از سردرد سه روزه تا خانم اووووو.F !

سه روزه که سردردای بدی دارم ... هی می گیره و ول می کنه ... از اونجا شروو شد که پریروز صب بیدار که شدم سردرد داشتم ... طرف راست صورتم ... پلک و ابروم و قد یه کف دست اطرافش ... یه درد ناجور درست شبیه اینکه مشت خورده باشه اون قسمت از صورت ... دست که زدم زُق زُق میکرد ... گفتم شاید توو خواب وختی چرخیدم سمت دیوار با مغز خوردم به دیوار و تا ظهر خوب میشه ... ولی نشد ... نشد تا همین الان ... یه وختایی از روز انقد بد می گیره که چشم راستم تار میشه و حس می کنم سمت راست صورتم فلج شده ... منتظرم ببینم توو چن روز آینده خوب میشه یا نه که اگه نشد برم دکتر ... فک کن ... برم دکتر و بفرستتم عکس و سی تی اسکن و ام آر آی و سونوگرافی و ماموگرافی و اینا ! ... بعد یه روز که جوابا رو بردم پیشش و توی مبل چرمی بزرگ و راحتش لمیدم یکی از عکسا رو بگیره بالا سمت نور و با دققت چن دیقه نیگاش کنه و بعد یه آه بلند بکشه و بره پشت میزش بشینه و اینجوری شروو کنه که : متاسفم پسرم ! ... و بعد در حالی که سعی می کنه ژست آدمای دنیا دیده و معنوی رو به خودش می گیره یجوری آروم آروم بهم بفهمونه که دو سه ماه بیشتر وخت ندارم ... بعد من از مطبش بزنم بیرون و گوشی مو خاموش کنم و ساعتها زیر بارون قدم بزنم و شب کنار یه سقاخونه اون پایین مایینای تهرون زیر انعکاس سبز رنگ نور شمعهای دخیل خوابم ببره ...  

دیروز و امروز همش به این چیزای خنده دار فک کردم ... میگم خنده دار چون این خصوصیت آدمیزاده که به هیچ وجه من الوجوه این چیزا رو واسه خودش تصور نکنه ... در حالی که مریضخونه ها لبالب پر از مریضای طفلکیه که سرطان و تومور دارن و چن صباحی بیشتر زنده نیستن ... بلاخره این آدما از فضا که نیومدن ... همین آدمای اطرافمونن دیگه ... بعد به این فک کردم که اگه فرضن یه روز یه همچین چیزی رو بفهمم چقد بده ... بد از این نظر که توی اون دو سه ماهی که فرصت دارم همش می شینم به سرکوفت زدن به خودم که دیدی پسر ؟ ... دیدی سی و شیش سال وخت داشتی و هیچ پخی نشدی ؟ ... خب بده دیگه ! 

پی اووووو.F نوشت ! 

این کیلیپ 25 باند رو دیدید ؟ ... همین puerto Rico البت اگه درست نوشته باشم ! ... اون خانوم  بور قد بلنده که میگه ( اون یه پورتوریکه ) رو دیدید ؟! ... ندیدید ؟! ... حتمن ببینید ! ... جددن من موندم هدف این هنرمندان فقید از ساختن همچین ترانه ها و کیلیپایی چیه آخه ؟! ... بابا مردم جوون عذب دارن ! ... والا بلا درست نیس ! ... انسانی نیس ! ... جوانمردونه نیس ! 

نظرات 52 + ارسال نظر
فسقلی دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ب.ظ http://bishilehpileh.blogsky.com

دعا می کنم که زودتر سردرتون بره گمشه پی کارش!

آلن دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ب.ظ

خیلی ناراحت شدم محسن جان.
حتمن فردا برو دکتر.
نذار این سردرد لعنتی ادامه دار بشه.

