آخر وخت است و ذهنم زیر فشار کار مچاله شده ... طرف زنگ میزند دربارهء یک دوره ای مشاوره بگیرد ، از فلان آموزشگاه که همین دوره را نصفه نیمه آنجا گذرانده ابراز نارضایتی میکند بواسطهء کم سوادی استادش ... دختر بیچاره را ولگرد خطاب میکند و من چشمان خسته ام را می مالم و خیلی خودداری میکنم که تلفن را روش قطع نمیکنم ... ول کن نیست این بار میگوید دختره ....نده بود ! ... در تمام این دو سال و نیم نشنیده بودم این لحن و ادبیات را ... واقعن اینها چطوری زندگی کرده اند ؟ درس خوانده اند ، با آدمها معاشر شده اند ، قد کشیده اند ؟ ... منصفانه نیست گفتن اینکه توی کدام طویله بزرگ شده اند ؟ ... اینجور آدمها طویله سرخودند با خوی آدم ناشدنی لجوجی که سیار و پرتابل با خودشان میکشند به هر طرف تا همیشه ... خیلی از ما کلمات بدتر از این را شاید بکار ببریم برای چیزی یا کسی ، اما به ندرت و در جمع های محرم و خلوت و در مواقع عصبانیت شدید که البته آنهم غلط است ولی فقط از مغزی که با کاهگل پُر شده بر می آید استفاده از این ادبیات در تماس تلفنی در حال ضبط شدن با یک غریبه در محل کارش آنهم به قصد مشاوره ... اصلن نمیفهمم اینجور آدم ها و لجانتشان را ... مصدر خوبی ست برای لجن ... مثل آدمهایی که در جمع های دوستانه رکیک ترین و وقیح ترین کلمات را برای بستگان درجهء یک همدیگر به کار میبرند و قهقهه میزنند ...
چشمهایشان را به روی حیا و اخلاق میبندند و دهانهایشان را باز میکنند. و تازه این را ارزش تلقی میکنند :(
واقعا حالم بد میشه از این جور آدم ها... حقش بود بهش می گفتی که درست حرف بزنه... هر چند فکر نکنم می فهمید و تأثیری داشت و شاید یه چیزی هم به خودت می گفت... که غلط می کرد البته... به هر حال این طور آدم ها رو درک نمی کنم.
همون واژه لجانت که خودتون
به کار بردین صددرصدصدق
می کنه واسشون.که جاو
مکان هـرحرفیشون رو،یا
نمیدونن یاخودشونومی
زنن به اون راه..بقولی
حیا'ت' رو قورت دادن!
ومتاسفاته باید گفت
رووز به روز به تعداد
زن ومـــــــردشون
اضافه میشه....
یاحق...
اتفاقا" چند روز پیش من توی ماشین خاله ام بودم و داشتیم میرفتیم جایی که سر تقاطع یه راننده پیکان میخواست خلاف بره اما خالهام بهش راه نداد و ما رد شدیم حالا فکر کنید این اتفاق کلا" 20 ثانیه طول کشید و طرف که چاره ای نداشت تنها کاری که کرد این بود که سرش رو بیاره بیرون و رکیک ترین فحش رو نثارمون بکنه. اصلا" یه لحظه هردو هنگ کردیم که یه آدم چقدر پررو میتونه باشه خلاف میره تازه فحش هم میده.
ان شاالله خدا همهی آدم های بی ادب و بددهن رو خوب کنه
عجب عنوان جالبی
اتفاقا امروز داشت توی یکی از شبکه ها از این صحبت میکرد که خیلی ها خب عادت دارن با فحش با دوستان نزدیکشون حرف بزنن(البته به قول شما توی جمع های محرم و خلوت) ولی حتی این شوخی با الفاظ رکیک هم میتونه به مرور فاصله بین آدمها رو زیاد کنه.
