حس خیلی بدیه. اینکه بخوای و یهو هوس کنی که بری. ای کاش این هوس دلیلش این نباشه که دیگه نمیخوای حرف بزنی. چون دلیلش هرچی غیر از این باشه میشه امید داشت که حل شه. نمیگم بمونید.چون خودتون میدونید همه دوست دارن باشید و بنویسید. فقط آرزو میکنم این دوره ی بیوصلگی تون سریع تر بگذره. (شرمنده از اینکه زودتر از این کامنت نذاشته بودم.چون خودم به تازگی در وبلاگمو تخته کردم روم نشد بیام و گیر بدم که بمونید.)
میگم ماشینو می بری تعمیرگاه به یارو مکانیکه بگو یه دستی هم به سر و روی خودت بکشه چه می دونم یه آب روغنی عوض کنه یه تنظیم موتوری کنه چه می دونم فیلتر میلترت رو سرویس کنه
فقط امیدوارم مکانیکه چشم و دل سیر باشه و دستهاش تمیز باشه
سلام داشی ... مخلصیم ..کوچیکیم ..شما چرا با این حالتون برا مای کمترین کامنت گذاشتین بذارید ما با این حالمون برا شما کامنت بذاریم.. وبگیم که به خدااااا حق داشتی حالت بد باشه.. چون تازه جریاناتو فهمیدم.. من داغونم الان ..و چل کیلو گریه ای شده چشام..و سرما هم همی خوردم در حد لالیگا.. ولی در این آشفته بازار در عجبم که چرا این قد نی نی حالش خوبه و میگه شلام دایی شلام دایی...
سلاااااااااااااااام. اینجا خیلی خوبه ! خوش می گذره ! گاهی می اومدم و می خوندم و می رفتم ولی دیدم بی انصافیه باید کامنتم بزارم و بگم که چقد اینجارو دوست دارم ! البته یکی دوباری گذاشتما ! دیگه کامنتم میزارم ! آدم قسمت ِ لینکارو که نگا می کنه سرش گیج می ره ! اما نه ! نرو کرگدن عزیز ! با خوندن پست های دوستان در وبلاگهاشون ، احساس ِ عمیق قلبیشون رو نسبت بهت حس کردم که چقدر با خوندن این پستت نگران شدن و غمگین ! من که دائم اینجا نبودم با خوندن پستت دلم گرفت چه برسه به اونایی که اٌنس گرفتن با اینجا و نویسندش ! خیلی طولانی شد ! ببخشید !
میدونی وقتی تو یه چیزی پیش کسوت باشی و دوست اشنا دورت زیاد باشه ، بارفتنت خیلیا رو ناراحت میکنی ، اون موقس که ادم به نداشتن هیچ کس راضی میشه (سخنان فلسفی استاد کپک :دی )
این یعنی چی....کرگدن بزرگ وبلاگستان است.... اگه شما هم خدای نکرده زبونمان لال بروید انگیزه برای ماها نمی مونه....! کسایی مثله شما باید باشند که به بچه ها جهت بدن...بازی های وبلاگی قشنگ قشنگ اختراع کنند..... بنویسن...! نه کرگدن حرفش را هم نزن....
می دونی آدرس جدیدت را لینک نکردم و هنوز به کرگدن قدیمی میرم و روی اینجا کلیک می کنم و می یام اینجا اگه بری باز هم همه سر می زنند و برای هم کامنت می گذارند و دلشون خوشه که اگه جوابشون را نمی دی ولی سر می زنی و کامنت هاشون را می خونی و شاید دوباره دلت خواست که برگردی
حس خیلی بدیه.
اینکه بخوای و یهو هوس کنی که بری.
ای کاش این هوس دلیلش این نباشه که دیگه نمیخوای حرف بزنی.
چون دلیلش هرچی غیر از این باشه میشه امید داشت که حل شه.
نمیگم بمونید.چون خودتون میدونید همه دوست دارن باشید و بنویسید.
فقط آرزو میکنم این دوره ی بیوصلگی تون سریع تر بگذره.