آلن دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ب.ظ

کمکی از دستم برمیاد رفیق ؟

فسقلی دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ http://bishilehpileh.blogsky.com

از کیامهر هم میخوام و میخوایم که الان که تو حرمه از همونجا و از صحن حرم آقا امام رضا (ع) براتون دعا کنه و برای همه ی مریضا

کرگدن دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ب.ظ

اتفاقن یه ساعت پیش کیا از حرم زنگ زد
گفت کاری دعایی چیزی نداری ؟
گفتم نه سلام برسون !

فسقلی دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ب.ظ http://bishilehpileh.blogsky.com

... ولی به قول آلن جدی بگیریدش و حتما زودتر برید دکتر برا اطمینان بیشتر از سلامتیتون!
البته اگر سرگیجه هم همراهش دارید، قبل از هر دوا و دکتر و عکس و سیتی و ... که حتما براتون تجویز می کنن، اول برید یه متخصص گوش و حلق و بینی برا چکاپ باز بودن مجاری شنوایی تون. شاید توصیه تم عجیب و خنده دار باشه، ولی جواب میده و هیچیتون نیست قطعا و نیازی به دیگر مداوا ها ندارید.
ضمنا دربست در خدمتیم

کرگدن دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ

جددن ؟
آخه حدود دو سه ماهی میشه که
گوش چپم عفونت داره به شددت
و هی تمبلی کردم و نرفتم دکتر !

واحه دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ب.ظ

احتمالا همه آدمها هرازگاهی به مرگشون و چه جوری مردن و عکس العمل اطرافیان فکر می کنند...

حدود دو هفته پیش مادر بزرگم بعد از حدود صد سال زندگی از دنیا رفت، به نظرم یک عمر خستگی روی شونه هاش بود این دو سه ماه آخر کاملا زمین گیر شده بود توانایی انجام هیچ کاری نداشت دیگه همه راضی شده بودند دعا کنند که خدواند سختی و رنجش را تمام کند تا آخرین لحظات هم در کنار خانواده و در خانه خودش بود، وقتی از دنیا رفت بعضی از نوه ها که سالی یکبار هم به دیدنش نمی رفتند سخت گریه می کردند! برام عجیب بود وقتی می دیدم اونجور مثل ابر بهار گریه می کنند در حالیکه تا وقتی مادر بود با بی تفاوتی از کنارش می گذشتند! شاید همین بی تفاوت گذشتن ها آزارشون می داد!

ولی در کل من ترجیح می دهم زود بمیرم حالا البته نه همین فردا! دو سه ماهی وقت داشته باشم برای اینکه برای بعضی نگرانی هام چاره ای پیدا کنم! ولی در کل به نظرم مرگ اتفاق خوبیه! تکلیف آدم روشن می شه و از یک عمر بیهوده سرکردن هم راحت می شه!

شاید یکی از بهترین مرگها حمله ناگهانی قلبی باشه! آدم در دم تمام می کند و گذرش به بیمارستان و اورژانس و آمبولانس و سی سی یو و... نمی افتد!

کرگدن دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:55 ب.ظ

ولی آخه
گوش چپ
به سمت راست صورت
چه دخلی داره ؟!

کرگدن دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ

سلام واحه بانوی عزیز
خوبید ؟ سلامتید ؟
پس هنوز می خونید ما رو ... ممنونم ...
کاش بنویسید دوباره ...

واحه دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ

سلام

زنده باشید، لطف دارید به من، همیشه وبلاگ شما رو می خونم.

فسقلی سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ق.ظ http://bishilehpileh.blogsky.com

آره محسن جان، حتما قبل از چیز، برید متخصص گوش و حلق و بینی و فعلا گوشاتون رو شستشو بدید. قطعا سردردهاتون هم رفع میشن و جای هیچ نگرانی ای نیست.

کرگدن سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ق.ظ

یه دنیا ممنون از راهنمایی تون ... چشم میرم .

فسقلی سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ http://bishilehpileh.blogsky.com

شاد باشید و سلامت، شبتون خوش.

