.

یه روزی میاد 

که نمی دونیم چی هستیم ... 

 .

نظرات 69 + ارسال نظر
حمید شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:21 ب.ظ http://www.abrechandzelee.blogsky.com/

حداقل یکی از اینا سرت میکردی که کمی این بلاگرا ازت حساب میبردن! :
http://www.tisagol.com/image/product/Lpic/Tisagol_1886.jpg

حمید شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ http://www.abrechandzelee.blogsky.com/

اصلا دستمال سر کلا یجوریه! آدمو یاد چیزای ناجور میندازه!...مثلا اینو ببین! :

http://namayeshgah.com/files/8005/Products/18010-MedPic.jpg

یا اینارو! :

http://www.maxishop.ir/HomePage.aspx?mnu=%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B3+%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF&cat=%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B3+%D8%B2%D9%85%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%8A&sub=%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%84+%D8%B3%D8%B1+

بنده منحرف جنسی! بنده بیمار روانی!....بنده هرچی شما بگی ولی خداییش اینارو به 100 نفر نشون بدی مطمئن باش 99 تاشون اولین چیزی که به ذهنشون میرسه همونیه که نمیخوام بگم!

حمید شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:29 ب.ظ http://www.abrechandzelee.blogsky.com/

یا مثلا اینیکی رو ببین! :

http://www.aftabir.com/eshopping/product_images/6cb45fdc2c857b2fb624c703560442d6.jpg

خداییش هرکی با دیدن این بسته بندی قبل از کان... یاد دستمال سر بیفته بنده به شخصه حاضرم پشت سرش نماز بخونم!

آرش شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:06 ب.ظ

میگم حمید ثابت کرد آذریه ها !
؛کاش یه دستمال گردن!!!! شادتر می بستی به سرت!!!!.
قربون دستت ۲تا تافتون سفارشی هم واسه ما بذار کنار!

تک درخت شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:24 ب.ظ http://tak-derakhte88.blogfa.com

مطمئنی الان میدونیم؟؟

تیراژه شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:56 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

راستش من با این عکس یاد "سامورایی" ها و "یانکی" ها و "رمبو"میوفتم!!!
میترسم این طوری که داره پیش میره دفعه ی بعد یه عکس بذارین با لباس...استغفرالله!!!!
نه مثل اینکه واقعا آخر زمون داره میرسه...!!!

حبیب شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ب.ظ http://artooni.blogsky.com

دوستان هنگام بینایى شده
طلعت مهدى تماشایى شده
این امید هر نبى و هر ولى‏است
پاى تا سر، هم محمد، هم على است
این پسر چشم و چراغ فاطمه است
این گل امید باغ فاطمه است
شمع جمع عالمین است این پسر
طالب خون حسین است این پسر
این چراغ بزم در قلب شب است
این نوید انتقام زینب است
این امام عصر کل عصرهاست
صاحب نصر تمام نصرهاست
بردگان موسى به عالم آمده
مردگان عیساى مریم آمده
کیست مهدى کعبه جان همه
کیست مهدى آرزوى فاطمه
کیست مهدى همدمى نشناخته
خلق نادیده به او دل باخته
کیست مهدى نور انوار خدا
کیست مهدى انبیا را مقتدا
کیست مهدى یاور مظلومها
کیست مهدى حامى محرومها
کیست مهدى حجّت ثانى عشر
کیست مهدى منجى کل بشر

عیدتون مبارک باد

پاییز بلند شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:08 ب.ظ

تیپ رپت منو مرده ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
شهیدتم دی جی باقرلو جان خان

مهسا شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ب.ظ http://http:/mlovegod8.blogfa.com

yani in axi ke gozashti inja khodassssssssssssssssssssssss

رهگذر شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ب.ظ http://mario22.blogfa.com/

اما بالاخره می فهمیم چی بودیم...

علیرضا شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:55 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

اینجا مثل اینکه فقط من کج سلیقماااا !



آقامحسن پس کی میخواین اپ کنین؟

تیراژه شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:10 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

منم اومدم که دقیقا سوال علیرضا رو بپرسم!
به میمنت و مبارکی و فرخندگی و خجستگی و کلا همه چی این شب عزیز و مبارک و میمون و خجسته و فرخنده و اینا نمیخواین آپ بفرمایید جناب محسن خان باقرلوی خوش تیپ؟!!!
یا کلا همین که بیایم اینجا رخسار مبارک را زیارت بفرماییم از سرمان هم زیاد است؟!!
درو کلام بنویسید دیگه استاد
مردم اینقدر رفتم سراغ آرشیوتون...رنگ و روی این آرشیوتون رفت اینقدر ورق به ورقش کردم!
البته جسارت نباشه ها...هرطور که میل همایونی میکشد !

حمید یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.abrechandzelee.blogsky.com/

به آرش! :
بنده خدا تو جدا فکر میکنی بنده فرق دستمال سر و دستمال گردن رو نمیدونم!؟...اینکه در اولین کامنتم جابجا گفتم منظوری تووش مستتر بود! منظورم این بود که... (آیکون "یکی که هرچی فکر میکنه نمیتونه سوتیشو توجیه کنه و لذا کامنتشو نصفه نیمه ول میکنه و میره!")...

کلاسور یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ب.ظ http://celasor.persianblog.ir

همین الانشم نمی دونیم چی هستیم !!!

مکث یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 ب.ظ http://maks2011.blogsky.com

محسن؟ درخواستی ازت دارم که کاش نه نگی. دلم بدجوری نیاز داره به یه نوشته از تو. از اون نوشته هایی که من دوست دارم. از اون نوشته های محسن باقرلویی. چطوری شو نمی دونم. شاد یا غمگینشو نمی دونم. یه چیزی می خوام که به دادم برسه این روزها. بنویس.

محسن باقرلو یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:56 ب.ظ

چشم عمه زری جان ! ... مینویسم
راستی زری
الان خونه مهدی پژوم هستیم
میرزا قاسمی و مرغ بریونو زدیم
و نشستیم به سیگار و چایی ...
اینا رو صرفن واسه سوزش یک جاهایی عرض کردم !
.
.
.
چشم تیراژه بانو و علیرضای عزیز ...

آرش یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:30 ب.ظ

عکس دو شاطر کو پس؟

هاله بانو یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

منم مثل عمه زری دلم یه پست از نوع باقرلویی می خواد
از اون پستهایی که دستم رو می زنم زیر چونه ام و چند بار می خونمش ...
الان به هوای همون پست ها اومدم

تیراژه دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

دم عمه زری گرم که مردونه حرف دلش رو زد و دم محسن خان باقرلو نیز که مرام به خرج دادن و دلمون رو شاد کردن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.