ولی دیگه ایشون فاجعه بودن! واقعا خیلی بی پروایی میخواد که طرف برای اولین بار با شخصی در حال صحبت باشه و هرچی به مغز نداشتش میرسه رو بیان کنه.آخه وقاحت تا چه حد؟!
خوبشون نکنه سکوت جان . منهدمشون کنه !
زبان آینه ی شخصیت و روحه ... کسی که زبونش اینطور آلوده باشه ... نمی شه هیچ انتظاری ازش داشت
چند وقت پیش توی راه پله خونمون از یکی از واحدها صدای فریاد مردی شنیده می شد که رکیک ترین فحش ها را سر می داد . نفهمیدم و دوست هم نداشتم بفهمم با کی بود ؟ با زنش یا دختر بزرگش چون مخاطبش خانمی بود که می خواست مساله رو توجیه کنه . البته با اشک و گریه . هرچی بود تهوع آور بود .
نمیتونم درک کنم چطور ممکنه یه نفر چنین الفاظی رو به افراد خانواده خودش بگه ...
با عرض احترام و معذرت به واژه گزینی شما به نظرم واژه لجانت برای بیان لجن بودن بعضی ها خیلی خیلی قاصر و ناقصه
من هبج وقت نتونستم با ابن سبک ادببات کنار بیام ... تو دوستی های خصوصی هم سعی کردم پرده حبا تو کلامم از بین نره .. جالب ابنجا ست خیلی ها ابن سبک ادبیات رو ناشی اعتمادبنفس زیادیشون می دونند.. درصورتی که بی ادبی و گستاخی خیلی با اعتماد بنفس فرق داره...
متاسفانه این نوع گویش بین نسل جوون تر جامعه رایج شده و متاسفانه یه جور کلاس نمیدونم بگم ...یا نشون دادن صمیمیت ...متاسفانه بدترین الفاظ و فحش ها رو در مورد مقدس ترین فرد روی زمین ...مادر ...و خواهر همدیگه بکار می برن و هیچ ابایی (نمیدونم درسته املاش یا نه...) ندارن....یارو می گفت تو یه جمع خصوصی که فلان فحش رو ...در مورد زن من می تونید استفاده کنید ولی در مورد مادرم نه؟؟!!!یعنی حاضر بود برای راحتی دوستانش از حرمت و عفت زنش مایه بزاره....واااااااییییییییی خدا اینا میخوان آینده منو و فرزند منو ....ووووووووااااییییییییییییی
واسفا ......ببخشید منو دوستان عزیز و استاد بزرگوار.....
ای وای.
از فحش به هر کسی بدم میاد
شما باید قطع میکردین این آدما ارزش مشاوره هم ندارن
یاد راننده تاکسی ها افتادم، یه بار در این زمینه پست هم گذاشته بودم. بعضیا شرم آورن..
هر چند وجود این آدما بشدت آزار دهنده س اما چون سطح وسیعی از جتمعه رو پوشونده نمیتونم اظهار انزجار کنم ازشون فقط میتونم دعا کنم و از خدا بخوام تا آرامشی که توی زندگی گم کردن رو باز پیدا کنن ...
آقای باقرلو. من همیشه خواننده ی خاموش وبلاگتون هستم. فقط روشن شدم بگم که خیلی خوبه که دوباره وبلاگ رو فعال کردید و تند تند آپ می کنید.
واقعا لجانت چه کلمه درخور و شایسته ای است برای ادم های مغز کوچکی که دائم دهانشان باز است.
با اجازتون این پست رو تو قسمت پیوند روزانم گذاشتم آقای باقرلوی عزیز
چه عنوان جالبی داشت این پست
یه همسایه ی خانوم داشتم، که هر روز از صبح شروع میکرد به فحش دادن های رکیک و پشت سر هم، همیشه وقتی میددیمش به صورتش که نگاهم می افتاد، میگفتم چندشم میشد که این لب ها، اینطوری این کلماتو به زبون آوردن
شعور...چیزه خوبیه!!!