بهار(سلام تنهایی) سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 ق.ظ

بلا دور باد از شما جناب ..اوهوم ..(چه قلمبه سلمبه گفتم :ذی)
حتما دکتر برو بالاخره ماها بعد از سی و اندی سال یه چک باید بکنیم دیگه ...
امیدوارم خوب باشین ..

فلوت زن سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:12 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
یعنی ۳ روز سر درد داشتین ؟!!! تحمل کردین ؟!!!! ماشالله !
آخه سر درد وحشتناکه !
تروخدا برین دکتر ، حتماً !
نمی دونم به چشم زخم اعتقاد دارین یا نه ولی نمی دونم چرا با خووندنش اولین چیزی که به ذهنم رسید چشم زخم بود ! از بچگی دیده بودم وقتی توو خونواده یکیمون چشم می خوریدم سر درد و سر گیجه های چند روزه می گرفتیم بعد مامان یا مامان بزرگم یه تخم مرغ می شکوند و واقعاً هم سردرد و سرگیجه همون لحظه از بین می رفت !
البته سر درد به چشم و گوش و اعصاب هم مربوط می شه !
بازم برین دکتر بهتره ! انشالله برطرف شه زودتر !

دکولته بانو سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ق.ظ

الهی قررررررربونت برم ... خدا نکنه ... خودم پیش مرگت بشم عزیزم ... با این پشت گوش انداختنات تو این سه ماهی که گوشت عفونت کردی ... همینکه زنده ای و نفس می کشی خدا رو شکر ... فردا هم یا مثل بچه ی آدم میری دکتر ... یا خودم کشتمت ...

آوا سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ق.ظ

درد خیلی بده.حالا از هر نوعی که
میخواد باشه.بخصوص دردای
ما فوق...انشاله بزودیٍ
زود بر طرف شود.لطفا
انررژی منفی برای
سرتان نفرستید
خوبیت ندارد
یاحق...

حسین سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ

اقا محسن بیداری ؟

آرش سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ق.ظ

چه فرقی می کنه ؟ حالا مثلن خدا بیاد ۱۰۰ سال دیگه بهمون فرصت بده . چی میشه واقعن؟ میریم دنبال پخی شدن! نه بخدا ! الان به کیا اس ام اس دادم و به این فکر میکردم که ماها با اینهمه اهن و تلپ چقدر همو میشناسیم و قبول داریم؟ گیرم همین فردا من هم رفتم . تو چیکار می کنی؟ همه ی بچه های وبلاگی از تو خیلی توقع دارن دیگه ! همه فکر می کنن که محسن از دست میره ! تو هم لابد چله نشین میشی و چنتا پست جیگردرآر می نویسی ! اینو واسه من می نویسی یا واسه خودت یا واسه انتظاری که خواننده هات ازت دارن؟ خداییش سهم سومیش چقدره؟ که اگه هرقدر هم باشه از ارزش اولی و دومی کم کرده ! می فهمی محسن؟
از اینکه نود درصد کامنتام برای تو کمر به پایینه خیلی خوشحالم و مطمئنم نود درصد خواننده هات هم حال می کنن ولی نمی تونن تایید کنن ! ولی من اینارو فقط و فقط واسه خودم و خودت می نویسم! باز هم نفهمیدی محسن؟
دیشب باز هم همون خواب همیشگی رو دیدم . خیلی شفاف تر از همیشه . ولی می دونم که یه خوابه! داشتم به این فکر می کردم که من از اون دسته آدمایی ام که وقتی خوابم بیدارترم! حالا فک کن وقتی بمیرم چه معجونی میشم ! تو چرا نمی فهمی محسن!؟
اصلن دل دیدن بچه های مریضو ندارم . حالم بد میشه . نفسم تنگ میشه . بغض می کنم . همزاد پنداری می کنم و دعا می کنم از ته دل : خدایا همشونو شفا بده و صدقه سری همه ی طفل معصومای دنیا دختر منو هم سلامت بدار! این تنها موردی که میفهمم دلم ته داره! مطمئنم که اینو فهمیدی محسن!
احساس می کنم یه کره خری میخواد توی من زاده بشه ! حالا تو اسمشو بذار شعر یا هر زهر مار دیگه! دوست دارم مثه کره خر توی شرک باشه . با دندونای سفید و صدفی . شاد . با دلی بس خجسته ! که وقتی آروغ می زنه همه بگن در گوهستانه چه بوی علفی می آید ..از یه الاغ سر خوش و مست با دندون صدفی می آید... بعید میدونم اینو فهمیده باشی محسن!
تا حالا چرتکه انداختی که در طول این ۳۶ سال نکبتی چند سالشو به مرگ فکر کردی؟ و آیا اون چند سالی رو فکر نکردی واقعن زندگی کردی؟ یک کم بفهم محسن!
ناراحت نشو از اینکه به فهمت گیر دادم . من همه ی اینارو اول به خودم گفتم بعد بجای «آرش» نوشتم «محسن» چون دوست داشتن همه ی اینا رو به تو هم بگم ! باز هم نفهمیدی محسن؟
این محسن آخری خود خود خرت بود!

