آدم هم مثل هواست ، بند است به کیفیت بنزینش که وارداتی و مرغوب باشد یا آلاینده و آشغالنده عینهو بنزین تولید داخل ! ... یک روزهایی بی دلیل طوری شنگول است که از اخوی بزرگتر منگول و حبهء انگور قابل تشخیص نیست ! یک جوری خجسته است که انگار بنزین سوپر وارداتی زده بر بدن ... فرداش نیم بند است عینهو تخم مرغ عسلی ، آرام و ملایم و جاری و معمولی و با ته لبخند ، حاوی بنزین بدون سرب مال قبل از تشدید تحریمها ... یک روز دیگر می بینی سگ درونش از نوع بولداگ است و از اجداد سگ آقای پتیبل ، انگار که گازوئیل بسته باشند به ماتحتش ، چنان دودی میکند که هم خودش و هم جهانی از دستش به عذابند ...
مخصوصا اگر اون دود بو هم داشته باشه.
گازوئیل رو خوب اومدی .....
خیلی خندبدیم.صبحمان قشنگ شد.ممنون
یعنی من عاشق نوشتنت و تشبیه و توصیفاتتم
چقدر شما به انواع فرآورده های نفتی علاقه دارید ها...اما توصیفاتتو خوب گفتی...واقعا آدم هر روز یه جوره...خودتم نمیدونی چرا
[:S003



دقییییییییییییییییییییییییییقا
به قول مازیار فلاحی: یه روز صافی، یه روز ابری
یه روز تاریک، یه روز روشن...
هوای هر روزمون با روز بعدمون زمین تا آسمون فرق داره...
اون موقعها یادت رفت که کلا به روغن سوزی میفتیم و چراغِ چِک ماشینمون روشن میشه