آدمها هر چقدر هم که روشنفکر و شیک باشند از سرک کشیدن توی احوالات جهان شخصی همدیگر خوششان می آید و کیفور می شوند ! ... گواهش هم تیراژ بالای مجلات زردی که تا فیها خالدون آدمهای مشهور را می ریزند وسط داریه ! ... یعنی جددن شما فک می کنید تمام کسانی که اینطور مجلات را می خرند آدمهای چیپ و داغون و یک لا قبا هستند ؟! ... نیستند خب ... چند روز پیش که رفته بودیم خانهء کیامهر و مهربان ... وختی کیا من را برد توی اطاقش و پای کامپیوترش به این فک کردم که چقدر جالب و غریب است که وبلاگ جوگیریات از پای این صندلی و این مانیتور و کیبورد آپدیت می شود ... بنظر من هر اطاقی و هر صندلی و هر کامپیوتری فضا و اتمسفر خاص خودش را دارد ... انقدر که شما اگر یک سوژه توی ذهنتان داشته باشید ممکن است توی هر اطاق و پای هر سیستم یکجور متفاوتی قلمی اش کنید ... این شد که تصمیم گرفتم این بازی را راه بیندازم ... که هر کس عکس محیط و کامپیوتری که آنجا وبلاگش را به روز می کند را بفرستد و یکجا توی یک پُست بنشینیم تماشایشان کنیم ...
-
فقط چند نکتهء مهم :
۱- حتی الامکان خودتان هم توی عکس باشید اگر تمثالتان خیلی سکرت نیست !
۲- اصراری به بودن خودتان در عکس نیست ، هدف همان است که بالا ذکر شد !
۳- فقط کلوز آپ مانیتورتان را نفرستید ... حال و هوا و فضا را منعکس کنید لطفن !
۴- عکس با کیفیت بفرستید تا جایی که امکانات و مقدورات و مقدّرات راه می دهد !
۵- عکسها را یا آپلود کنید و آدرسش را خصوصی بگذارید یا ایمیل کنید به این آدرس :
-
طبق معمول از خودمان شروو می کنیم ! :
-
-
البته مبرهن است که اون کامنت بالایی برای مسخره بازی بود وگرنه اونایی که میشناسنم میدونن که بنده موقع آپدیت و کامنت گذاشتن بی وضو به کیبورد دس نمیزنم!...آب نباشه هم تیمم میکنم! (البته من دومی رو ترجیح میدم چون با توجه به خاکی که همیشه رو میز کامپیوترمون نشسته این دومی خیلی راحتتره!)...
گفتم تیمم هوس کردم مثل اون پستی که برای ماه رمضون نوشتی چنتا از احکامش رو بذارم دور همی بخندیم ولی ازونجایی که تازه داره رابطه ام با بعضی دوستان خوب میشه بیخیالش شدم! حوصله تکفیر شدن ندارم!
خیلی مشتاقم عکس میز کامپیوتر و حال و هوای جایی که می نو مینویسه رو ببینم...چند نفر دیگه هم هستن که نمیدونم تو این بازی شرکت میکنن یا نه...
مثل مهتاب...پرند...هیشکی...
من و من...بهاره الف...میثمک...
مامانگار...خود نگار!...زهره...
تقی و پری خله!...یکتا...رعنا...
کاوه کیهان...بهار سلام تنهایی...شب نویس...
مامادو...نسرین الکی...شیدا...
آسمان وانیلی...قلاچ...وحید وب گپ...
مسی ته تغاری...گارسیا...تیشتریا...
و یه عده دیگه که الان اسمشون یادم نمیاد! (مدیونی اگه الان فکر کنی من خیلی آدم فضولی هستم!)...
آقا گوشیه ما رو ۱ ماه پیش سرقت کردن بی پدرها
ولی اگر گوشی پیدا کردیم چشم حتتما!
من از دیشب دچار مشکل فلسفی شدم.چون من هم از تو خونه آپ می کنم هم از سر کار.باید عکس کدومو بفرستم الان؟
خیلی فکر قشنگیه منم عکس گرفتم ولی فردا میتونم بفرستمش دیر نمیشه؟ راستی منم مثل ایرن از جاهای مختلفی آپ میکنم ولی عکس جایی رو که بیشتر آپهام از اونجاست میفرستم...راستی خونه تون خیلی قشنگه محسن خان....مخصوصا اون کاغذ دیواریهای آبی
حمید جان یه بار اسم من رو آوردی پسوندش یه کامیون اسم قطار کردی ها!!!! خب چی می شد می گفتی دلم می خواد میز کار می نو و جایی که آپ می کنه رو ببینم....just!!!!
می فرستم ..اینو دارم عکسش رو ..
به به ..حالا شد خانه ی کرگدن اینجا با لینک های این کنار ..
خدایی عین بودا شدی
سلام...به به ...چه خونه ی قشنگی دارین شما !!!!!!!!
موافقم با دکولته بانو
دکولته بانو جان سلیقه ی خانوم خانه ست ... یاد بگیرید لطفا :دی
فرستادم
یه کم زرنگ باش! اگه فقط اسم تو رو میگفتم قضیه مشکوک میشد و اونایی که بهت تعصب دارن (از جمله همین کرگدن و دکولته بانو!) رگ گردنی میشدن که چرا من نامحرم میخوام حال و هوای دوستشون رو ببینم!...لذا بر آن شدیم چند تا اسم دیگه هم بنویسیم که قضیه عادی ساری بشه! (کیف میکنی بدون چک خوردن خودم دارم اعتراف میکنم!؟)...