الهه سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ق.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

همهٔ اعضا و جوارح بدن به هم ربط دارن آقا محسن!همه شون!عفونت گوش رو که هیچ رقمه نباید نادیده بگیرین!این درد سمت راست صورت رو هم نیز!خواهشن فردا برید دکتر و خیال خودتون و خودمون و خودشون رو راحت کنید...
بعدش هم به این چیزای جیگر خون کن فکر نکنین!خدا نکنه همچین اتفاقی بیفته!ایشالا که سالم و سلامت باشین همیشه

عاطفه سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:43 ق.ظ

خب یعنی چی دکتر رفتن رو پشت گوش میندازید؟!!
این فکرا چیه اونوخت؟!! البته منم وقتی مریض احوال میرم دور از جونت تمام مراحل کفن و دفنمو مرور میکنم!

الهه سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ق.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

اون کلیپ 25 باند هم....اون خانومه قدش کوتاهه ها!شاید شما با چشم بصیرت بلند دیدینش!یا از سر لطف و خیرخواهی و تزریق اعتماد به نفس گفتین بلنده!
والا فکر نکنم اونا هدف مشخصی از ساخت این کلیپها داشته باشن...واسه من که به عنوان روان کنندهٔ دستگاه گوارش و اینا خوب عمل میکنه!حالا نمیدونم این خاصیت روغن قرچکی جزو اهداف دراز و کوتاه(مدت) این عزیزان بوده یا نه!

تیراژه سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

اول این که : سلام استاد!
دوم: بلا دور باشه
سوم :اگه دقت کرده باشین یه دو سه شبی هم هست که چت روم را به قدوم مبارک منور میفرمایید ..شاید از عوارض تایپ کردن و خواندن آن صفحه شلوغ پلوغ رنگین کمانی باشد در ساعات پایانی شب باشد...کلا همه در حال نالیدن از سردرد های ناشی از شلوغ کاری ها ی چت روم هستیم...جالب اینجاست که هیچ کدوم هم بی خیال نمیشیم و هر شب هممون هستیم و همین آش و کاسه..!شاید این سردرد چت رومی اپیدمی شده باشد.
چهارم :تا اوضاع تون سرتون خوب نشده از خواندن کامنت آرش خان خودداری کنید(گرچه میدانم حتما تا الان خوانده اید!) ولی خدایی من که سردر گرفتم از این کامنت فلسفی شان!صد رحمت به همان کامنتهای +25 شان!
پنجم :این دکتر رفتن رو حتما اجرا کنید و ما جماعت بلاگی را هم از نگرانی برهانید...یک کرگدن عزیز که بیشتر نداریم که..!
ششم:جدی..مواظب خودتون باشید استاد!...براتون آرزوی تندرستی و سلامتی میکنم...
هفتم:خدانگهدارتون استاد!

