۱- راضیه
۲- هیشکی
۳- فرزانه
۴- کودک فهیم
۵- مریم
۶- خودم
۷- علی
۸- هاله
۹- مهربان
۱۰- بابک
۱۱- حبیب
۱۲- فسیل
۱۳- شمیم یار
۱۴- گل گیسو
۱۵- پرنسس بانو
۱۶- محسن پاییز بلند
۱۷- آلن
۱۸- محدثه
۱۹- مریم میم
۲۰- اردیبهشتی
۲۱- سیمین
۲۲- محبوب
۲۳- علیرضا
۲۴- بابا محمود
۲۵- عاطفه
۲۶- مهدیه
۲۷- باران
۲۸- داود پور امینی
۲۹- میلاد
۳۰- ابی
۳۱- نوا
۳۲- مجید
۳۳- سمیه
۳۴- پروین بانو
۳۵- جزیره
۳۶- فرشته
۳۷- بی نشون
۳۸- تیراژه
۳۹- صدف
۴۰- وانیا
اوووووووووووووووووووووووووول
جددن خسته نباشی محسن جان.
چه عکسای خوشگلی شده.
دم شوما گرم
آخی ی چقدر خوب ...
از هر شغلی اینجا هست
دستتون درد نکنه محسن خان
دست بچه ها هم
اون اطاق عمل خعلی باحاله
اول از همه سلاااااااام
دوم اینکه جددن خسته نباشید آقا محسن
سوم اینکه چه عکسای باحالیه همه ی شغل ها هم هستش
۱۸
دانشکده فنی دانشگاه آزاد کرج؟
...
از آن دست مخاطبانی هستم که در غالب موارد با چراغ خاموش می آیم و می روم،بی آنکه نشانی از خود بر جای بگذارم.
در میان عکس ها،جذاب ترین اش برای من - نه به معنای زیبا ترین - دیدن عکسی بود که دانشکده فنی کرج گرفته شده بود،یحتمل از طبقه سوم،باز هم یحتمل تر؛رشته های برق یا کامپیوتر
...
تصادف جالبی بود دیدن عکس دانشکده
ممنونم عمو محسن جان جان.بازی عالیه.ممنونم از حوصله ای که به خرج دادید و وقتی که گذاشتید.ماهایی که اینجا در خونمون پشت مانیتورها در اتاق گرم نشستیم فقط بیخند هر عکس رو می بینم اما هر عکسی شور و عشق و جنب و جوش یک زندگی رو داره با همه ی سختی ها و فراز و نشیب هاش و گاهی هم زیبایی هاش...مخصوصا عکس اتاق عمل که بیشتر لمس بودن و زندگی کردنه...
جای حمید ابر چند ضلعی هم خیلی خالیه... :(
تصحیح اشتباه:
بیخند=لبخند
می بینم=می بینیم
!
وای ی ی ی ی ی محسن خان معرکه بود
معرکه ه ه ه ه ه
جدا گل از گلم شکافت عکسارو دیدم
خیلی ذوق داشت
دست گلت درد نکنه
خدا قوت مرد بزرگ گ گ گ
عجیب چسبید د د د
دست همۀ بچه هاهم درد رنکنه که زحمت کشیدن
برم یه بار دیگه از بالا تا پایین سیر نگاه کنم
محسن جان لطفا به این عباس بگو، تو نمی خوای دست از سر هدست برداری
کم نبود اونجا این همه هدست به گوش بودی، بازم که هدست رو گوشته
می خوام به عنوان شلخته ترثین محل کار، میز هاله بانورو انتخاب کنم
چند بار عکسا رو دیدم.
خیلی باحال شده.
دمت گرم واقعن.