(شرمنده از اینکه زودتر از این کامنت نذاشته بودم.چون خودم به تازگی در وبلاگمو تخته کردم روم نشد بیام و گیر بدم که بمونید.)
من الان کامنت اقدس خانوم رو دیدم.. کامنت به کامنت راه داره !!
لعنت به این کار لعنتی که منو این همه عقب می ندازه از دنیای مجازی! نت نداریم سر کار الان به کجا رسیده جریان؟ محسن می نویسه یا نه|؟
میشه بسه استاد!!!!
به خدا دلمون گرفته نکنید........بسه
با یه دکتر در موردت حرف زدم
گفت اگه غروب یه روز جمعه بدجور به یه قهرمان پینگ پنگ ببازی حالت خوب میشه
میگم ماشینو می بری تعمیرگاه به یارو مکانیکه بگو یه دستی هم به سر و روی خودت بکشه
چه می دونم یه آب روغنی عوض کنه
یه تنظیم موتوری کنه
چه می دونم فیلتر میلترت رو سرویس کنه
فقط امیدوارم مکانیکه چشم و دل سیر باشه و
دستهاش تمیز باشه
راستی سلام
سلام داشی ... مخلصیم ..کوچیکیم ..شما چرا با این حالتون برا مای کمترین کامنت گذاشتین بذارید ما با این حالمون برا شما کامنت بذاریم..
وبگیم که به خدااااا حق داشتی حالت بد باشه.. چون تازه جریاناتو فهمیدم..
من داغونم الان ..و چل کیلو گریه ای شده چشام..و سرما هم همی خوردم در حد لالیگا..
ولی در این آشفته بازار در عجبم که چرا این قد نی نی حالش خوبه و میگه شلام دایی شلام دایی...
داشی= داداشی
داداشی آپم..

این آخرین هشدار من است کرگدن عزیز.... محسن خان هر چه سریعتر یک پست خوب کرگدنی بگذار.... هر چه زودتر..... هر چه زودتر..... هر چه زودتر..............
سلاااااااااااااااام.

اینجا خیلی خوبه ! خوش می گذره ! گاهی می اومدم و می خوندم و می رفتم ولی دیدم بی انصافیه باید کامنتم بزارم و بگم که چقد اینجارو دوست دارم ! البته یکی دوباری گذاشتما ! دیگه کامنتم میزارم ! آدم قسمت ِ لینکارو که نگا می کنه سرش گیج می ره !
اما نه ! نرو کرگدن عزیز ! با خوندن پست های دوستان در وبلاگهاشون ، احساس ِ عمیق قلبیشون رو نسبت بهت حس کردم که چقدر با خوندن این پستت نگران شدن و غمگین ! من که دائم اینجا نبودم با خوندن پستت دلم گرفت چه برسه به اونایی که اٌنس گرفتن با اینجا و نویسندش !
خیلی طولانی شد ! ببخشید !
میدونی وقتی تو یه چیزی پیش کسوت باشی و دوست اشنا دورت زیاد باشه ، بارفتنت خیلیا رو ناراحت میکنی ، اون موقس که ادم به نداشتن هیچ کس راضی میشه
(سخنان فلسفی استاد کپک :دی )
این یعنی چی....کرگدن بزرگ وبلاگستان است....
اگه شما هم خدای نکرده زبونمان لال بروید انگیزه برای ماها نمی مونه....!
کسایی مثله شما باید باشند که به بچه ها جهت بدن...بازی های وبلاگی قشنگ قشنگ اختراع کنند.....
بنویسن...!
نه کرگدن حرفش را هم نزن....
می دونی آدرس جدیدت را لینک نکردم و هنوز به کرگدن قدیمی میرم و روی اینجا کلیک می کنم و می یام اینجا اگه بری باز هم همه سر می زنند و برای هم کامنت می گذارند و دلشون خوشه که اگه جوابشون را نمی دی ولی سر می زنی و کامنت هاشون را می خونی و شاید دوباره دلت خواست که برگردی
هه! غروبش رو یادت رفت!
تویه غروب میری!
یه غروب پاییزی!
ای بابا..
کاش حالا نمی رفتین مثلا !