خدیجه زائر سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:56 ق.ظ http://480209.persianblog.ir

سلام
بعد خوندن پست خیلی نگرانت شدم اما با خوندن کامنت آقا مهدی یادم اومد که بعله.......در هر صورت زودتر برو دکتر پسر خوب.......پست بعدیت خبر سلامتیت ایشالا

فرناز سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:20 ق.ظ http://www.zolaleen.persianblog.ir

خوب من ترجیح میدم ضمن ارزوی سلامتی واسه شما به پی نوشت اوووووووووووووووووفتون فکر کنم......

هاله بانو سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:22 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

یعنی چی؟؟؟؟
شما که از منم بدتر و تنبل ترید
سه ماهه عفونت گوش دارید هنوز دکتر نرفتید
به هر حال لطف کنید به زبون خوش امروز تشریف ببرید دکتر ... کاری نکنید داد بزنم ها ...

سحر سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:28 ق.ظ http://dayzad.blogsky.com/

اما من بهت میگم داداش محسن:
اولا نفوس بد نزن!
دوما این لوس بازیها چیه؟ خودتو جمع کن! منم اینطوری شدم ی بار . دلیلشم اینه که سرما خورده سرت و صورتت! لابد جلوی پنکه یا کولر نشستی! چرا الکی خون به دل ما میکنی؟
بعدشم این چیزا رو عذبا نگاه میکنن شما چرا نگاه میکنی داداش؟ ها؟

مامانگار سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:40 ق.ظ

صبح بخیر...
..بخور اکالیپتوس بدهید...نگران هم نباشید...حل میشه !..نشد..دکتر...
...کلیپ را ندیده ام..اما از نوشتارتان حدس میزنم توی چه مایه هایی ست !!

مامانگار سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ق.ظ

...من بودم..اون موقع که رفتم قدم زدن..گوشیمو خاموش نمیکردم...اومد و همون موقع یکی زنگ زد و خواست دعوتت کنه به یه دست کله پاچه..یا دل وقلوه وجیگر...نه..اینکارو نکن !..

تپل سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ق.ظ

جالبه چند سطر بالا داری از درد می میری ها بازم ول کن اون خانم بوره نمیشی ....این مرد جماعت رو باید .........

فرشته سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:24 ق.ظ http://www.surusha.blogfa.com

سردرد این روزا و با این هوای تهران خیلی چیز عجیبی نیست...هست؟

یه چیزی بهتون بگم ؟ تا پستو خوندم این به ذهنم اومد که دیدم چند تا از بچه ها هم گفتن...

عفونتای گوش مشکلاتی رو درست میکنه که ما اصلا نمیفهمیم..جدی برید دکتر...

درمورد ۲۵ باند هم جوون عذب خب نگاه نکنه....بزنه ۲۰:۳۰ ببینه...والا...

بلفی سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 ق.ظ

سلام
آقای باقرلو حتما بلافاصله یه آمپول دگزا متازون بزنید.
گاهی اوقات این موردی که شما میگید منجر به فلج عضلات صورت میشه.الان اصطلاحش یادم نیست.باتزریق دگزامتازون این احتمال کمتر میشه .حتما هم در اسرع وقت دکتر برید.

سبک سر سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.peerdokhtar.blogfa.com

علائم سردردتون شبیه سردردهای میگرنی ئه. در خانواده تون کسی میگرن نداره؟ به هرحال کار خوبی می کنید که به پزشک مراجعه می کنید

مریم سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ق.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

آخه این چیزا پشت گوش انداختن نداره که. پیگیری کنید تو رو خدا.

هیشکی! سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ق.ظ http://www.hishkii.blogsky.com

سلام
صب بخیر برادررررررررررررر نخوری به دیوارو دررررررررررررر!

