۱- راضیه
۲- هیشکی
۳- فرزانه
۴- کودک فهیم
۵- مریم
۶- خودم
۷- علی
۸- هاله
۹- مهربان
۱۰- بابک
۱۱- حبیب
۱۲- فسیل
۱۳- شمیم یار
۱۴- گل گیسو
۱۵- پرنسس بانو
۱۶- محسن پاییز بلند
۱۷- آلن
۱۸- محدثه
۱۹- مریم میم
۲۰- اردیبهشتی
۲۱- سیمین
۲۲- محبوب
۲۳- علیرضا
۲۴- بابا محمود
۲۵- عاطفه
۲۶- مهدیه
۲۷- باران
۲۸- داود پور امینی
۲۹- میلاد
۳۰- ابی
۳۱- نوا
۳۲- مجید
۳۳- سمیه
۳۴- پروین بانو
۳۵- جزیره
۳۶- فرشته
۳۷- بی نشون
۳۸- تیراژه
۳۹- صدف
۴۰- وانیا
درووووووووووووووووووووووووووووووووووود
بی شرف ف ف ف ف ف ف ف عکسا رو ببین
واووووووووووووووووووووو
انگار اومدم به همتون سر زدم
مرسی محسن
کثافت تو خیلی لعنتی هستی که با این همه فاصله اینقد ما ها رو به هم نزدیک میکنی و حتی مارو مهمون محل کارامون میکنی٬ این فقط از تو بر میاد کثافت ت ت ت ت ت ت ت ت ت
خیلی زحمت کشیدی مرسی ی ی ی ی ی ی ی
نمیدونی چه جس خوبی داره رفتن به جاهایی که دوستامون اونجاها کار میکنن و تحصیل..
حس فوق العاده ای دارم
مرسی ی ی ی ی ی ی ی ی ی گلابی
مرسی ی ی ی ی ی امامزاده لووووووووووووووووو
مرسی ی ی ی ی کرگدن ن ن ن ن
مرسی ی ی ی ی ی محسن ن ن ن ن ن ن ن
مرسی چاقال ل ل ل ل ل ل ل ل ل
مرسی ی ی ی ی ی عوضی ی ی ی ی بی شرف ف ف ف ف ف ف ف ف
خداروشکر در حال حاضر در دسترست نیستم
پاییز جان فحش دیکه ای تو دست و بالت نبود؟
کم گفتی ها!!!
از محل کارت خیلی خوشم اومد محسن جان.پر از حسه
میلاد من می دونم با تو
درووووووووووووووووووود بر محسن فرانسوی خودمون
ناراحت نباش هاله
یه روز دونفری از خجالت میلاد جان در میاییم اساسیییی!
هاله جون چرا حودتو ناراحت میکنی. من همیشه مامانم به اسم شلخته میشناستم تازه نه تنها اون کل خاندان منو اینجوری میشناسن چون هروخت میان تو اتاقم کلی یونولیت و کاغذ ریخته س اتفاقا من هم همیشه با روی باز ازشون استقبال میکنم
واسه همین اصلا خودتو ناراحت نکن هاله جان. شلخته اصلا صفت بدی نیست اتفاقا نشان دهنده ی پرکار بودن طرفه
درووووووووووووووووود بر پاییز بلند مهربون و دوست داشتنی،دوست قدیمی.
چقدر دلم برای این "درووووووود"گفتنهات تنگ شده بود رفیق.
تیراژه این محسن الان افتاده تو دیگ احساسات
عادتشه
تازه الان خیلی مودبه
تیراژه و هاله؛ این شماره 21 سیمین خودمونه ؟
ایشالا تیراژه جانم.اون روز یکی از بهترین روزهامه.
به به سلام بر محیط کار خارجکی.
ولی خودمونیم محیط کارای خارج یه چیز دیگه ست:دی
بچه ها اینجا جوگیریات نیست ها
الان جناب باقرلو می یاد هااااااااا
جزیره جان منم زمانی که معماری میخوندم همینطوری بود اوضام..کاغذ اشتنباخ و کاتر و چسب بود که میرفت زیر دست و پا!!..حالا اوضاع بهتر شده!!
منم دارم با ترس و لرز کامنت میذارم هاله!
بله میلاد..سیمین خودمونه
پ نه پ میلاد سیمین همسایمون ایناست
تیراژه می تونیم تو اون قرار 3 نفریه که می خواستیم بریم اونجاهه ، همون تپه های معروف، اونجا می تونید از خجالتم در بیاید
جناب باقرلو یه تبصره ای بندی چیزی می نوشتید ما می دونستیم چقدر آزادی داریم (آیکون یه هاله ای که داره از ترس می لرزه و این حرفها )
خیلی خوب شد، دیگه می خوام برم از داروخانه ی سیمنینا هی قرص مجانی بخرم
اگه صاحب داروخانه هم چیزی گفتم میگم بزنید به حساب خواهرم
آره میلاد..همون جا سربه نیستت میکنیم و برمی
گردیم!!
اما قبلش یه هدر خوشگل برای من درست کن !
میلاد به اونجا نمی رسی مطمئن باش
هاله ، فعلا صاحبش نیست، می تونیم خوب اتیش بسوزونیم
راسش میلاد جان تو از اون دسته آدمایی هسی ک تا وقتی نبینمت میتونم باهات شوخی کنم! از وقتی عکستو دیدم ازت حساب میبرم جان شما! کلا من دختر خوبی ام!
