صداش میخندد ... طولانی تر از حد معمول و متعارف یک مکالمهء در حال رانندگی حرف می زنیم و روحم شاد میشود از شادی سرشار این روزهاش ... از زلالی و مهربانی و باعشق بودن این بشر ... از انسان بودنش از رفیق بودنش حالم خوش میشود ... در خانه که میرسم با همسایهء روبرویی خوش و بش می کنم و وختی کلید می اندازم و مریم از پنجره طبقه سوم نگاه میکند و دست تکان میدهد با خوشرویی و لبخند و صدای بلند و سرحال جوابش را می دهم و بعد با مامان و بابا گپ کوتاه سرخوشانه ای می زنم و با همین 110 کیلو وزن و با همین مچ درد کشنده از پله ها عین بچچه کوچولوها سبکبال میدوم بالا ... کللن همه چیز دنیا همینطوری است ... اثر پروانه ای یعنی همین ... آدم باید سعی کند خودش را به آدم خوب ها بیشتر وصل کند ... باید سعی کند خوبی ها را توی زندگی اش بولد کند ... سخت است با اینهمه گیر و گرفتاری و زخم های فیزیکی و متافیزیکی ! ولی شدنی است ...
.
پی نوشت :
در راستای همین بولد کردن خوبی ها و قشنگی ها این پستِ محبوب عزیز را بخوانید و لذذت ببرید
.
اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
سخت است ولی راه دارد !!! ... روزی چند بار این جمله رو تو آینه با خودت تکرار کن ... والله ...
چقدر نامردی ... برا همین بود که همین یه ربع پیش بهت گفتم :(( یه زنگ به بابک بزن، انقدر بی توجهی نکن ... اون همیشه هواتو داره ولی تو ... )) با خیال راحت گفتی اوکی می زنم اوکی، توام بیا آپدیتم تموم شد، بخون ... هوم !؟ ...
حقشه با مشت بزنم تو چشت که لبخندت زیباتر بشه عزیزم !!!!!!!!!
سلامم دیگه فقط و....
آخه گفتم پابرهنه نپرم وسط یه گفتمان جانانه ی زن و شوهری
http://namenegari.persianblog.ir/
فدای محبتت محسن جان
آدم خوبه تویی
چقدر این پست حس و حال خوبی داشت
ممنون بابت همه چی
یه روز بیا سه تایی بریم استخر
من و تو و مانی
والا الان منم با خوندن این پست ، حس میکنم حالم خوبه خیلی.
ایشالا همیشه سرحال و سبکبال باشید.
چقدر این پست اول صبحی چسبید بهم... چقدر خوب بود... حال ِ خوبم خوب تر شد داداش!
باید بگم که کاملاً با نگاهت توی این پست موافقم و اصلا خودم هم سعی می کنم که سبک زندگیم همین طوریا باشه...
از خوبی بابک هم که هر چی بگی کم گفتی! واقعا نازنینه این بشر
از خواننده های خاموشتون هستم
یه زمانی که هرروز آپ می کردید میخوندم حالا هم که کمتر آپ می کنید باز میخونمتون
اصلا و ابدا نمیشناسمتون ولی همیشه دوست داشتم چهارشنبه ها که میرید نیکو صفت بیام ببینمتون
یه جورایی منشتون رو دوست داشتم
پریشب خواب دیدم اومدم خونتون مریم خانم انقدر با محبت رفتار میکردن که انگار سالهاست همو میشناسیم . شما هم مهربون بودید عین نوشته هاتون
نمیدونم تعبیرش چیه ولی این پست عجیب خوابمو برام زنده کرد
شاد و سربلند باشید.
کلا این پست خیلی حال خوب کن بود
کلا همممممممممممممممممتون
خیلی گلید وماه.کلا مخلص همتون
هسسسسسسسسسستیم
و غریبه عزیز:خوابتون خیراست
انشالله و درست خواب دیدین
مریم خانم بامحبتن وخوب...
بیشتر از اون چه که فکرش
رو بکنین..سلامت وپایدارو
سرفراز و دل شاد باشید
انشالله..................
یاحق...
تا حدی موافقم ...اگه باور کنیم به معنای غلیظ کلمه ی باور ...
وای چقدر حس خوب توی این پست هست از حال خوب خودت بگیر تا حال کیا و خوش وبش با مامان بابا روبراه بودن مریم
لذت بردم محسن
امیدوارم همیشه همینجور سبکبال باشی و شاد
شاید بعد از مدت ها یه پست با انرژی مثبت زیاد ازتون خوندم ...
حال خوشی که از نوشته هاتون فرستادید مستدام
آفررررررین.
این درسته!
ایشالا همیشه سرحال و روبه راه باشید.
سخته ولی میشود. دقیقا.." اما اگر بگذارند
مرسی آقا به خاطر این پست حال خوب کن ...مرسی..
من واقعن خوشحالم به خاطر این پست. خیلی خوشحال.
اون روزی که شما به پست ما لینک بدین، قطعاً یه روز بی نظیر و باور نکردنی خواهد بود...
اینجاست که مریم بانو وارد می شوند و با صدای بلند امر می کند که زن داداش و برادر شوهر این همه به هم نان قرض دهند و پپسی برای یکدیگر باز نکنند و بروند هر کدام در گوشه ای نشسته و کشکشان را بسابند.
واضح است که باور نکردنی به عنوان صفت ِ روز... اشاره به "من و این همه خوشبختی محاله" دارد.
ای کاش از این ادم ها تو زندگیمون زیاد بشند روز به روز
من چند تایی لازم دارم
چقدر خوب نوشتید...زندگی یعنی دیدن همین چیزها همین خنده های زیبا...حس خوبی داشت این پست..جناب باقرلو..
آدم باید سعی کند خودش را به آدم خوب ها بیشتر وصل کند ...
کاملااااااااااا با این جمله موافقم
حس عجیبیه یکی که آدمو ندیده خواب آدمو ببینه، و جالب ترش اینکه تو خواب، تو آدم مثبتی بوده باشی ...
ضمنا جیگر تو آوا جونم ...
آخ که چقدر دلم این حال و هوا را خواست. از همه بیشتر مریمی که از پنجرهء طبقهء سوم برایم دست تکان بدهد و با لبخند بهم خوشآمد بگوید.
حال خوشات مستدام باشد محسن جان
سه تایی هم برید استخر با بابک و مانی. خوش بحال سه تایی تون
حال های خوش مستـــــــــــــدام.
فدای شما مریم
جاااااااااااااااانم
یاحق...
جالبه غم و شادی یه جورایی مسری و تداعی گره. شما یه پست ناراحت مینویسی به طور مثال همه یاد غم و اندوهشان میفتند جز اندکی که روحیه میدن و اینا بقیه شروع به اه و ناله میکنند وقتی برعکس میشه هم میبینی بابا این همه ادم نالان میتونند خوشحال و سرحال باشند لازمه یه جرقه ای به احساسشون خورده شه مثل اشارات این پست!
انصافن حال میکنم میبینم این طور پر انرژی و با طراوتی
سر بزن جنگل شو
سلام
گاهی در اوج نا امیدی و بی حوصلگی وقتی با یکی از دوستایی که خیلی باهاش خاطره های خوبی داری گپی هرچند کوتاه بزنی کلی حالتو عوض میکنه
من یکیشو دارم اما خیلی وقته باهاش صحبت نکردم این پست رو که خوندم دلم بذاش تنگ شد برم یه زنگی بهش بزنم
به وبلاگ منم سر بزنید خوشحال میشم