رعنا جان شما یا بودا رو نمیشناسی یا با یکی دیگه اشتباه گرفتیش! این عکس همه چیز داره اللا معنویت و شکوه و حکمت متعالی اون بخت برگشته ای که اسمشو آوردی!...بیشتر دقت کن!
سلام... :)
پس شهریار ما از اینجا ملتی را به پشت پی سی ها میکشاند...
آخی چه خوشرنگه دیوارتون...
بعدشم اینکه اونهمه کتابو خوندین شما؟ اگه آره پس جا دارین ۱۰ سال دیگه هم چیزی نخونین (;
از اونجاییکه من حدود یک ساعته رسیدم خونه و باز در حال خروج می باشم، یه عکس هول هولکی انداختم و فرستادم. و چون کسی نبود عکس بگیره لذا خودم توش نیستم اگه خواستید خودتون با عکس آواتارم میکس کنید تو ذهنتون D:
یادم رفت بگم، چون با گوشی انداختم امیدوارم که کیفیتش زیاد بد نباشه... فقط خواستیم بگوییم که ما هم همراهتان بودیم و هستیم...
بعدشم اعتراف میکنم که اون کتابارو همین الان گذاشتم که میزم خالی نباشه(خالی بود روش)
اممممم...دیگه... هیچی دیگه... :)
آقا حالا اگه ما یکم تنبل باشیم چی اونوقت ! حس نیس به خدا ولی چشم حتما ! در ضمن مثلشما پاکت سیگار را در گوشه ای به نمایش میگذاریم ! حال میکنی دقت نظرو !
جدید فرستادم
من منظورم معنویت بودا نبود بلکه کچلی وشکم بر آمدگی و لبخند ملیحش بود
آپدیتم جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگر...
آها! از اون نظر!...خدا خیرت بده خیالم راحت شد!
آقا قبول نیست من بداهه انداختم...همه کلی اتاقشونو تمیز کردنمن واقعا همینجوری انداختم دم بچه ها گرم یادشون بود تمیز کار ی هم کنن
حمید تو واقعن یعنی فکر کردی دلیل این تشبیه رعنا چیز دیگهیی باشه؟! واقعن یعنی؟! این که از اولش تابلوی تابلو بود که!
سلام .
کرگدن جان کی پست جدیدو میذاری ؟!
یحتمل فردا محمد آقا جان !
می خوام همه فرصت کافی داشته باشن که بعدش چادراشونو نبندن کمرشون و قرشمال بازی در بیارن !
خلاصه ما بدجوری فضولیمون گل کرده و بد منتظریم
هر کمکی هم بود ما در خدمتیم
لبیک یا کرگدن ! آقا ما فرستادیم خدمتتون ! شرمنده چون کسی نبود عکس بگیره مجبور شدم خودم عکس بگیرم ! نشد چهره نمایی کنیم ! در ضمن به دلیل خوب نبودن عکس های گرفته شده با پاکت سیگار نشد که عکسشو بندازیم ولی مطمئن باش روی میز پاکت هست فقط دیده نمیشه !
آفا ما طبق معمول دوربینمون رو خونه همشیره گرامی جا گذاشتیم اما یحتمل فردا برای اولین بارتو بازیهای شما حضور پرشور و خودجوشی خواهیم داشت ...
خودجوش از اون جهت که قضیه آقا حمید عادی ساری بشه !!!
آواتارو داری ؟؟؟ هر وقت عشقش بکشه نمایان میشه
یه چی دیگه هم عرض کنم خدمتتون ؟؟؟ این شکلک های اینجا ایهام داره و خیلی بار فلسفی نداره !!!
جان من تمدیدش کنین امشب درشو نبندین.کامپیوتر من قاط زده
ایده جالبیه ..
ولی اتاق ما خیلی به هم ریخته است ٬ رومون نمیشه بفرستیم ..
بچه ها ببینن دیگه وبلاگ ما رو نمیخونن !!!
کی عکسا رو میزاری ؟
فردا شب ...
سلام.. اولن اون عاطفه ی بی نام و نشون من نبودم.. کیه؟ دوست جدیده؟ (چیه؟ فضولم خب)
دومن حال شوما؟
سومن همین الساعه عکس میگرم و میفرستم..
چهارمن اکثرن از اتاقای شلوغشون نالیده.. خب ایهاالناس شلوغی اتاق و میز کار که عیب نیست !
نالیده=نالیدن
چه بازی باحالی
بازی ابتکاری و کنجکاو کننده ای بود.
فضای کار عاطفه خیلی آرام و صمیمی به نظر می رسد
اما حرفخونه فوق العاده دیدنی است تختی که به کرسی تبدیل شده با آن بالش های طرح سنتی برای لحظه هایی خاطرات دور کودکی ام را زنده کرد. ذوق و اصالت در طراحی حرفخونه موج می زند.خیلی زیبا بود
ممنون دست همگی درد نکنه.