خوش به حال مهربان خانومینا، چقدر باحال میز کارشون
کاشکی ماهم از این میزها داشتیم
راستی محسن خان این شماره 10 کیه ؟
می شناسیدش ؟ وبلاگ جوگیریاتم باز کرده
عجب دفتر شیکی داره این محسن فرانسوی
با اون گل های کنار دفترش کلی زندگی جریان دارهض
حکایت میزکار آلن ، مثل عکسش تو ماه رمضون
ببین محسن خان من خیلی حال کردم با این عکسا اینکه زبونم باز شده دوست دارم هی کامنت بزارم
شرمندم انقدر پرچونگی میکنم
دیگه باید تحمل کنی دیگه
سیمین خانوممی بینم تومحل کارم اون گوشه ها میشینی حواست باشه کسی عبور و مرور اشتباهی نداشته باشه مثل چت روم
راستی قرص میگرن تموم کردمف میشه بیام ازتون بخرم ؟
آقا میلاد خان جان.محل کار شما خیلی شیک می باشد.
شما لطف دارید
یهکلبه خرابست
ایول به بابا محمود
بچه ها دارید عکس پشت بابامحمود ؟؟!!
اگه عکس شماره 25 مربوط به عاطفه خودمون نباشه که نمیشه چیزی گفت اما اگه همون عاطفه بانوی خودمون باشه که می خواستم بگن عجب همکار باحالی دارید
معلومه خیلیم وبلاگ خونه
چه قد هرکدوم از عکسا واسه خودشون عالمی دارن...
و به نظرم محل کار"خودم" از اون محل کاراییه که نمیشه سرمونو بلند کرد...یه تک باید سرت پایین و مشغول باشه،یه جورایی دیکتاتوری به نظر میرسد
محل کار داوودخان خیلی باحال، حسابی مشخص ادم با نظم و ترتیبیه
این خانوم نوا رو نمیشناسم اما خیلی حال کردم با عکس محل کارش، خیلی حس داشت
خدا پدر غتوشاپ بیمارزه که چنین قابلیت هایی داده که این خواهر جزیره بتونه خودشو به این صورت راه راه کنه
می خوام بعد از هاله، مدال نقره محل کار با نظم و ترتیب بدم به تیراژه
الان با دمپایی میاد دنبالممممممم
محل کار"محسن پاییز بلند" خیلی دلچسب به نظر میرسه:)
محل کار هیشکی هم چه قد شبیه محل کارِ منه
بچه ها مشخص شد این کافه، تیراژه چه شکلی
اصلا نمیشه ازش پول درآورد
مخصوصا اینکه مشخص چایشم سرد شده
دلم برای محسن گاییز بلند هم خیلی خیلی خیلی تنگ شده بود.چقدر خوب که هست.
چقدر محل کارش خوبه.شلوغ پلوغیشو دوست دارم.اون گل های گوشه میزش کلی انرژیه.
دلم برای محسن پاییز بلند هم خیلی خیلی خیلی تنگ شده بود.چقدر خوب که هست.
چقدر محل کارش خوبه.شلوغ پلوغیشو دوست دارم.اون گل های گوشه میزش کلی انرژیه.