بابا دور از جونت این حرفا چیه این فکرا چیه بد به دلت راه نده از گرما و هوای بده از سر کار که میای بگو مریم بانو برات خاک شیر یخمال درست کنه ..یا شربت آبلیمو یا گل گاوزبون خوب میشی خدایی..

الان میرم براتون صدقه میذارم کنار بلا دور باشه ایشالا..

ضمنن اون خانومه براشوما اووووووف می باشد براما پیفففففففففف می باشد ...

محبوب سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 ق.ظ

حتما پیگیری کن محسن جان ... امیدوارم چیز خاصی نباشه... که نیست ...
باهات موافقم که میگی ما فکر می کنیم این دردا مال بقیه اس ... و من همیشه می خوام که یهویی بمیرم ... دوست ندارم مریض بشم ...

منم خاطرتون رو میخوام اخوی جان ... قربون شما

وروجک سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ق.ظ http://jighestan.blogfa.com

انقد مرضیای مسخره اومده که وقتی ادم سرما می خوره فکرش به اینجور جاها میره
نمیگم برو دکتر چون خیلی بدم میاد از ادمایی که میگن این کارو بکن اون کارو نکن یکی نست به خودشون بگه چون الان دوروزه لپم به طرز وحشتناکی درد می کنه می ترسم برم دکتر بگه سرطان لپ داری مملکته داریم

وانیا سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ب.ظ

خاک تو سرم حاج آقا چی شدی؟
3ماهه عفونته گوش داری نرفتی دکتر؟آخه چرا؟
وای ایها الناس این چرا اینجوری میکنه میکشی خودتو ها
میگرن نداری محسن؟
اون کلیپ رو هم فقط جهته رفاه حاله جوانان دربند بیکاری و بی همسری بی آزادی بی نهنه بی بابا بی بچه
بی بی بی....
اعصابمو خورد کردی محسن با این بی فکری ت

من سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ب.ظ http://.............

سلام
خصوصی نوشتم که بین من و شما و خدا باشه
اینکه میگید مذهبی نیستم
اینکه میگید به کیامهر گفتم سلام برسون(یعنی نیازی به دعا ندارم)
اگه یه ذره بشینیم فکر کنیم میبینیم اول و آخر فقط خدارو داریم
داغ شیرزادو یادت رفته خداخواست داغمون کنه خدا هم خواست آروممون کنه
من نمیخوام بگم مذهبی باشید میخوام بگم با خدا و این ۱۴ نفر رابطتتون رو نزدیک تر کنید
دلم میسوزه برای اونایی که روشنفکری رو در بی خدایی و لامذهبی میدونن
الهی الهی الهی همیشه شاد و سربلند باشید جناب محسن خان
هم شما هم مریم بانو
در پناه حق
اینجا خصوصی نداره؟ پس تاییدش نکنید لطفا

کرگدن سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ب.ظ

گور پدر روشنفکری !
من کی گفتم روشنفکرم ؟!

خانم یک هفتم... سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ب.ظ http://shesh-haftom.blogfa.com

این چه حرفیه میزنی آخه...؟
نمیگی بچه ی مردم(من) غصه میخوره...
غمباد میگیره...
میره تو خودش...
بعد مامانشینا بهش شک میکنن...
میان گوشی رو ازش میگیرن...
میرن اس ام اس هاشو میخونن...
که یه وقت بچه شون از راه به در نشده باشه...
بعد آبروی بچه هه میره...
بعد باز غصه هاش مضاعف میشه...
بعد موهاش میریزه...
بعد میبرنش پیش روانپزشک...
بعد اون بهش دارو میده...
آمپووووووووووووووووووووووووووووول میده...
بعد یه وقت خدایی نکرده از دارو خونه که داره برمیگرده یه پسر خوشگل میبینه بهد پسره بهش چشمک میزنه...
بعد یواشکی بهش شماره میده...
شما نمیگی اگه اون پسره خیلی مهربون باشه و اون دوتا همدیگرو دوست داشته باشن...
ولی نتونن با هم ازدواج کنن...
چه ضربه ی روحی بزرگی به دوتاشون میخوره...؟
نمیگی اگه اگه دختر همسایه ی پسره اون پسره رو از بچگی دوست داشته باشه...
بعد بفهمه که پسره رفته با یکی دیگه...خودشو میکشه؟
نمیگی اگه اون دختر پدر نداشته باشه و مادرش با هزار بدبختی بزرگش کرده باشه...وقتی دخترشو از دست بده...
تنها میشه...
بعد مردای عوضی با...
نمیگی دوستای مدرسه ی دختره چه حالی میشن...؟
نمیگی...
هان؟
نمیگی؟
خب بگو. دیگه...








