به به تبریک عرض میشود! راستش تبریک هدف دومم از این کامنت بود و هدف اولم این بود که ازتون بپرسم وقتی که فهمیدید قراره پستتون چاپ بشه چه کورسو های امیدی براتون زنده شد؟چه ایده های جدیدی به ذهنتون هجوم آوورد؟این به فکرتون نیومد که بخواهید فلک را سقف بشکافید و طرحی نو دراندازید؟با همین اتفاق کوچولو احساس طراوت نکردید؟راستش خیلی دوس دارم بدونم!
محسن باقرلو
سهشنبه 3 تیرماه سال 1393 ساعت 11:26 ق.ظ
راست راستش ؟! نه ! حس خاصی نداشتم
فقط ممنوندار لطف یک همدانشگاهی قدیمی بودم که هنوز ما رو یادشه و انقدر محبت و معرفت داره ...
اون تیکه عادلشو من خیلی دوس داشتم. همچین یه جمله کوتاه بودا ولی من دوسش داشتم اخه در حین بازی یه جور خاصی گفت. لدفن بگین تو شماره بعدی اون جمله رو اختصاصی چاپ کنن باتشکر
من فردا سر ِ کارم :((((((((
یه جوری هم هست که اصلا نمیتونم خودم رو بزنم به مریضی :(((
حالا میخوام ببینم میشه به دکترم بگم و برم طبقهء بالا توی مطب دندونپزشکی که توی اتاق انتظارش تلویزیون داره بازی رو ببینم یا نه. اما فکرش رو بکنید. وسط آدمهای غریبه و احتمالا با صدای کم کم :(((((((((
وختی دارید دور هم و همراه دوستان جانتان بازی رو نگاه میکنید به یاد من بدبخت بیچاره هم باشید :(((((
تبریک میگم آقا ...تبریک
یک حس شیرین داشت ...مثل همان وقت که پست را خواندم ...حسی توامان با بغض و شادی ...
قلمت مانا آقای باقرلوی بزرگوار..
مرسی دوستم
جالبه که علیرغم تلاش ویراستار گرامی
باز « وخت » بعنوان امضاء باقی مونده !!
عاااالی...تبریک میگم...انشالله این چاپ مطالب ادامه دار بشه...
اتفاقن چشم منم اون "وخت" رو گرفت!
به به تبریک عرض میشود!
راستش تبریک هدف دومم از این کامنت بود و هدف اولم این بود که ازتون بپرسم وقتی که فهمیدید قراره پستتون چاپ بشه چه کورسو های امیدی براتون زنده شد؟چه ایده های جدیدی به ذهنتون هجوم آوورد؟این به فکرتون نیومد که بخواهید فلک را سقف بشکافید و طرحی نو دراندازید؟با همین اتفاق کوچولو احساس طراوت نکردید؟راستش خیلی دوس دارم بدونم!
راست راستش ؟! نه ! حس خاصی نداشتم
فقط ممنوندار لطف یک همدانشگاهی قدیمی بودم که هنوز ما رو یادشه و انقدر محبت و معرفت داره ...
اون تیکه عادلشو من خیلی دوس داشتم. همچین یه جمله کوتاه بودا ولی من دوسش داشتم اخه در حین بازی یه جور خاصی گفت. لدفن بگین تو شماره بعدی اون جمله رو اختصاصی چاپ کنن
باتشکر
چقدر خوب که با این کار جناب شکوهی آدمهای بیشتری آن متن عالی شما را میخوانند.
فک کنم جام جهانی قبلی بود من یه پست نوشته بودم در مورد فوتبال که تو روزنامه جام جم چاپ شد. انقده ذوق کرده بودم . یه نسخه اشو خریدم نگه اش داشتم...
ولی عمرا اگه به گرد پای قلم معرکه ی شما برسه...
خیلی خوشحال شدم از اینکه وب نوشت شما رو توی روزنامه دیدم. یه حس غرور ِ خوبی داره. قلمتون پاینده
من فردا سر ِ کارم :((((((((
دارید دور هم و همراه دوستان جانتان بازی رو نگاه میکنید به یاد من بدبخت بیچاره هم باشید :(((((
یه جوری هم هست که اصلا نمیتونم خودم رو بزنم به مریضی :(((
حالا میخوام ببینم میشه به دکترم بگم و برم طبقهء بالا توی مطب دندونپزشکی که توی اتاق انتظارش تلویزیون داره بازی رو ببینم یا نه. اما فکرش رو بکنید. وسط آدمهای غریبه و احتمالا با صدای کم کم :(((((((((
وختی
مٌردم بس که عر زدم!!!
این در واقع لطف دوستتون به خوانندگان روزنامه بود. پست خیلی دلنشینی بود.
سلام خوب هستید؟
فکر کنم قبلنا دیده بودم که شما یه سایت عکس دارید که تو ش عکسایی که می گیرید رو می ذارید می شه برا این کار راهنماییم کنید.
http://toulouseletrek.com/wp-content/uploads/2014/03/boseong-green-tea-field1.jpg
هدر بعدی اولولون !
هدر بعدی اولولون هم روئت شد! به به..عالیه