خوش به حال خودم که خواهرام میخوان سر به نیستم کنن
من عاشق ابراز احساسات پاییز بلندم!
تیراژه دقیقا شبیه ابراز احساست توئه ب من! با شکلی دیگه
شما دوست بلاگفا هم قبول می کنید؟!
احتمالا خود جناب باقرلو عین همین عکسشون دستشونو گذاشتن زیر چونه و دارن شلوغ کاری های ما رو نگاه میکنند و ایضا تحمل!!!
(ایکون تیراژه ای که داره از ترس میلرزه و از رو نمیره!!)
چفدر جای حمید خان چند ضلعی خالیه...
الهام باید برم به بابک بگم اون عکس چشمای منو برداره
فکر کنم اون ابروها همرو ترسونده
الهام از میلاد می ترسی؟؟؟
شوخی می کنی؟؟؟؟
ستاره خانوم اینجا ما بلاگفا و اینا نداریم، اینجا همه باهم دوستن
در ضمن این تیراژه که مدال طلا گرفته خوش یکی از این بلاگفایاست
الهام..تازه اونایی که تو میبینی سانسور شدست..بذار تا بعدا حسابتو برسم با ابراز احساسات واقعیم!!
ستاره جان ما اینجا همه با هم دوستیم..بدون هیچ شرط و قیدی..
جای جناب اسحاقی و مهربان هم خالیه تیراژه
محل کار عمو محسن هم خیلی با کلاسه ها.آدم یاد اتاق فرمان می اندازه.
هاله خوبه همش چندماه بزرگتری از منا
خیلی بدجنسی، حالا یکی پیدا شده از ما حساب بره ها، بزار دیگه
ها؟
یعنی الان صاحبش میاد و باهامون برخورد فیزیکی میکنه؟/
نه نه نترسیدین،شجاع باشین(صدای به هم خوردن دندونها از ترس) ما اگه با هم باشیم میشیم مثه اون داستان قدیمیه که باباهه چوب داد به دست بچه هاش گفت بشکنین.
خب دوستان ببینم میتونم شماها رو شیر کنم،خودم که الان داره میرم بعد شما میمونین و صاب خونه ی عصبی
میلاد آخه تو هموز بچه ای
اینا گول هیکل و چشم و ابروت رو خوردن
هاله محل کار وانیارو دیدی ؟؟
مرسی ی ی ی ی
صاحب وبلاگ نیست و اینجا اینقدر شلوغه؟!!!!
ستاره جون ببین منم بلاگفایی ام!
نمیدونم چرا!
نه هاله حساب میبرم دیگه!
تیراژه اونا واسه من قند و نباته! بگو عمووووووووووو جوووووووون!
آره هاله..ولی جای جناب چند ضلعی چند وقته بدجور همه جا خالیه...
لایک به کامنت هاله بانو.
واقعا جای بابک اسحاقی و بانوی گرامی شون خالیه.
بچه ها چون من به شدت از جناب باقرلو حساب می برم(مدیونید اگه فکر کنید الان من ترسیدم) می رم و یکی دو ساعت دیگه بر می گردم عکسها رو تفسیر می کنم (تفسیر از نوع هاله بانووی)
برو که منم دارم در میرم هاله!!
جای بابک از همه خالی تره؛ اصلا حال نمیده نیستش
اگه دوست داشتید میتونیم بریم اونجاروهم بریزیم بهم
إإإإإ، کجا دارید میرید شما دوتا ؟؟؟
صبر کنید، نکنه دارید محل قرار ؟
قربونت میلاد..همین جا رو به هم ریختیم کافیه!!
بذار حداقل وقتی جناب باقرلو شوتمون کرد بیرون یه جایی مونده باشه که بریم خراب شیم اونجا!!
درووووووووووووووووووووووووووود به همه
مه یه توضیح بدم
وختی محسن این بازی رو پیشنهاد کرد من صربیا و مونته نگرو بودم٬ دوتا عکس بری محسن فستادم که یکی همین عکسی هست که میبینید و مربوط میشه به دفتر محل کار صربیا که دفتر دائمی خودم نیست و من اونجا برای چند روز ماموریت کاری مهمون بودم و اون عکس دیگه هم که محسن نزاشت تقریبن قدیمی بود و مال چن سال قبل
وختی برگشتم پاریس چنتا عکس از محل کارم و دفتر خودم گرفتم با چنتا داف اسمی که بفرستم دیدم محسن پست زده به علت چیز گشاد و آب هندوانه فردا پس فردا یا پس تر فردا عکسها رو آپ میکنم٬ منم زدم به گشادی گفتم این فراخ حال و حوصله نداره احتمان دوشمبه سه شمبه آپ میکنه و منم عکسای جدید رو یه شمبه براش کراپ میکنم میفرستم که نیم ساعت قبل تیراژه اس ام اس داد که محسن آپ کرده!
.
.
.
خلاصه این دفتر شیک و خوشگل میزبان چند روزه من بود و همونطور که فتین فضای اتاق سرشار از روح زندگی و انرژی بود٬ کار کردن تو اون محیط و با اون همکارای قد بلند چارشونه ی خوشگل تجربه ی فوق العاده و لذذت بخشی بود برام
دفتر خودم گرچه خوب و شیکه اما هیچوخت اسنقد مرتب نیست
شتاره خانوم اگه صاحب وبلاگ اینجا بود که ما اینجا انقدر اتیش نمی سوزندیم
بچه ها لطفا نرید، الان صاحب وبلاگ با دادششینا میان سرمنو میبرن انقدر اینجا وراجی کردما