هنوز به اینجا عادت نکردم ... عین وختی که آدم میره شهرستان خونهء فامیل مهمونی ... می دونی که امنه ... گرمه ... خوبه ... خونه س دیگه ... حتی شاید بهتر و شیک تر از خونهء خودت ... ولی باز توش راحت نیستی ... همه جوره ازت پذیرایی می کنن با کللی عزّت و احترام ... ولی باز یه چیزی انگار کمه ... معذبی ... منگ و ملنگی ... حیرونی ... الان من اینجا اینجوری ام هنوز ... ولی اینایی که گفتم مال وختیه که قراره مهمون باشی و دیر یا زود برگردی ... نه مال وختی که هجرت کردی با تمام ساک و چمدونات ... با همیشه ها و ریشه هات ... پس باید ساک و چمدونامو کم کم باز کنم و وسائلامو بچینم ... آخه من دیگه قرار نیس برگردم ! ... باید به خونهء جدیدم عادت کنم ...
منم دارم میسازم تو بلاگ اسکای ...
با افتخار لینک شما اصلاح شد
من عاشق این آیکون بلاگ اسکایم
سلام . این نقل مکان ها قصه اش چیه ؟
سر بما نمیزنی رفیق : خبطی خطایی از ما سرزده ؟
حالا تازه درد ما بی خانمان ها رو میفهمی
خونه ی نو مبارک. به زودی عادت میکنید.


عکسی که برای این پست گذاشتید فوق العاده زیباست.
تنها چیزی که اینجا کم داره اون عکس کرگدنی بود که بالای صفحه تون بود و اینجا نیست. خیلی باحال بود.کاش میتونستید به اینجا منتقلش کنید.
ضمن اینکه آیکون تصویری های کامنت ها هم اینجا خیلی باحالتره.
مبارکه
ظهربخیر..
آقا ما اسباب کشی کردیم اساسی
دوتا پست قبلی رو هم پاکوندیم! بهتره شارژ باشیمو شارژ شروع کنیم...نه؟
وگر نه دشمن از تضعیف روحیه ی ما سو استفاده میکنه..
salam refigh.....manzele no mobarak
...سلااام بر خانه جدید کرگدن...انشاالله برات خوش روزی و خوش یمن باشه....اما میتونی دو تا جارو داشته باشی همزمان...شما دینامیزم شو داری...ایده و قلم و عشق و علاقه شو داری...پس هردو جا بنویس...
مبارکا باشه
خوب یه کم به آدم بر میخوره
کادو چی بگیرم واسه خونه ی نو؟
اینم خودش تصمیمی است
موفق باشید هر جا که هستین
سلام
اینجا زیادی شیک است.حال نمیدهد.ما در همان خانهی کلنگی خود به انتظار مینشینیم شاید فرجی شد!!!!
همیسه ها وریشه ها را هرگز نمیتوان هجرت داد .میمانند همانجا که ریشه کرده اند.موفق باشی
کرگدن جان
چرا بعد از ده سال یه دامین شخصی برای خودت راه نمی اندازی ؟
خوب فکری کردی ، نه؟
اینجا بهتون میاد
محسن خان سلام. سلامی از کنار آبهای نیلگون خلیج فارس.
آقا منزل نو مبارک. اینشالله چرخای ماشین جدید براتون بچرخه.
از سفر که برگشتم لینکتون را هم عوض می کنم.
خانه ی جدیدتان مبارک آقا/
همچنان دنبالتان میکنیم .
حتی با چراغ خاموش/
محسن خان! خونه جدید مبارک! حالا بالا شهر گرفتی یا پایین شهر؟!
نکنه شما رو هم عین این شرکتهای دولتی از تهرون انداختن بیرون!
سلام و حال شوما چطوره و اینا
خداییش اون بوترابی ملعون هم وبلاگ بزنه عمرا اولین روز تا ساعت شش عصر ۴۰۰ تا بازدیدکننده داشته باشه!...پس غم به دلت راه نده و از لج پرشین بلاگ هم که شده راه براه آپدیتای شاد با موضوع ؛من چقدر خوشحالم!؛ انجام بده تا چششون درآد!...
آقا مبارکه!
به زودی به شما خواهیم پیوست!!! وقتی شما با اون همه پست بتونی دل بکنی خب ما هم
یقینآ می توانیم دیگر!
خوب یارو مغازه شو هم میخواد ببنده میگه به علت فوت بابای گور به گورم,یهو عین خر کر کره رو نمیده پایین
خوب به آدم بر میخوره یهو عین گاو بستن بعد میگن تعطیله ....به گربه گفتن شما شمش طلا میرینی ....والله
منم عاشق این آیکونه ام
بابا آن لاین
سلام
)
من اینجا رو دوس ندارم
من همون وبت رو بیشتر خوشم میومد.
منظورم به ظاهرشه وگرنه مطالبش که هیچی هر دو تاش یه جورند
برگرد
نمون
( بگو به تو چه مربوطه
چه عجب این یکی کامنتمو نخورد
از صب دو بار کامنت گذاشتم هر دو بار خورد تو دیوار و برگشت.
من دلم می خواد وقتی کرگدن رو باز می کنم اول همه رنگش رو ببینم
بهم یه حس تازه میده. من اون عکس کرگدن رو خیلی دوس داشتم
عکس و رنگ رو سعی میکنم یه کاری ش بکنم ...
