امروز وختی در جلسهء عمومی شرکت اعلام شد کارانه ها قطع خواهد شد قیافهء بچچه ها دیدنی بود ، از آن دیدنی های تلخ ... بوضوح بالای سرشان - عین کارتونها - ابرهای پر از کلمات را می دیدم کلماتی مثل : قرض ... قسط .. بدهی ... گرانی ... شارژ ... قبض ... کرایه تاکسی ... اجاره خانه و غیره ... بعد این ابرها هی به هم نزدیک و نزدیکتر شدند و رفتند توی هم و شد یک ابر گنده پر از مشکلات معیشتی یک عده جوان با هزاران امید و آرزو در این مملکت کوفتی ... یک ابر تیرهء سنگین که اگر پاره میشد محتویاتش می ریخت سر بچچه ها و دفن میشدیم آن زیر ...