دستتون درد نکنه آقا محسن
اتاق عمله خیلیییییییییییییییی باحال بود
در مورد عکس شماره 40 چیزی نمیگم چون الان صاحبش میاد با کتک دنبالم از بس نرفتم وبلاگش
اما با اون گوشی و گلا تو عکسش خیلی خیلی حال کردم
سلام قربان
عکس شماره 11 خیلی قشنگ بوود
خیلی گرم و صمیمی بوود
منصوره خانوم مشخصه تو کلاس یواشکی عکس گرفتیا
یاد پست های اخر ترمت افتادم که در مورد استادت نوشته بودی
حالا این کدوم از اون استاداست
واااااااااااااااااااااااااااااااااای بعضی از این محیط کارا چقدر خوشگل بووووووووووووووووووووووود،دوس داشتم برم توش کار کنم
محیط کارتون عجیب باکلاسه. معمار نمیخواین؟
فقط حیف که محیط خیلی مردونه ست چرا یه خانوم هم نمیبینیم
باید ببینم شغلشون چیه
اقا محسن شغل شما چیه؟
چرا امروز خلوته اینجا
یک بار هم که من هستم بچه های قدیمی نیستند در مورد بازی حرف بزنیم.حالم گرفته شد اصلا
من چقدر وراجی کردم، ماشاالله جای 10 نفر ادم کامنت برات گذاشتم محسن جان
منصوره بخاطر اینکه هنوز نمیدونن عکسا رونمایی شده
اگه بفهمن همه میان
بعد انوقت اینجا نمیشه سوزن انداخت
منم دیگه نمی تونم این همه کامنت بزارم
در مورد عکس ابجی هیشکیم که ادم هیچ سوژه ایی پیدا نمیکنه
وای این حبیبم چقدر مظلوم نشست تو عکس
خیلی عکسش باحال شده،
اصلام معلوم نیست کی ازش عکس گرفته ها
عکس محل کار پرنسس بانو واقعا پر از حس ایرانی بودنه
من عکس شماره 1 و هم خیلی دوز داررررررررررررررم خوش به حال صاب مغازه. چقدر لباساش به مغازه ش میاد
انرژی میده به ادم. راضیه جونم یه معمار به درد مغازه ت میخوره هااااااااااااا به خوداااااااااا(خدا)


مهربان جان من به خاطر صبحانه ش هم که شده حاضرم بیام همکارت شم
محیط کار بابک منو یاد دفترای روزنامه میندازه، از بیرون که نیگا میکنم به این جور محیطا شلوغیش و دوس میدارم
محسن پاییز بلند هم که محیط کارش خارجیه دیگه
جناب پورامینی شما که دیگه مطمئنم معمار به کارتون میاد(با توجه به برگه هایی که چسبوندین و من فک میکنم که نما و مقطع دارم میبینم. فقط باید محیطش به خوشگلیه اون چندتا محیط کار بالا باشه هاااااااااااااااا:دی)
میلااااااااااااااااااااااااااااد تو چکاره ای؟اون فرشه که از کف تا سقف رفته؟
بعد اون تخته وایت برد برا چیه؟
یواشکی نگرفتم میلاد جان.

داستان داره
این استاد بیوشیمی 2 ما در ترم پیش بودند.فوق العاده خوش اخلاق و یکی از بهترین اساتید من.استادی که در عین اطلاعات بالاش تواضع رو هرگز فراموش نکرد.هرچند درسش و امتحانش فوق العاده سنگین بود.
این عکس رو من دقیقا روز آخر کلاس گرفتم.استاد درس رو با دیتا توضیح می داد و کلا خودمون بایستی سریع نُت برداری می کردیم از صحبت هاش.اینی که داره الان پای تخته نشون میده یکی از چرخه های بیوشیمیایه.بعضی بچه ها به جای کشیدن چرخه در دفترشون چون وقت زیادی می برد با موبایل ازش عکس می گرفتند.من هم دیدم همه عکس می گیرند از اونجایی که این استادم رو خیلی دوست داشتم الکی برای اینکه تابلو نشه وقتی داشت توضیح می داد من هم عکس گرفتم.هرچند بعدش بهم لبخند زد فکر کنم فهمید که از اون زاویه زیاد چیزی مشخص نمیشه و باید مستقیم باشه و از طرفی من تا الان عکس نمی گرفتم و چی شده جلسه ی آخر یادِ عکس گرفتن افتادم و اینا
ولی خیلی خوش می گذشت سر کلاسش.و الان هم دلم براش خیلی تنگ شده...
خوشحالم که متنم رو خوندی میلاد جان.وقتی که گذاشتی برام خیلی ارزشمنده.
مرررررررررررررررسی خیلی جالبه
این هاله چقدر شلخته س!
اون فرش رو گذاشتیم وسط محل کارمون که زمین و سقف وصل کنه بهم
اون تخته هم یاد اور درس و مقش که اگه تنبلی کردیم اسممونو بنویسیم تو بدها
جالب بود منصوره
در ضمن خواهش میکنم ، اون پستات خیلی قشنگ بود، یاداور دوران دانشگاه بود برام