ولی بر نمی گردم !
همه تبریک گفته بودن الا من
من هم تبریک می گم.
امیدوارم خوش باشید
مهم بودن شماست
چه آنجا و چه اینجا
راستیاتش لینکتان را اصلاح نمی کنیم
یک حسی می گوید که بر می گردید
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
نمی دونم چه ربطی داشت
بی ربط بود شاید
من لینکتو درست کردم...یعنی لینک بلاگ اسکای رو گذاشتم...
ولی خودمونیم...دلم واسه آیکونهای پرشین بلاگ تنگ میشه
برگرد...برگرد...پشیمون میشی آخر....
حقیقتش آق محسن من هم از بلاگ اسکای خوشم نمیاد ! کاش راهی بود که برگردی ! اون منزلت خیلی صمیمانه تر بود ! ول شاعر میگه :
صلاح مملکت خویش
خسروان دانند !
هرجور راحتی
منزل نو مبارک
به اینجا هم عادت می کنید
منزل نو مبارک!
حالا که کوچ کشیدید اگر به دیار غربت یعنی wordpress یا blogspot کوچ میکشیدید بهتر نبود؟!
من اینجا رو دوس ندارم.یجوریه!
خاطره بازی مثل تو...ازش بعیده!برگرد.هیچ جا خونه خود آدم نمیشه.از من عبرت بگیر!
خونه جدید مبارک
اقا همش ما رو تو زحمت می اندازید با این خونه تکونی ها. مخصوصا وقتی که پورد جی میل ات رو هم گم کنی...
چرا این بازدیدت نمیشه ۵۰۰ تا ؟ گیر کرده رو ۴۹۹ ...
خب
اجازه بده من هم خونه ی جدیدو تبریک بگم
این بغض ناگزیرو درک می کنم
اما عادت خواهی کرد
اینجا هم اونقدر قشقرق به پا خواهی کرد که دیگه حتی یادی از کرگدن پرشین بلاگ نکنی
خواهشا با بدن دردتون مقابله کنید و تو این خونه جدید بمونید چون اکثرا جا میزنن و نمیتونن با هجوم خاطراتشون مبارزه کنن و برمیگردن سر خونه قبلی اما من تغییر رو دوست دارم.
مبارک باشه
بالاخره ۵۰۰ رو رد کرد ... شد ۵۳۰ ... دمت گرم ...
همین الان بلاگفای خاک بر سر هم به ملکوت اعلا پیوست.از بلاگ اسکای راضی هستید ما هم کوچ کنیم؟
فقط جهت حالگیری شازده کیامهر اومدم بگم اینجا هم خیلی عالیه هیچم...به اینجا هم عادت میکگنیم بر چشم بر هم زدنی...مرگ بر استکبار
ایراد اینجا اینه جدیدت اون وب رو نداره...انگار شوخیه!
خوبش هم اینه که نظرات رو کامل نشون میده و نیاز به ژانگولر بازی و گامنت در کردن نیست!
حال منو داری وقتی اومدم پرشین از بلاگفا ..هنوزم اونجا رو نبستم برای روز مبادا که در این بحران به درد خورد ..خلاصه منم هم بلاگفام هم پرشین ..تازه کلبه ایی هم بچه م تو بلاگ اسکای داره ..پس مثل زبل خان همه جا هستم خلاصه ...
خونه ی نو مبارک ...عادت میکنی ..انس سایه میگیری...سپهرم که همسایه تون هست و مراقب شیشه های خونه باش چون با توپش هی فوتبال بازی میکنه دو تا شیشه هم شکسته ..
حمید هم میاد ..
سلام
کار خوبی کردی. باور کن این چند روزه که دهن پرشین بلاگ پایین بود هر بار میرفتم تو گودر نگاه میکردم ببینم آپ شدی یا نه؟ اعصابم خرد میشد.
عادت کردم به خوندن روزانه هات.
انسان برده ی عادته..
درووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
...
رفتن همیشه سخته و این روزا نصیب من رفتن همه ی اونایی که دوسشون دارم..
کرگدنم که داره از این وبلاگ خاطره انگیزش میره و به اینجا اسباب کشی میکنه, راس راسی حکم رفتن مهمونی خونه فامبو داره تو شهرستان تا بیام به اینجا عادت کنم یه شونصد باری عادت ماهانه میشم (پریود)
چقد من این خونتو دوس دارم محسن.
جالا که میخوایی بری یه پیشنهاد بدم؟
بیا پست آخر رو تو اون خونه این جوری بزار که هرکی در مورد اون وبلاگ هر خاطره ای که داره بگه و تو هم بزاریی تو پست آخر, نظرت چیه؟
.
.
. تشکر نوشت:
محسن از همدردیت.. دلم نمیخواد حرفای کلیشه ای بزنم, دلم میخواد بگم دوست دارم محسن, اونقد که ته نداره, اندازه نداره, اونقد که هیشکی نمیدونه چقده و خوشحالم که تو رو دارم, من خیلی خوشبختم, اگه داریوشو از دس دادم دوس داشتنی ترین کرگدن گنده ی دنیا رو دارم که قلبش از جنس ماوراست
نفسی, خود خود عشقی
۹۹
صدمین کامنت دومین پست وبلاگ جدیدو به نام خودم ثبت میکنم باشد تا درس عبرتی باشد برای دیگران