پ ن...همیشه متنفر بودم از اینکه انقدر به عواقب هر کاری فک کنم...
همون ۲-۳ ساعت بعد رو بسنجی کافیه دیگه...
وااااااااااااااااااااااالاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...



علیرضا سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:12 ب.ظ

جانم اولاسان ،دردن گلسن منه...
این متولدین محترم سال 1354 را یه چیزه شده... فکر کنم چشمون زدن عمو ...
اصلن فکر بد (تمور ...مومر ) نکن خدای نکرده چون لامذهب کلی با حالت تحوع وحشتناک و پائین اومدن وزن روزی 2 کیلو همراه (زبانم لال..).
گل گفتی در مورد 25 باند ، فقط ما متعهلین هم گناه داریم والا ...لطفاً اینو هم مطرح کنین!!!!!!!

زاغچه سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ

جناب کرگدن، خیالپردازیتون خیلی قویه ها!

ارش پیرزاده سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 ب.ظ http://www.arashpirzadeh.persianblog.ir/

بابا این زنه که لااقل ۱۰ سال از من و تو بزرگتره ... شکم گنده اش رو هم که پشت تاپ گشاد پایین تنگش قایم کرده ... چی چی خوبه لا اقل میون اون همه پری که نشون می دن

هیشکی! سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.hishkii.blogsky.com


داداشی با سین جیم به روزم

به اتفاق بقیه تشریف بیارید وبلاگ ما


ساعت سپید شب سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:38 ب.ظ http://whitehour.persianblog.ir/

وقتی سردرد میگیرم از زندگی سیر میشم چون هیچ کار دیگه ای نمیشه کرد.یادمه بابام یه مدت طولانی از این سردرد ها داشت.گاهی چند شب نمیتونست بخوابه. و... کلی هم دکتر رفت هیچ کدوم نفهمیدن چیه
ایشالا که مال شما چیزی نباشه و زود خوب بشه

رویا سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:40 ب.ظ http://myjasmin.blogfa.com

اتفاقا اون چیزایی که گفتین معمولا برای کسایی پیش میاد که این چیزا رو واسه خودشون تصور نمیکنن

ولی شما که هنوز هیچی نشده به همه چیزو همه جاش فکر کردین
انشاالله که چیز خاصی نیست

امیدوارم مشکلی نباشه و سردردتون زود خوب شه

رها بانو سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:21 ب.ظ http://rahabanoo.blogsky.com/

سلام جناب کرگدن

امیدوارم سر دردتون چیزه خاصی نباشه ...
براتون آرزوی سلامتی و بهبود ِ هر چه زودتر می کنم ...

مهسا سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.mlovegod8.blogfa.com

اول اینکه دور از جون،دوم اینکه مطمئن باش که اون دکتره اه بلند نمیکشه،خیلی راحت زل میزنه تو چشات و میگه"قراره تا 3 ماه اینده بمیری"(همچنان دور از جان:دی)
سومن اینکه من منظورتو از بعد نوشتت نگرفتم،اما کلیپشو و اهنگش محشرن و نظر خاصی هم در مورد کلیپش ندارم هر وقت گوشش میدم بی اختیار به خوند باهاش و تکان تکان می افتم.ندانم چرا...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.